English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English Persian
lamin شاخه پردهای
lamina شاخه پردهای
Other Matches
hierarchical communications system شبکهای که هر شاخه آن تعدادی زیر شاخه جداگانه دارد
to brachiate از شاخه به شاخه پریدن [بازوپیمایی کردن]
membranous پردهای
diaphragmatic پردهای
velar پردهای
s g شبکه پردهای
tapestries پارچه پردهای
curtain wall دیوار پردهای
screen grid شبکه پردهای
drapery تزئینات پردهای
draperies تزئینات پردهای
tapestry پارچه پردهای
bag check دریچه پردهای متحرک
chromatic scale مقیاس نیم پردهای
moreen پارچه کلفت پردهای
quatrefoil ارایش چهار پردهای
screen grid voltage ولتاژ شبکه پردهای
terrachord یک رشته چهار پردهای
tapis پارچه منقوش پردهای یا رومیزی یا فرش
mesogaster پردهای که معده رابدیوارعقبی شکم می پیوند د
web tode دارای پنجههای پرده دار پا پردهای
arborization شاخه شاخه شدگی
branch شاخه شاخه شدن
ramify شاخه شاخه شدن
branches شاخه شاخه شدن
forkedly بطور شاخه شاخه
nainsook پارچه نخی و سبک وزن ساده لباسی و پردهای
purdah برای پوشیدن زنان ازدیدارمردان بویژه در هند پارچه پردهای
dog leg شاخه مسیر شاخه انحرافی از مسیر اصلی
bifurcate چنگالی شدن شاخه شاخه شدن
receding leg شاخه نزولی مسیر هدف شاخه نزولی مسیر هواپیمای هدف
plugs دو شاخه
connection plug دو شاخه
bough شاخه
boughs شاخه
branch line شاخه
bifurcation شاخه
nib شاخه
acaulescent بی شاخه
branch lines شاخه
plugging دو شاخه
plug دو شاخه
nibs شاخه
branch cutter شاخه بر
embranchment شاخه
trifurcation سه شاخه
virga شاخه
Br شاخه
trifid سه شاخه
three way سه شاخه
furcate شاخه شاخه
intersection leg شاخه
knag ته شاخه
limbless بی شاخه
nid شاخه
ramulose شاخه شاخه
ramulous شاخه شاخه
ramus شاخه
pinned در شاخه
fork شاخه
variation شاخه
variations شاخه
arm شاخه
forking شاخه
pin در شاخه
doddered بی شاخه
limbs شاخه
limb شاخه
branches شاخه
pinning در شاخه
fork سه شاخه
branch شاخه
forking سه شاخه
provine شاخه خوابانده
ram's horn hook قلاب دو شاخه
coppices شاخه زاد
ramiform شاخه مانند
ramify شاخه دادن
ramify شاخه بستن
passerine شاخه نشین
outbranch شاخه گستردن
sprayed شاخه کوچک
fork of ... river شاخه رودخانه ...
female plug دو شاخه ماده
easing out line شاخه شل کننده
sprays شاخه کوچک
dog leg شاخه فرعی
distributary رود شاخه
disbranch بی شاخه کردن
link شاخه رابط
gray ramus شاخه خاکستری
spraying شاخه کوچک
spriggy شاخه دار
linear portion شاخه خطی
alley شاخه ماز
intersection leg شاخه یک همبر
alleys شاخه ماز
insessorial شاخه نشین
alleyways شاخه ماز
spray شاخه کوچک
coppice شاخه زاد
blind alley شاخه بن بست
wing شاخه شعبه
grain شاخه چنگال
line of business شاخه پیشه
division شاخه [دانشی]
area شاخه [دانشی]
field شاخه [دانشی]
branch شاخه [دانشی]
blind alleys شاخه بن بست
Dont break that branch off. آن شاخه رانشکن
viminal شاخه دهنده
branches شاخه دراوردن
secateur شاخه قطع کن
subshrub شاخه کوچک
three arm protractor نقاله سه شاخه
tow level forked junction دو شاخه ناهمکف
tow level forked junction دو شاخه دو ترازه
traverse leg شاخه پیمایش
branch شاخه دراوردن
triradiate سه شاخه سه شعاعی
twigged شاخه دار
twiggy شاخه دار
winging شاخه شعبه
twing شاخه کوچک
branchy شاخه دار
sprout جوانه شاخه
prongs شاخه رودیانهر
sprig شاخه کوچک
offshoot شاخه نورسته
tributaries شاخه انشعاب
affluent شاخه رود
arborescent شاخه مانند
crotch تیر دو شاخه
tributary شاخه انشعاب
bifurcate دو شاخه شدن
tributary شاخه رود
battery charging plug دو شاخه باتری پر کن
crotches تیر دو شاخه
ramification شاخه شاخگی
sprouted جوانه شاخه
sprouts جوانه شاخه
prong شاخه رودیانهر
biramous دارای دو شاخه
boughed شاخه دار
tuning forks دو شاخه صوتی
ramifications شاخه شاخگی
tuning fork دو شاخه صوتی
forked شاخه دار
tributaries شاخه رود
twigs : شاخه کوچک
topper شاخه زن سوهان
twig : شاخه کوچک
banana pin دو شاخه رادیو
toppers شاخه زن سوهان
branching شاخه گزینی
branchlet شاخه کوچک
offshoots شاخه نورسته
cable connector دو شاخه کابل
sprigs شاخه کوچک
sprit جوانه یا شاخه کوچک
to lop off a branch [from a tree] شاخه ای را [از درختی] بریدن
strick شاخه درخت کتان
tine نوک شاخه یاسیخ
layer رگه شاخه خوابانده
layers رگه شاخه خوابانده
leg شاخه مسیر حرکت
legs شاخه مسیر حرکت
To cut off a branch . شاخه ای را قطع کردن
utensil plug دو شاخه وسایل برقی
twin plug دو شاخه وسایل برقی
dog-leg [شاخه فرعی پله]
wind component شاخه سمتی باد
tri corn کلاه سه گوشه سه شاخه
two pin plug دو شاخه وسایل برقی
cluster bombs اویز چند شاخه
deadwood شاخه خشکیده درخت
pruning knife چاقوی شاخه زنی
cluster اویز چند شاخه
pricket شمعدان شاخه دار
percher مرغ شاخه نشین
bifurcation شکاف گاه شاخه
bayou شاخه فرعی رودخانه
bifurcation تقسیم بدو شاخه
cluster bomb اویز چند شاخه
hierarchical communications system شاخه ها و زیر دایرکتوری ها
deflection component of trail شاخه سمتی مسیر
clusters اویز چند شاخه
lifting cart جرثقیل دستی [یا برقی] با دو شاخه
truncates شاخه زدن ناقص کردن
truncated شاخه زدن ناقص کردن
vimineous دارای شاخه وترکههای خم شونده
unplugging خارج کردن دو شاخه از سوکت
unplugs خارج کردن دو شاخه از سوکت
unplug خارج کردن دو شاخه از سوکت
truncating شاخه زدن ناقص کردن
descending branch شاخه نزولی مسیر گلوله
subshrub شاخه فرعی گیاه کوچک
legs خط واصل بین دو نقطه شاخه
branched chain structure ساختار زنجیری شاخه دار
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com