English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (33 milliseconds)
English Persian
comb شانه کردن جستجو کردن
combed شانه کردن جستجو کردن
combing شانه کردن جستجو کردن
Other Matches
hackle شانه مخصوص شانه کردن لیفهای کتان وابریشم کتان زن
reed شانه [وسیله ای که جهت کوبیدن و محکم کردن نخ پود در چله استفاده می شود و بیشتر در دارهای مکانیکی مورد استفاده قرار می گیرد. اندازه اینگونه شانه به پهنای عرض بافت است.]
serviced برنامه مفید برای فعایتخای روزمره مثل جستجو فایل , کپی کردن , مرتب کردن , رفع خطا و..
service برنامه مفید برای فعایتخای روزمره مثل جستجو فایل , کپی کردن , مرتب کردن , رفع خطا و..
inspected جستجو کردن بررسی کردن کنترل
inspecting جستجو کردن بررسی کردن کنترل
inspect جستجو کردن بررسی کردن کنترل
inspects جستجو کردن بررسی کردن کنترل
fished جستجو کردن طلب کردن
hunt صید کردن جستجو کردن در
to look up نگاه کردن جستجو کردن
hunts صید کردن جستجو کردن در
fish جستجو کردن طلب کردن
hunted صید کردن جستجو کردن در
hunting شکار کردن جستجو کردن
attempt تقلا کردن جستجو کردن
attempted تقلا کردن جستجو کردن
attempting تقلا کردن جستجو کردن
attempts تقلا کردن جستجو کردن
fishes جستجو کردن طلب کردن
heckles شانه کردن
heckled شانه کردن
heckle شانه کردن
hackle شانه کردن
heckling شانه کردن
shrinks شانه خالی کردن از
shirked شانه خالی کردن از
shirks شانه خالی کردن از
flinched شانه خالی کردن
quail شانه خالی کردن
flinches شانه خالی کردن
shirk شانه خالی کردن از
shirking شانه خالی کردن از
flinching شانه خالی کردن
evade شانه خالی کردن
shrink شانه خالی کردن از
shrinking شانه خالی کردن از
quails شانه خالی کردن
cop-out شانه خالی کردن
flinch شانه خالی کردن
beat شانه خالی کردن
weasels شانه خالی کردن
shirk شانه خالی کردن
weasel شانه خالی کردن
bleneh شانه خالی کردن
repudiate شانه خالی کردن
seeks جستجو کردن
scour جستجو کردن
scoured جستجو کردن
to search جستجو کردن
searchingly جستجو کردن
to scratch about جستجو کردن
to search after جستجو کردن
ransacks جستجو کردن
seek جستجو کردن
ransack جستجو کردن
to browse through جستجو کردن
searched جستجو کردن
to rummage جستجو کردن
ransacked جستجو کردن
search جستجو کردن
seeking جستجو کردن
ransacking جستجو کردن
hunt after جستجو کردن
scours جستجو کردن
searches جستجو کردن
to hunt up جستجو کردن
seeds جستجو کردن
snook جستجو کردن
mouse جستجو کردن
hunt up جستجو کردن
surveillance جستجو کردن
seach جستجو کردن
mouses جستجو کردن
track down <idiom> جستجو کردن
hunt for جستجو کردن
to feel after any thing جستجو کردن
seed جستجو کردن
to smell about جستجو کردن
carding شانه کردن پشم یاپنبه
shoulder block سد کردن حریف با ضربه شانه
back-comb شانه کردن مو به سمت فرق سر
to c. ata difficulty ازسختی شانه خالی کردن
to prospect [for] جستجو کردن [برای]
to grub جستجو کردن [برای]
to grub about جستجو کردن [برای]
to make r. after something چیزی را جستجو کردن
to hunt out جستجو کردن ویافتن
go through <idiom> جستجو وکنکاش کردن
wild goose chase <idiom> ناامیدانه جستجو کردن
to sift through something با زیر و رو جستجو کردن
to search گشتن [جستجو کردن]
shrink one's duty از انجام وظیفه شانه خالی کردن
To shirk ones responsibility . اززیر با رمسئولیت شانه خالی کردن
lie down از زیرکار شانه خالی کردن درازکشیدن
lie-down از زیرکار شانه خالی کردن درازکشیدن
to reject something with a shrug [of the shoulders] با شانه بالا انداختن چیزی را رد کردن
to overrun one's duty از انجام وفیفه شانه خالی کردن
search and clear جستجو و پاک کردن دشمن
grubs زمین کندن جستجو کردن
grub زمین کندن جستجو کردن
grubbed زمین کندن جستجو کردن
noil خرده پشمی که هنگام شانه کردن میریزد
to dig up با به هم زدن [جستجو کردن] از خاک در آوردن
to seek somebody out جستجو برای پیدا کردن کسی
sign off از زیر بار تعهد یامشارکتی شانه خالی کردن
to seek a remedy for something چاره یا درمان برای چیزی جستجو کردن
high leg attack and shoulder control زیر یک خم با گرفتن شانه حریف سرنگون کردن و افت کامل
head-hunting <idiom> جستجو کردن برای یافتن شخصی شایسته ولایق
carding brush شانه حلاجی یا کیله جهت موازی کردن الیاف به روش دستی
searched فرآیند جستجو و مشخص کردن یک حرف یا کلمه یا بخشی از داده در متن یا فایل
search فرآیند جستجو و مشخص کردن یک حرف یا کلمه یا بخشی از داده در متن یا فایل
searches فرآیند جستجو و مشخص کردن یک حرف یا کلمه یا بخشی از داده در متن یا فایل
searchingly فرآیند جستجو و مشخص کردن یک حرف یا کلمه یا بخشی از داده در متن یا فایل
linear روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا به جواب برسد.
searched روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود.
search روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود.
searchingly روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود.
searches روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود.
backwards جستجو برای دادهای که در محل نشانه گرد قرار دارد یا در انتهای فایل است و جستجو تا ابتدای فایل
distributes سیستم پایگاه داده ها که داده آن در کامپیوترهای مختلف ذخیره شده است ولی جستجو در آن مشابه جستجو در یک محل انجام میشود
distributing سیستم پایگاه داده ها که داده آن در کامپیوترهای مختلف ذخیره شده است ولی جستجو در آن مشابه جستجو در یک محل انجام میشود
distribute سیستم پایگاه داده ها که داده آن در کامپیوترهای مختلف ذخیره شده است ولی جستجو در آن مشابه جستجو در یک محل انجام میشود
document عمل اسکن کردن متنهای کاغذی برای ایجاد OLR روی محتوای آن و ذخیره سازی آن روی دیسک به طوری که قابل جستجو باشد
documenting عمل اسکن کردن متنهای کاغذی برای ایجاد OLR روی محتوای آن و ذخیره سازی آن روی دیسک به طوری که قابل جستجو باشد
documented عمل اسکن کردن متنهای کاغذی برای ایجاد OLR روی محتوای آن و ذخیره سازی آن روی دیسک به طوری که قابل جستجو باشد
head to head رقابت شانه به شانه
to let somebody treat you like a doormat <idiom> با کسی خیلی بد رفتار کردن [اصطلاح] [ مثال تحقیر کردن بی محلی کردن قلدری کردن]
unmew رها کردن ازاد کردن ول کردن مرخص کردن بخشودن صرف نظر کرن
discharges اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharge اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
capture اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
countervial خنثی کردن- برابری کردن با- جبران کردن- تلاقی کردن
captures اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
capturing اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
challengo ادعا کردن دعوت کردن اعلام نشانی اسم عبور خواستن درخواست معرف کردن
verified مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifies مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verify مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifying مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
shoot جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
shoots جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
foster تشویق کردن- حمایت کردن-پیشرفت دادن- تقویت کردن- به جلو بردن
to temper [metal or glass] آب دادن [سخت کردن] [آبدیده کردن] [بازپخت کردن] [فلز یا شیشه]
orienting جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
orients جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
surveys براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
survey براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
surveyed براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
cross examination تحقیق چندجانبه بازپرسی کردن روبرو کردن شواهد استنطاق کردن
orient جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
buck up پیشرفت کردن روحیه کسی را درک کردن تهییج کردن
serve نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
assigning مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
to inform on [against] somebody کسی را لو دادن [فاش کردن] [چغلی کردن] [خبرچینی کردن]
concentrating غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
assigned مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
assign مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
assigns مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
concentrate غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
to appeal [to] درخواستن [رجوع کردن به] [التماس کردن] [استیناف کردن در دادگاه]
calk بتونه کاری کردن زیرپوش سازی کردن مسدود کردن
tae پرش کردن با پا دفاع کردن و با پا ضربه زدن و خرد کردن
serves نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
served نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
concentrates غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
soft-pedals رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft pedal رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedal رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedalled رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedaled رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedaling رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedalling رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
combed شانه
scapulas شانه
harrower شانه زن
combing شانه
scapula شانه
comb شانه
combings دم شانه
boek bou شانه
beater شانه
omoplate شانه
pitchfork شانه
epaule شانه
pitchforks شانه
master slave manipulator یک شانه
shouldering شانه
iekke شانه ها
shouldered شانه
shoulder شانه
shoulders شانه
to wipe out پاک کردن محو کردن نابودکردن نیست کردن
check بازدید کردن رسیدگی کردن سر زدن بازداشت کردن
crosser تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
preached وعظ کردن سخنرانی مذهبی کردن نصیحت کردن
married under a contract unlimited perio زن گرفتن شوهر کردن مزاوجت کردن عروسی کردن با
sterilizes گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
crosses تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
time تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com