English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
royalism شاهپرستی طرفداری از سیستم حکومت سلطنتی
Other Matches
royalism طرفداری از رژیم سلطنتی
monarchies حکومت سلطنتی
monarchy حکومت سلطنتی
monarchy constitutional حکومت مشروطه سلطنتی
monarchy absolute حکومت سلطنتی مطلقه واستبدادی
world federalism طرفداری از حکومت جهانی ائتلاف دول
monarchic وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
diarchy سیستم حکومت متشکل از دو رکن مستقل
subversion سرنگون کردن حکومت سیستم براندازی
crash conversion تبدیل یک سیستم به سیستم دیگر به وسیله به پایان بردن عملیات سیستم قدیمی به هنگام اجرا شدن سیستم جدید
hagiarchy حکومت کشیشان وروحانیون حکومت مقدسان
czarism حکومت استبدادی ومطلقه حکومت تزاری
technocracy حکومت دارندگان حکومت تکنوکراسی سیستمی که زمامداران در ان از میان کارشناسان و دانشمندان انتخاب می شوند و امورجاریه را از طریق فنی و برمبنای قواعد فیزیکی لایتغیراداره می کنند
technocracies حکومت دارندگان حکومت تکنوکراسی سیستمی که زمامداران در ان از میان کارشناسان و دانشمندان انتخاب می شوند و امورجاریه را از طریق فنی و برمبنای قواعد فیزیکی لایتغیراداره می کنند
theocracies حکومت خدا حکومت روحانیون
theocracy حکومت خدا حکومت روحانیون
autocracy حکومت مطلق حکومت استبدادی
civicism اصول حکومت کشوری بستگی ووفاداری باصول یاحقوق حکومت کشوری
home rule حکومت به دست خود اهالی حکومت مردم بر مردم
market socialism سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد
runs اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
run اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
blessed folder در یک سیستم Apple Maciontosh پرونده سیستم که حاوی فایل هایی است که به طور خودکار در هنگام روشن شدن سیستم بار شدند
sysgen فرایند تغییر سیستم عامل عمومی دریافت شده ازفروشنده به سیستم مناسبی که نیازهای یکپارچه استفاده کننده را براورده می سازدتولید سیستم
peripheral که به سیستم کامپیوتری اصلی متصل است . 2-هر وسیلهای که امکان ارتباط بین سیستم و خودش را فراهم کند ولی توسط سیستم اجرا نمیشود
monarchical سلطنتی
royal سلطنتی
rial سلطنتی
regnal سلطنتی
royalty از خانواده سلطنتی
royal flag پرچم سلطنتی
royal honor درجه سلطنتی
royalties از خانواده سلطنتی
gentleman atarms عضوگاردویژه سلطنتی
scepters عصای سلطنتی
scepter عصای سلطنتی
keep of the مهردار سلطنتی
bailiff نگهبان دژ سلطنتی
regalia امتیازات سلطنتی
bailiffs نگهبان دژ سلطنتی
sceptre عصای سلطنتی
great seal مهر سلطنتی
sceptres عصای سلطنتی
integrated نرم افزار مثل سیستم عامل و پردازشگر کلمه که در سیستم کامپیوتری ذخیره شده است و طبق نیازهای سیستم است
born in the purpule عضو خانواده سلطنتی
sceptered دارای عصای سلطنتی
equerry اصطبل سلطنتی میراخور
royalties اعضای خانواده سلطنتی
equerries اصطبل سلطنتی میراخور
royalty اعضای خانواده سلطنتی
Privy Council هیات مشاورین سلطنتی
tudor خانواده سلطنتی تودور درانگلیس
stuart خانواده سلطنتی قدیم انگلستان
plantagenet خانواده سلطنتی پلانتاژنت انگلیس
privy councillor عضو هیئت رایزنان سلطنتی
monarchies سلطنت مطلقه رژیم سلطنتی
RCs مخفف کالج سلطنتی جراحان
order in council تصمیم هیات مشاورین سلطنتی
monarchy سلطنت مطلقه رژیم سلطنتی
remembrancer مامور وصول مطالبات سلطنتی
partisanship طرفداری
devotion طرفداری
one sidedness طرفداری
favouritism طرفداری
favoritism طرفداری
partiality طرفداری
sidings طرفداری
one tideness طرفداری
siding طرفداری
adhesion طرفداری
scepter دارای قدرت واختیارات سلطنتی بودن
party spirit طرفداری حزبی
he sided with us طرفداری از ما کرد
biases طرفداری تعصب
growthmanship طرفداری ازرشد
take the part of طرفداری کردن
side طرفداری کردن از
prelatism طرفداری ازمتران ها
germanism طرفداری از المان
advocate طرفداری کردن
sides طرفداری کردن از
bias طرفداری تعصب
to stand for طرفداری کردن از
yeoman of the guard گارد سلطنتی محافظ جان پادشاه انگلیس
lancastrian در انگلیس طرفدار یاعضو خانواده سلطنتی لنکستر
palating مجلل امیری که دارای امتیازات سلطنتی بوده
Fontainebleau [سبک دکوراسیون در قصر ییلاقی سلطنتی فرانسه]
verderer متصدی قضائی امور وابسته به جنگلهای سلطنتی
verderor متصدی قضائی امور وابسته به جنگلهای سلطنتی
chancery مقام وزارت دارایی دفتر مهردار سلطنتی
master of the horse کسیکه گماشته بر امورخانواده سلطنتی است میراخور
favouring همراهی یا طرفداری کردن با
favours همراهی یا طرفداری کردن با
favouring طرفداری مرحمت کردن
favour همراهی یا طرفداری کردن با
to take the p of a person ازکسی طرفداری کردن
favour طرفداری مرحمت کردن
favored همراهی یا طرفداری کردن با
favoring طرفداری مرحمت کردن
favoring همراهی یا طرفداری کردن با
favors همراهی یا طرفداری کردن با
favors طرفداری مرحمت کردن
favored طرفداری مرحمت کردن
unprejudiced بدون تبعیض یا طرفداری
To take someones side . To side with someone. از کسی طرفداری کردن
favor طرفداری مرحمت کردن
libertarianism طرفداری از ازادی فردی
advocating طرفداری کردن حامی
advocated طرفداری کردن حامی
advocates طرفداری کردن حامی
respect of persons طرفداری و واهمه از کسان
favours طرفداری مرحمت کردن
proslavery طرفداری از برده فروشی
witan اعیان و اسقفان و پیرانی که در شورای سلطنتی شرکت میکردند
page of presence لقب هایی که به برخی گماشتگان خانواده سلطنتی میدهند
fleur de lis گل زنبق یا سوسن نشان خانواده سلطنتی قدیم فرانسه
flower de luce گل زنبق یاسوسن :نشان خانواده سلطنتی فرانسه درقدیم
fleur de lys گل زنبق یا سوسن نشان خانواده سلطنتی قدیم فرانسه
p sanction حکم سلطنتی یاتصویب نامهای که صورت قانون راپیدامیکند
phonetioist طرفداری املای مطابق صدا
pan americanism طرفداری از اتحاد کشورهای امریکایی
sectionalism طرفداری ازمحله یا استان بخصوصی
partook بهره داشتن طرفداری کردن
with out any p to بدون هیچ طرفداری ازاو
heptarchical دارای حکومت هفت تنی وابسته به حکومت هفت تنی
heptarchic دارای حکومت هفت تنی وابسته به حکومت هفت تنی
order of council تصمیم هیات مشاورین سلطنتی در غیاب یا بیماری پادشاه یا ملکه
knight marshal کسیکه در خانواده سلطنتی دارای برخی مامریتهای قضایی باشد
page of bonour لقب هایی است که به برخی گماشتگان خانواده سلطنتی میدهند
martial law مقررات حکومت نظامی حکومت نظامی
The senator argued in favour of lowering the tax. سناتور از کاهش مالیات طرفداری کرد.
insurrectionism اصول یاغی گری یا طرفداری ازشورش
feminism عقیده به برابری زن ومرد طرفداری اززنان
teetotal وابسته به طرفداری از منع مسکرات کردن
temperance طرفداری از منع نوشابههای الکلی خودداری
prohibitionism طرفداری از حکم منع فروش نوشابههای الکی
to lobby against [for] somebody سخنرانی وتبلیغات کردن مخالف [طرفداری از] کسی
loyalist کسی که درهنگام شورش و انقلاب ازدولت طرفداری میکند
loyalists کسی که درهنگام شورش و انقلاب ازدولت طرفداری میکند
p in favour of a person تمایل بی جهت نسبت بکسی طرفداری تعصب امیزازکسی
phonetist متخصص ترکیب صداها طرفداری املای مطابق صدا
agrarianism تساوی در پخش زمین طرفداری از تقسیم اراضی بتساوی بین مردم
standbys سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
standby سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
policonic projection سیستم تصویر چند مخروطی سیستم تهیه نقشه چندمخروطی
desk accessory در یک سیستم Apple Macitosh امکان افزوده که سیستم را بهبود میبخشد
coupling نوعی رابطه متقابل بین سیستم هایا خصوصیات یک سیستم
bifuel propulsion سیستم خروج گاز با فشارحاصله از دو نوع سوخت سیستم جت دو سوختی
chcp در سیستم عاملهای OS \ MS DOS دستور سیستم که صفحه کد مورد استفاده را بیان میکند
native کامپایلری که کد تولید میکند که روی سیستم مشابه سیستم جاری اجرا میشود.
natives کامپایلری که کد تولید میکند که روی سیستم مشابه سیستم جاری اجرا میشود.
download فرایند انتقال اطلاعات از یک سیستم کامیپوتر مرکزی بزرگ به سیستم کامپیوترکوچک و دور
design phase فرایند توسعه یک سیستم اطلاعاتی براساس نیازمندیهای سیستم از قبل تاسیس شده
tar سیستم فشرده سازی فایل روی کامپیوتر که سیستم عامل Unix را اجرا میکند
demanded نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
demands نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
demand نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
diabatic process پوسهای در یک سیستم ترمودینامیک که در ان انتقال انرژی بین داخل و خارج سیستم صورت میگیرد
ES IS سیستم نهایی به سیستم میانی استاندار پروتکل OIS برای اینکه به کامپیوترهای میزبان
three phase four wire system سیستم سه فازه باسیم نقطه ستاره سیستم چهارسیمه
automatic levelling سیستم متعادل کننده خودکارهواپیما سیستم ترازکننده خودکار
system diagnostics امکانات عیب شناسی سیستم تشخیص خرابی سیستم
building block principle طراحی سیستم برای ساختن سیستم بزرگتر modularity
standby سیستم پشتیبان که در صورت خرابی سیستم فعال میشود
standbys سیستم پشتیبان که در صورت خرابی سیستم فعال میشود
bridges سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
bridge سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
bridged سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
mttf متوسط مدت زمانی که در ان سیستم یا مولفه سیستم بدون خطا کار کندFailure To Time ean
off load انتقال کارها از یک سیستم کامپیوتری به سیستم دیگری که براحتی بار میشود قراردادن داده ها در یکدستگاه جانبی
failure بخشی از سیستم عامل که خودکار که موقعیت فعلی سیستم و دادههای مربوطه را حفظ میکند پس از تشخیص خطا
failures بخشی از سیستم عامل که خودکار که موقعیت فعلی سیستم و دادههای مربوطه را حفظ میکند پس از تشخیص خطا
desktop در یک سیستم Apple Macitoshفایل سیستم برای ذخیره سازی اطلاعات در باره فایلهای روی دیسک یا حجم
lambert projection سیستم لامبر یا سیستم نقشه برداری مخروطی
warm boot شروع مجدد سیستم که معمولاگ سیستم عامل را هرباره بارمیکند ولی دیگر سخت افزار را بررسی نمیکند
expansion card کارتی که به منظور نصب تراشه یا مدار اضافی به یک سیستم افزوده میشود تا این که قابلیت سیستم توسعه یابد
link encryption خودکار کردن سیستم رمز اتصال سیستم رمز به یک سیستم مخابراتی خودکار
slice مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
slices مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
teleran system نوعی سیستم ناوبری که بااستفاده از رادارهای زمینی و سیستم تلویزیونی هواپیماهای سرگردان دراطراف محوطه فرودگاه را به باند هدایت میکند
opens 1-سیستم غیراختصاصی که تحت کنترل شرکتی نیست . 2-سیستمی که به صورت ساخته شده که سیستم عاملهای مختلف می توانند با هم کار کنند
open 1-سیستم غیراختصاصی که تحت کنترل شرکتی نیست . 2-سیستمی که به صورت ساخته شده که سیستم عاملهای مختلف می توانند با هم کار کنند
opened 1-سیستم غیراختصاصی که تحت کنترل شرکتی نیست . 2-سیستمی که به صورت ساخته شده که سیستم عاملهای مختلف می توانند با هم کار کنند
system flowchart نمودار گردش سیستم روندنمای سیستم
designation system سیستم تعیین وسایل سیستم انتخاب
masters ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
master ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
mastered ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
Royal Bokhara فرش سلطنتی بخاراتی [این واژه تجاری به فرش های ترکمنی با کیفیت بالا اطلاق می شود.]
compatibility پنجره یا بخشی در سیستم عامل که برنامه هایی را که برای سیستم عاملهای متفاورت ولی مربوط به هم نوشته شده اند را میتواند اجرا کند
environments متغیر تنظیم شده توسط سیستم یا کاربر در دستورات سیستم که توسط هر برنامهای قابل استفاده است
environment متغیر تنظیم شده توسط سیستم یا کاربر در دستورات سیستم که توسط هر برنامهای قابل استفاده است
upload انتقال یک کپی از یک برنامه انتقال داده از یک سیستم استفاده کننده به یک سیستم کامپیوتری راه دور
shell نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
shelling نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
shells نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
conversions تغییر از یک سیستم به سیستم دیگر
drainage system سیستم ابیاری سیستم تخلیه اب
power system سیستم قدرت سیستم انرژی
system's design مدل سیستم طرزساخت سیستم
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com