English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
strick شاخه درخت کتان
Other Matches
flax درخت کتان الیاف کتان
deadwood شاخه خشکیده درخت
crotch محل انشعاب شاخه از بدنه درخت
crotches محل انشعاب شاخه از بدنه درخت
dizen دسته یا بسته کتان وکنف کتان را اماده کردن
hackle شانه مخصوص شانه کردن لیفهای کتان وابریشم کتان زن
hierarchical communications system شبکهای که هر شاخه آن تعدادی زیر شاخه جداگانه دارد
to brachiate از شاخه به شاخه پریدن [بازوپیمایی کردن]
rootery توده ریشه وکنده درخت درباغها که درخت روی ان میکارند
ceiba درخت گل ابریشم گرمسیری درخت پنبه هندی
papaw درخت پاپااو یا درخت نخل امریکای جنوبی
branch شاخه شاخه شدن
arborization شاخه شاخه شدگی
branches شاخه شاخه شدن
forkedly بطور شاخه شاخه
ramify شاخه شاخه شدن
flax comb کتان کش
canvases کتان
cloths کتان
canvas کتان
wild flax کتان
flax کتان
bombast کتان
linen کتان
cloth کتان
underbrush درخت کوچک روینده درزیر درخت
flax پارچه کتان
toadflax کتان وحشی
flax comb شانه کتان
asbestus سنگ کتان
flax trade تجارت کتان
flax seed تخم کتان
lint لیف کتان
linnet مرغ کتان
cheesecloth کتان شل باف
linen tape نوار کتان
linen draper کتان فروش
hatchel شانه کتان
swingle کتان کوب
dog leg شاخه مسیر شاخه انحرافی از مسیر اصلی
flaxy مربوط به یا مثل کتان
linseed بزرک بذر کتان
linseed oil روغن تخم کتان
dodder کتان صحرایی لرزیدن
toile پارچه کتان نازک
strick کتان یاکنف هندی
dodders کتان صحرایی لرزیدن
tow پس مانده الیاف کتان یا شاهدانه
tows پس مانده الیاف کتان یا شاهدانه
flaxy filaments رشته هایا الیاف کتان
ecru رنگ کتان شسته نشده
hatchel کتان پاک کن شانه زدن
white sale <idiom> حراج حوله ،پارچه کتان
myrica درخت شیشعان درخت موم
bifurcate چنگالی شدن شاخه شاخه شدن
calendaring قرار دادن الیاف کتان یاپارچه در محلول داغ و غلیظ سود برای افزایش مقاومت وشفافیت ان
gambier درخت کاد هندی درخت کاد اصفر
gambir درخت کاد هندی درخت کاد اصفر
Cypress design طرح درخت سرو [سرو بعنوان اسطوره سرسبزی و سرافرازی و قامت بلند در اکثر طرح های ایران خصوصا فرش، جای خاص خود را داشته و عده ای طرح بته جقه را جلوه ای از درخت سرو دانسته اند.]
receding leg شاخه نزولی مسیر هدف شاخه نزولی مسیر هواپیمای هدف
chambray کتان یا چیت راه راه شطرنجی
plugs دو شاخه
limbs شاخه
trifid سه شاخه
pinning در شاخه
variation شاخه
variations شاخه
pin در شاخه
pinned در شاخه
plugging دو شاخه
plug دو شاخه
forking سه شاخه
fork شاخه
fork سه شاخه
forking شاخه
arm شاخه
branch line شاخه
trifurcation سه شاخه
boughs شاخه
bough شاخه
doddered بی شاخه
three way سه شاخه
virga شاخه
Br شاخه
limb شاخه
nibs شاخه
branch lines شاخه
acaulescent بی شاخه
ramulose شاخه شاخه
branch شاخه
nib شاخه
bifurcation شاخه
limbless بی شاخه
intersection leg شاخه
nid شاخه
knag ته شاخه
connection plug دو شاخه
embranchment شاخه
branch cutter شاخه بر
ramus شاخه
ramulous شاخه شاخه
branches شاخه
furcate شاخه شاخه
branching شاخه گزینی
tuning forks دو شاخه صوتی
branchlet شاخه کوچک
affluent شاخه رود
twigs : شاخه کوچک
twing شاخه کوچک
tuning fork دو شاخه صوتی
viminal شاخه دهنده
linear portion شاخه خطی
cable connector دو شاخه کابل
prongs شاخه رودیانهر
female plug دو شاخه ماده
fork of ... river شاخه رودخانه ...
easing out line شاخه شل کننده
gray ramus شاخه خاکستری
Dont break that branch off. آن شاخه رانشکن
dog leg شاخه فرعی
distributary رود شاخه
disbranch بی شاخه کردن
lamina شاخه پردهای
sprig شاخه کوچک
insessorial شاخه نشین
intersection leg شاخه یک همبر
sprigs شاخه کوچک
prong شاخه رودیانهر
lamin شاخه پردهای
twig : شاخه کوچک
twiggy شاخه دار
twigged شاخه دار
arborescent شاخه مانند
provine شاخه خوابانده
three arm protractor نقاله سه شاخه
ram's horn hook قلاب دو شاخه
ramify شاخه دادن
ramiform شاخه مانند
ramify شاخه بستن
offshoot شاخه نورسته
offshoots شاخه نورسته
ramification شاخه شاخگی
ramifications شاخه شاخگی
subshrub شاخه کوچک
topper شاخه زن سوهان
toppers شاخه زن سوهان
spriggy شاخه دار
tow level forked junction دو شاخه ناهمکف
tow level forked junction دو شاخه دو ترازه
traverse leg شاخه پیمایش
triradiate سه شاخه سه شعاعی
branchy شاخه دار
tributaries شاخه انشعاب
tributaries شاخه رود
tributary شاخه انشعاب
boughed شاخه دار
tributary شاخه رود
biramous دارای دو شاخه
bifurcate دو شاخه شدن
battery charging plug دو شاخه باتری پر کن
passerine شاخه نشین
sprout جوانه شاخه
sprouted جوانه شاخه
sprouts جوانه شاخه
banana pin دو شاخه رادیو
secateur شاخه قطع کن
sprays شاخه کوچک
wing شاخه شعبه
link شاخه رابط
grain شاخه چنگال
forked شاخه دار
line of business شاخه پیشه
coppices شاخه زاد
coppice شاخه زاد
alley شاخه ماز
branch شاخه [دانشی]
division شاخه [دانشی]
spraying شاخه کوچک
sprayed شاخه کوچک
spray شاخه کوچک
alleyways شاخه ماز
field شاخه [دانشی]
alleys شاخه ماز
winging شاخه شعبه
blind alley شاخه بن بست
blind alleys شاخه بن بست
outbranch شاخه گستردن
branch شاخه دراوردن
area شاخه [دانشی]
crotches تیر دو شاخه
crotch تیر دو شاخه
branches شاخه دراوردن
hards پس مانده کتان یاشاهدانه پس مانده
percher مرغ شاخه نشین
tri corn کلاه سه گوشه سه شاخه
bifurcation شکاف گاه شاخه
bifurcation تقسیم بدو شاخه
dog-leg [شاخه فرعی پله]
bayou شاخه فرعی رودخانه
twin plug دو شاخه وسایل برقی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com