Dictiornary-Farsi | شاخ فرعی انشعاب شاخ | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 204 (10 milliseconds)

English	Persian
antler	شاخ فرعی انشعاب شاخ
antlers	شاخ فرعی انشعاب شاخ


Search result with all words

jumper	سیم هادی برای ایجاد انشعاب فرعی موقتی
jumpers	سیم هادی برای ایجاد انشعاب فرعی موقتی
Other Matches

subspecies	قسم فرعی جنس فرعی از یک نژاد
by pass	بای پاس کردن پل زدن راه فرعی ساختن اتصال کوتاه کردن مجرای فرعی
by pass	گذرگاه فرعی مسیر فرعی
ecotype	بخش فرعی از نوع مستقل جانور یا گیاه که افراد ان باهم اختلاط و امتزاج نموده و بخش واحد فرعی تشکیل میدهند
fork	انشعاب
bifurcation	انشعاب
divergences	انشعاب
parallels	انشعاب
parallelling	انشعاب
parallelled	انشعاب
forking	انشعاب
diverging	انشعاب
divarication	انشعاب
offshoot	انشعاب
offshoots	انشعاب
ramification	انشعاب
ramifications	انشعاب
service connections	انشعاب
signing intersection	انشعاب
service branch	انشعاب
paralleling	انشعاب
junction	انشعاب
branches	انشعاب
branch	انشعاب
connexions	انشعاب
connection	انشعاب
junctions	انشعاب
divergence	انشعاب
embranchment	انشعاب
furcation	انشعاب
split	انشعاب
parallel	انشعاب
paralleled	انشعاب
additional outlet	انشعاب اختصاصی
crotches	جای انشعاب
crotches	نقطه انشعاب
distribution box	جعبه انشعاب
rosette	مقره انشعاب
crotch	نقطه انشعاب
diverges	انشعاب یافتن
diverged	انشعاب یافتن
branchpoint	نقطه انشعاب
tributary	شاخه انشعاب
branch address	نشانی انشعاب
tributaries	شاخه انشعاب
conditonal branching	انشعاب شرطی
cold water supply	انشعاب ابسرد
rosettes	مقره انشعاب
conditional branch	انشعاب شرطی
case branch	انشعاب شرطی
condeitional branch	انشعاب شرطی
conduit box	جعبه انشعاب
diverge	انشعاب یافتن
connection factor	ضریب انشعاب
branch cutout	فیوز انشعاب
drop wire	سیم انشعاب
dichotomies	انشعاب به دو شعبه
dichotomy	انشعاب به دو شعبه
leading in wire	سیم انشعاب
multiple cable joint	موف انشعاب
service wire	سیم انشعاب
building connection	انشعاب ساختمان
cable jointing sleeve	موف انشعاب
branch instruction	دستورالعمل انشعاب
multiple cable joint	مفصل انشعاب
master service	انشعاب اصلی
crotch	جای انشعاب
service entrance	پست انشعاب
stbtitle	عنوان فرعی عنوان فرعی مقاله
rosette cutout	مقره انشعاب فیوزدار
private branch exchange	مبادله انشعاب خصوصی
pressure taping	انشعاب فشار سنجی
bypasses	سبب انشعاب شدن
bypassed	سبب انشعاب شدن
digitation	انشعاب بشکل پنجه
bypassing	سبب انشعاب شدن
extention alarm push	جعبه انشعاب اژیر
barrel switch	کلید انشعاب اژیر
divergent	انشعاب پذیر منشعب
pbx	تبادل انشعاب خصوصی
bypass	سبب انشعاب شدن
branch control structure	ساختار کنترل انشعاب
wood ray	انشعاب اوندی چوب
cable jointing sleeve	مفصل انشعاب کابل
take off divider	مقسم انشعاب دهنده
shoots	جوانه زدن انشعاب
shoot	جوانه زدن انشعاب
unconditional branch	انشعاب غیر شرطی
crutches	محل انشعاب بدن انسان
crutch	محل انشعاب بدن انسان
secession	تجزیه طلبی انشعاب حزبی
armlet	انشعاب کوچک دریاشبیه خلیج
triskelion	شکلی مرکب از سه پره یا سه انشعاب
surroyal	انشعاب شاخ گوزن چهارساله
junction	پیوندگاه [جای انشعاب چهارراه ]
crotches	محل انشعاب شاخه از بدنه درخت
forking	محل انشعاب چند شاخه شدن
crotch	محل انشعاب شاخه از بدنه درخت
triskele	شکلی مرکب ازسه پره یا سه انشعاب
fork	محل انشعاب چند شاخه شدن
tree	سیستم داده که هرداده یا گره آن فقط دو انشعاب دارند
pabx	Exchange AutomaticBranch Private تبادل انشعاب خودکار خصوصی
sublease	اجاره فرعی دادن حق اجاره بمستاجر فرعی دادن
subaltern	فرعی
ancillary	فرعی
derivatives	فرعی
derivative	فرعی
adjunct	فرعی
minor	فرعی
half deck	پل فرعی
spillover effect	اثر فرعی
subalterns	فرعی
extrinsic	فرعی
fall-out [side effect]	اثر فرعی
second class	فرعی
petty	فرعی
adverse reaction	اثر فرعی
secondary effect	اثر فرعی
adjuncts	فرعی
by-effect	اثر فرعی
byeffect	اثر فرعی
lateral	فرعی
by	فرعی
sub dam	سد فرعی
secondary	فرعی
incidents	فرعی
incident	فرعی
inferiors	فرعی
subsidiary	فرعی
tributaries	فرعی
tributary	فرعی
branch line	خط فرعی
subsidiaries	فرعی
branch lines	خط فرعی
inferior	فرعی
min	فرعی
succursal	فرعی
accessorial	فرعی
accessory	فرعی
consequent pole	قطب فرعی
coproduct	محصول فرعی
floor jack	اهرم فرعی
colonnette	ستون فرعی
intercardinal points	جهات فرعی
intercardinal headings	جهات فرعی
incidentals	اقلام فرعی
incidental effect	اثر فرعی
extension telephone	تلفن فرعی
cotype	نوعی فرعی
daughter chain	زنجیر فرعی
by work	کار فرعی
dog leg	شاخه فرعی
dixings	ارایشهای فرعی
diverticulum	جاده فرعی
byroad	جاده فرعی
by way	راه فرعی
by product material	فراورده فرعی
by product	نتیجه فرعی
by product	محصول فرعی
by product	فراورده فرعی
derived units	احاد فرعی
derived units	واحدهای فرعی
secondary unit	واحد فرعی
derived unit	واحد فرعی
byname	اسم فرعی
lay shaft	میله فرعی
extension	شماره فرعی
underplot	داستان فرعی
token money	پول فرعی
tine	شاخ فرعی
sugroup	دسته فرعی
substrate	شکل فرعی
substation	ایستگاه فرعی
suborder	راسته فرعی
submenu	منوی فرعی
subspace	فضای فرعی
subinterval	فاصله فرعی
subharmonic	هماهنگ فرعی
subgenus	تیره فرعی
subgenus	جنس فرعی
subsidiary company	شرکت فرعی
side show	موضوع فرعی
byway	راه فرعی
byways	راه فرعی
lay-shaft	میله فرعی
jamb-shaft	ستون فرعی
annexe	ساختمان فرعی
DIVERSION	راه فرعی
walk-on	بازیگر فرعی
subordinate clauses	جملهوارهی فرعی
subordinate clause	جملهوارهی فرعی
subfamily	تیره فرعی
subfamily	خانواده فرعی
secondary stairs	پلکان فرعی
secondary port	بندر فرعی
secondary markets	بازارهای فرعی
second fiddle	شخص فرعی
rootlet	ریشه فرعی
retort tar	قطران فرعی
radicle	فرعی نازک