English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
English Persian
Afro pick شانه مخصوص فر
Search result with all words
hackle شانه مخصوص شانه کردن لیفهای کتان وابریشم کتان زن
ravel شانه مخصوص جداکردن تارهای نخ
Other Matches
reed شانه [وسیله ای که جهت کوبیدن و محکم کردن نخ پود در چله استفاده می شود و بیشتر در دارهای مکانیکی مورد استفاده قرار می گیرد. اندازه اینگونه شانه به پهنای عرض بافت است.]
head to head رقابت شانه به شانه
lute گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
lutes گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
writes وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
write وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
fog oil روغن مخصوص یا سوخت مخصوص دستگاههای تولیددود مصنوعی
typefaces مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
typeface مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
graphics کارت مخصوص درون کامپیوتر که از یک پردازنده مخصوص برای افزایش سرعت رسم خط ها و تصاویر روی صفحه استفاده میکند
registering که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registers که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
register که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
delete کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleted کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deletes کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleting کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
embedded code کامپیوتر مخصوص برای کنترل یک ماشین . کامپیوتر مخصوص در یک سیستم بزرگ برای انجام یک تابع خاص
omoplate شانه
combed شانه
combings دم شانه
pitchfork شانه
pitchforks شانه
epaule شانه
comb شانه
shoulders شانه
scapula شانه
combing شانه
boek bou شانه
iekke شانه ها
shouldered شانه
scapulas شانه
shouldering شانه
master slave manipulator یک شانه
harrower شانه زن
shoulder شانه
beater شانه
dispersal airfield فرودگاههای مخصوص تفرقه هوایی فرودگاه مخصوص تفرقه در اماده باش هوایی
shoulder brace شانه بند
teazle شانه زدن
shoulder balance بالانس شانه
unkempt شانه نکرده
shoulder of road شانه راه
lapwing شانه بسر
scaular استخوان شانه
teazel شانه زدن
teazle شانه چوپان
hard shoulder شانه استوار
lapwings شانه بسر
broad shouldered شانه پهن
harness بند شانه
rack type cutter شانه رنده
clip ejector شانه پران
raised shoulder شانه سکویی
raised shoulder شانه برجسته
harnessing بند شانه
comb case شانه دان
harnessed بند شانه
ctenoid شانه مانند
ctenophora شانه داران
arch spring line شانه طاق
cop-outs شانه خالی
clip شانه فشنگ
shoulder شانه راه
clipped شانه فشنگ
soft shoulder شانه هموار
clips شانه فشنگ
ctenophore شانه داران
clip laten شانه گیر
verge شانه راه
curries شانه یا قشوکردن
heckle شانه کردن
neck and neck شانه بشانه
brushed شانه خورده
heckled شانه کردن
cop-out شانه خالی
shouldering شانه راه
heckles شانه کردن
rake comb شانه شیاری
teasel شانه چوپان
curry شانه یا قشوکردن
hackle شانه کردن
hatchel شانه کتان
hard shouder شانه راست
honeycomb شانه عسل
honeycombs شانه عسل
verge شانه نااستوار
verges شانه راه
verges شانه نااستوار
flush shoulder شانه همسطح
hoopoe شانه بسر
honey comb شانه عسل
shouldered شانه راه
teasels شانه چوپان
boughs شانه حیوان
flush shoulder شانه همکف
bough شانه حیوان
shoulder blades استخوان شانه
Comb ( brush ) your hair . موهایت را شانه کن
fly comb شانه ارهای
clippings شانه فشنگ
heckling شانه کردن
shoulder blade استخوان شانه
flax comb شانه کتان
teazles شانه چوپان
epauliere شانه پوش
pectinated شانه دار
epauliere زره شانه
shoulders شانه راه
teazels شانه چوپان
hard shoulder شانه تثبیت شده
verges شانه تثبیت نشده
shrug شانه را بالا انداختن
bleneh شانه خالی کردن
verges شانه خاکی جاده
verges شانه تحکیم نشده
shoulder هرچیزی شبیه شانه
pectinate شانهای شانه دار
winnowwing fan جام پنجه شانه
teazel خارخسک شانه چوپان
verge شانه تحکیم نشده
square shouldered دارای شانه پهن
hard shoulder شانه تحکیم شده
verge شانه خاکی جاده
flinch شانه خالی کردن
verge شانه تثبیت نشده
flinches شانه خالی کردن
shoulder roll چرخیدن روی شانه ها
flinching شانه خالی کردن
acromial متعلق بنوک شانه
teeth of the comb دندانه های شانه
scapulo humeral وابسته به شانه وبازو
flinched شانه خالی کردن
shrugged شانه را بالا انداختن
shrugging شانه را بالا انداختن
repudiate شانه خالی کردن
quail شانه خالی کردن
shirking شانه خالی کردن از
quails شانه خالی کردن
teazels خارزدن شانه زدن
shirks شانه خالی کردن از
teasels خارزدن شانه زدن
teasers شانه کننده پشم
teaser شانه کننده پشم
shoulders هرچیزی شبیه شانه
weasel شانه خالی کردن
weasels شانه خالی کردن
teasel خارزدن شانه زدن
comber ماشین شانه زنی
teazles خارزدن شانه زدن
shirked شانه خالی کردن از
evade شانه خالی کردن
beat شانه خالی کردن
shrinking شانه خالی کردن از
shrink شانه خالی کردن از
horned grebe مرغابی شانه بسر
shirk شانه خالی کردن
shrinks شانه خالی کردن از
shouldered هرچیزی شبیه شانه
cop-out شانه خالی کردن
shirk شانه خالی کردن از
shouldering هرچیزی شبیه شانه
camail زره شانه وگردن
clippings شانه فشنگ گیره کاغذ
back-comb شانه کردن مو به سمت فرق سر
clipped شانه فشنگ گیره کاغذ
clip شانه فشنگ گیره کاغذ
carding شانه کردن پشم یاپنبه
heckled بباد طعنه گرفتن شانه
He shrugged his shoulders. او [مرد] شانه اش را بالا انداخت.
clips شانه فشنگ گیره کاغذ
heckle بباد طعنه گرفتن شانه
heckles بباد طعنه گرفتن شانه
hatchel کتان پاک کن شانه زدن
heckling بباد طعنه گرفتن شانه
subscapular واقع در زیر استخوان شانه
dabchick اسفرود بی دم یامرغابی شانه بسر
shoulder block سد کردن حریف با ضربه شانه
to c. ata difficulty ازسختی شانه خالی کردن
to overrun one's duty از انجام وفیفه شانه خالی کردن
lie down از زیرکار شانه خالی کردن درازکشیدن
You cannot put old heads on young shoulders . <proverb> سر پیر نتوان بر شانه جوان بگذاشت .
d. muscle ماهیچه سه گوش شانه عضله دالی
She had let her hair down . موهایش را ریخته بود روی شانه اش
shrugging بالا انداختن شانه مطلبی را فهماندن
lie-down از زیرکار شانه خالی کردن درازکشیدن
To shirk ones responsibility . اززیر با رمسئولیت شانه خالی کردن
shrugged بالا انداختن شانه مطلبی را فهماندن
shrug بالا انداختن شانه مطلبی را فهماندن
overarm بالا اوردن بازو تا بالای شانه
to reject something with a shrug [of the shoulders] با شانه بالا انداختن چیزی را رد کردن
shoulder knot روبان یاحمایل زینتی روی شانه
narani seogi ایستادن موازی پاها همعرض شانه
shrink one's duty از انجام وظیفه شانه خالی کردن
lateral raise تمرین تقویت عضلههای پشت و شانه با دنبل
candlesticks بالانس بایک شانه روی چوب موازنه
slackers کسی که از انجام وفیفه شانه تهی کند
he felt a t. on his shoulder احساس دست بخوردگی روی شانه خودکرد
noil خرده پشمی که هنگام شانه کردن میریزد
round shouldered دارای شانههای جلو امده شانه گرد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com