Dictiornary-Farsi | شاخه گستردن | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)

English	Persian
outbranch	شاخه گستردن


Other Matches

hierarchical communications system	شبکهای که هر شاخه آن تعدادی زیر شاخه جداگانه دارد
to brachiate	از شاخه به شاخه پریدن [بازوپیمایی کردن]
lay on	گستردن
propagated	گستردن
propagates	گستردن
propagating	گستردن
streek	گستردن
to open out	گستردن
strow	گستردن
propagate	گستردن
spreads	گستردن
spread	گستردن
unfurling	بادبان گستردن
unfurls	بادبان گستردن
outlay	بیرون گستردن
unfurl	بادبان گستردن
unfurled	بادبان گستردن
to a justice	عدل گستردن
overspread	روی چیزی گستردن
radiocast	توسط رادیو گستردن
forkedly	بطور شاخه شاخه
branches	شاخه شاخه شدن
arborization	شاخه شاخه شدگی
branch	شاخه شاخه شدن
ramify	شاخه شاخه شدن
angles	دام گستردن دسیسه کردن
angle	دام گستردن دسیسه کردن
overreaches	پا از حد خود فراتر نهادن بیش از حد گستردن
overreaching	پا از حد خود فراتر نهادن بیش از حد گستردن
overreached	پا از حد خود فراتر نهادن بیش از حد گستردن
overreach	پا از حد خود فراتر نهادن بیش از حد گستردن
dog leg	شاخه مسیر شاخه انحرافی از مسیر اصلی
bifurcate	چنگالی شدن شاخه شاخه شدن
widen	پهن کردن عریض کردن گستردن گشادن
widens	پهن کردن عریض کردن گستردن گشادن
widened	پهن کردن عریض کردن گستردن گشادن
receding leg	شاخه نزولی مسیر هدف شاخه نزولی مسیر هواپیمای هدف
ramus	شاخه
pinning	در شاخه
pinned	در شاخه
pin	در شاخه
variations	شاخه
acaulescent	بی شاخه
embranchment	شاخه
furcate	شاخه شاخه
branch lines	شاخه
knag	ته شاخه
intersection leg	شاخه
nib	شاخه
plug	دو شاخه
plugging	دو شاخه
bifurcation	شاخه
limbless	بی شاخه
ramulous	شاخه شاخه
branch cutter	شاخه بر
branch line	شاخه
nibs	شاخه
connection plug	دو شاخه
nid	شاخه
bough	شاخه
boughs	شاخه
plugs	دو شاخه
variation	شاخه
branch	شاخه
fork	سه شاخه
fork	شاخه
forking	سه شاخه
arm	شاخه
branches	شاخه
forking	شاخه
Br	شاخه
trifurcation	سه شاخه
trifid	سه شاخه
ramulose	شاخه شاخه
limb	شاخه
limbs	شاخه
three way	سه شاخه
virga	شاخه
doddered	بی شاخه
branchlet	شاخه کوچک
dog leg	شاخه فرعی
boughed	شاخه دار
disbranch	بی شاخه کردن
distributary	رود شاخه
division	شاخه [دانشی]
lamina	شاخه پردهای
field	شاخه [دانشی]
area	شاخه [دانشی]
branch	شاخه [دانشی]
gray ramus	شاخه خاکستری
cable connector	دو شاخه کابل
line of business	شاخه پیشه
female plug	دو شاخه ماده
fork of ... river	شاخه رودخانه ...
branching	شاخه گزینی
branchy	شاخه دار
easing out line	شاخه شل کننده
insessorial	شاخه نشین
triradiate	سه شاخه سه شعاعی
Dont break that branch off.	آن شاخه رانشکن
three arm protractor	نقاله سه شاخه
viminal	شاخه دهنده
twing	شاخه کوچک
twiggy	شاخه دار
twigged	شاخه دار
secateur	شاخه قطع کن
spriggy	شاخه دار
tow level forked junction	دو شاخه دو ترازه
tow level forked junction	دو شاخه ناهمکف
ramify	شاخه بستن
ramify	شاخه دادن
intersection leg	شاخه یک همبر
lamin	شاخه پردهای
tributary	شاخه انشعاب
traverse leg	شاخه پیمایش
linear portion	شاخه خطی
passerine	شاخه نشین
provine	شاخه خوابانده
ram's horn hook	قلاب دو شاخه
ramiform	شاخه مانند
subshrub	شاخه کوچک
biramous	دارای دو شاخه
sprigs	شاخه کوچک
alley	شاخه ماز
alleys	شاخه ماز
alleyways	شاخه ماز
blind alleys	شاخه بن بست
spray	شاخه کوچک
tributaries	شاخه انشعاب
tributaries	شاخه رود
tributary	شاخه رود
sprout	جوانه شاخه
sprouted	جوانه شاخه
sprouts	جوانه شاخه
crotches	تیر دو شاخه
tuning forks	دو شاخه صوتی
coppice	شاخه زاد
prong	شاخه رودیانهر
coppices	شاخه زاد
sprays	شاخه کوچک
branches	شاخه دراوردن
branch	شاخه دراوردن
sprig	شاخه کوچک
twig	: شاخه کوچک
twigs	: شاخه کوچک
blind alley	شاخه بن بست
tuning fork	دو شاخه صوتی
sprayed	شاخه کوچک
wing	شاخه شعبه
affluent	شاخه رود
battery charging plug	دو شاخه باتری پر کن
arborescent	شاخه مانند
banana pin	دو شاخه رادیو
link	شاخه رابط
prongs	شاخه رودیانهر
forked	شاخه دار
winging	شاخه شعبه
grain	شاخه چنگال
bifurcate	دو شاخه شدن
offshoots	شاخه نورسته
ramifications	شاخه شاخگی
toppers	شاخه زن سوهان
topper	شاخه زن سوهان
crotch	تیر دو شاخه
ramification	شاخه شاخگی
spraying	شاخه کوچک
offshoot	شاخه نورسته
dog-leg	[شاخه فرعی پله]
cluster	اویز چند شاخه
cluster bomb	اویز چند شاخه
strick	شاخه درخت کتان
cluster bombs	اویز چند شاخه
tine	نوک شاخه یاسیخ
utensil plug	دو شاخه وسایل برقی
wind component	شاخه سمتی باد
clusters	اویز چند شاخه
tri corn	کلاه سه گوشه سه شاخه
To cut off a branch .	شاخه ای را قطع کردن
two pin plug	دو شاخه وسایل برقی
twin plug	دو شاخه وسایل برقی
sprit	جوانه یا شاخه کوچک
percher	مرغ شاخه نشین
layers	رگه شاخه خوابانده
bifurcation	تقسیم بدو شاخه
layer	رگه شاخه خوابانده
hierarchical communications system	شاخه ها و زیر دایرکتوری ها
bifurcation	شکاف گاه شاخه
to lop off a branch [from a tree]	شاخه ای را [از درختی] بریدن
deflection component of trail	شاخه سمتی مسیر
bayou	شاخه فرعی رودخانه
legs	شاخه مسیر حرکت
leg	شاخه مسیر حرکت
pruning knife	چاقوی شاخه زنی
pricket	شمعدان شاخه دار
deadwood	شاخه خشکیده درخت
unplug	خارج کردن دو شاخه از سوکت
unplugs	خارج کردن دو شاخه از سوکت
pallet truck	جرثقیل دستی [یا برقی] با دو شاخه
lifting cart	جرثقیل دستی [یا برقی] با دو شاخه
pallet jack	جرثقیل دستی [یا برقی] با دو شاخه