Total search result: 272 (13 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
cross grinder |
شاه تیر افقی |
|
|
Search result with all words |
|
row |
1-خط حروف چاپ شده یا نمایش داده شده . 2- خط افقی در کارت پانچ , اعداد در ردیفها نمایش داده می شوند و نه در ستونها. هر ورودی با یک ردیف نقط ه جدا می شوند |
row |
مجموعه دادههای افقی در آرایه یا ماتریس |
rowed |
1-خط حروف چاپ شده یا نمایش داده شده . 2- خط افقی در کارت پانچ , اعداد در ردیفها نمایش داده می شوند و نه در ستونها. هر ورودی با یک ردیف نقط ه جدا می شوند |
rowed |
مجموعه دادههای افقی در آرایه یا ماتریس |
rows |
1-خط حروف چاپ شده یا نمایش داده شده . 2- خط افقی در کارت پانچ , اعداد در ردیفها نمایش داده می شوند و نه در ستونها. هر ورودی با یک ردیف نقط ه جدا می شوند |
rows |
مجموعه دادههای افقی در آرایه یا ماتریس |
menu |
لیست انتخابهای موجود برای کاربر که روی خط افقی نمایش داده می شوند در بالای صفحه نمایش یا پنجره هر انتخاب منو یک منوی دیگر را باز میکند |
menus |
لیست انتخابهای موجود برای کاربر که روی خط افقی نمایش داده می شوند در بالای صفحه نمایش یا پنجره هر انتخاب منو یک منوی دیگر را باز میکند |
orientation |
جهت صفحه یا به صورت لبه افقی یا عمودی |
title |
میله افقی در بالای یک پنجره که نام آن برنامه یا پنجره را بیان میکند |
titles |
میله افقی در بالای یک پنجره که نام آن برنامه یا پنجره را بیان میکند |
two-dimensional |
آرایهای که عناصر افقی و عمودی محل دهی میکند |
landscape |
جهت یابی صفحه یا کاغذ که لبه بلندتر آن افقی است |
landscaped |
جهت یابی صفحه یا کاغذ که لبه بلندتر آن افقی است |
landscapes |
جهت یابی صفحه یا کاغذ که لبه بلندتر آن افقی است |
landscaping |
جهت یابی صفحه یا کاغذ که لبه بلندتر آن افقی است |
size |
1-تعداد حروفی که کامپیوتر به صورت افقی و عمودی میتواند نمایش دهد. 2-اندازه صفحه نمایش بر پایه اندازه بین المللی کاغذ |
sizes |
1-تعداد حروفی که کامپیوتر به صورت افقی و عمودی میتواند نمایش دهد. 2-اندازه صفحه نمایش بر پایه اندازه بین المللی کاغذ |
horizontal |
افقی |
horizontal |
سطح افقی |
bar |
چوب افقی بالای مانع |
bar |
میله افقی در پرش |
bars |
چوب افقی بالای مانع |
bars |
میله افقی در پرش |
canard |
رسانگر ایرودینامیکی که دران سطوح فرامین افقی لازم برای کنترل و تنظیم حرکت حول محور عرضی درجلوی سطوح اصلی برا قراردارند |
canards |
رسانگر ایرودینامیکی که دران سطوح فرامین افقی لازم برای کنترل و تنظیم حرکت حول محور عرضی درجلوی سطوح اصلی برا قراردارند |
cumuli |
ابرهای سفید متراکمی که باقائده تقریبا افقی وارتفاع قائم زیاد با راس گنبدی شکل که در مسیر جریانهای بالارونده قوی شکل میگیرند |
cumulus |
ابرهای سفید متراکمی که باقائده تقریبا افقی وارتفاع قائم زیاد با راس گنبدی شکل که در مسیر جریانهای بالارونده قوی شکل میگیرند |
bump |
حالتی در پرواز که هنگام افزایش ناگهانی سرعت افقی باد بوجود می اید |
square |
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع |
squared |
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع |
squares |
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع |
squaring |
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع |
frequencies |
تعداد دفعاتی که اشعه تصویر ردیف افقی پیکس ها را اسکن میکند |
frequency |
تعداد دفعاتی که اشعه تصویر ردیف افقی پیکس ها را اسکن میکند |
girder |
تیر افقی شاه تیر |
girders |
تیر افقی شاه تیر |
boom |
تیر افقی وصل به بادبان |
boomed |
تیر افقی وصل به بادبان |
booming |
تیر افقی وصل به بادبان |
booms |
تیر افقی وصل به بادبان |
ledger |
تیر افقی جلو چوبست |
ledgers |
تیر افقی جلو چوبست |
yard |
بازوی افقی دکل ناو |
yards |
بازوی افقی دکل ناو |
distortion |
نسبت اشل قائم به اشل افقی در مدلها |
distortions |
نسبت اشل قائم به اشل افقی در مدلها |
mouse |
توپی درون آن می چرخد و به احساس کننده هایی می خورد که حرکات افقی و عمودی را در کامپیوتر انجام می دهند |
mouses |
توپی درون آن می چرخد و به احساس کننده هایی می خورد که حرکات افقی و عمودی را در کامپیوتر انجام می دهند |
straight |
افقی بطورسرراست |
straighter |
افقی بطورسرراست |
straightest |
افقی بطورسرراست |
flat |
بسته مدار مجتمع که لبههای آن افقی هستند و باعث میشود وسیله مستقیماگ در PBS نصب شود و نیازی به سوراخها نیست |
flattest |
بسته مدار مجتمع که لبههای آن افقی هستند و باعث میشود وسیله مستقیماگ در PBS نصب شود و نیازی به سوراخها نیست |
crotch |
مربع کوچک در 4 گوشه میزبیلیارد بی کیسه چنگک نگهدارنده تیر افقی بادبان |
crotches |
مربع کوچک در 4 گوشه میزبیلیارد بی کیسه چنگک نگهدارنده تیر افقی بادبان |
elevator |
مکان افقی متحرک |
elevators |
مکان افقی متحرک |
variation |
زاویه افقی بین امتدادمغناطیسی محل و نصف النهارهای جغرافیایی |
variations |
زاویه افقی بین امتدادمغناطیسی محل و نصف النهارهای جغرافیایی |
plane |
افقی سطح افق افقی کردن |
planed |
افقی سطح افق افقی کردن |
planes |
افقی سطح افق افقی کردن |
planing |
افقی سطح افق افقی کردن |
chart |
گرافی که در آن مقادیر به صورت میلههای عمودی و افقی با طول و پهنای مختلف نشان داده می شوند |
charted |
گرافی که در آن مقادیر به صورت میلههای عمودی و افقی با طول و پهنای مختلف نشان داده می شوند |
charting |
گرافی که در آن مقادیر به صورت میلههای عمودی و افقی با طول و پهنای مختلف نشان داده می شوند |
charts |
گرافی که در آن مقادیر به صورت میلههای عمودی و افقی با طول و پهنای مختلف نشان داده می شوند |
leveling |
میزان کردن افقی کردن |
length |
تعداد بیتهایی که به صورت افقی روی یک خط صفحه نمایش قرار می گیرند. |
lengths |
تعداد بیتهایی که به صورت افقی روی یک خط صفحه نمایش قرار می گیرند. |
surge |
حرکات افقی اب دریا |
surged |
حرکات افقی اب دریا |
surges |
حرکات افقی اب دریا |
scan |
یکی ازخط وط افقی فسفری |
scan |
حرکت اشعه تصویر افقی در مقابل صفحه CRT |
scanned |
یکی ازخط وط افقی فسفری |
scanned |
حرکت اشعه تصویر افقی در مقابل صفحه CRT |
scans |
یکی ازخط وط افقی فسفری |
scans |
حرکت اشعه تصویر افقی در مقابل صفحه CRT |
pan |
حرکت دادن ملایم پنجره دید به صورت افقی در تصویری که آن قدر بزرگ است که به یکباره قابل نمایش نیست . 2- |
pan- |
حرکت دادن ملایم پنجره دید به صورت افقی در تصویری که آن قدر بزرگ است که به یکباره قابل نمایش نیست . 2- |
pans |
حرکت دادن ملایم پنجره دید به صورت افقی در تصویری که آن قدر بزرگ است که به یکباره قابل نمایش نیست . 2- |
treadmill |
چرخ افقی بزرگی که زندانیان ان را بحرکت دراورند |
treadmills |
چرخ افقی بزرگی که زندانیان ان را بحرکت دراورند |
level |
تراز سطح افقی افقی کردن |
leveled |
تراز سطح افقی افقی کردن |
levelled |
تراز سطح افقی افقی کردن |
levels |
تراز سطح افقی افقی کردن |
tip |
در عکاسی هوایی چرخش دوربین حول محور افقی هواپیما |
tipping |
در عکاسی هوایی چرخش دوربین حول محور افقی هواپیما |
twist |
دوران حول محور افقی پیچش |
twisting |
دوران حول محور افقی پیچش |
twists |
دوران حول محور افقی پیچش |
crab |
پرواز با بالهای افقی همراه با اندکی انحراف سمتی در اثربادهای جانبی |
crabs |
پرواز با بالهای افقی همراه با اندکی انحراف سمتی در اثربادهای جانبی |
theodolite |
دوربین اپتیکی برای اندازه گیری زوایای قائم یا افقی |
theodolites |
دوربین اپتیکی برای اندازه گیری زوایای قائم یا افقی |
lateral |
افقی |
lateral |
واقع درخط افقی |
Other Matches |
|
sliding wedge |
گاوه افقی یاکولاس افقی |
laterad |
افقی |
jack arch |
طاق افقی |
horizontal scrolling |
حرکت افقی |
horizontal section |
برش افقی |
horizontal wedge |
گاوه افقی |
horizontal taping |
مساحی افقی |
transom |
الت افقی |
landscape orientation |
تمایل افقی |
ordinate |
حور افقی |
plain coordinates |
مختصات افقی |
horizontal wedge |
کولاس افقی |
putlog or lock |
تیر افقی |
rhumb |
دایره افقی |
transverse plane |
صفحه افقی |
horizontal pump |
پمپ افقی |
horizontally |
بطور افقی |
horizontal integration |
ادغام افقی |
horizontal growth |
رشد افقی |
cross beam |
تیر افقی |
cross head |
تیر افقی |
cross hatch |
هاشور افقی |
crosscut saw |
اره افقی بر |
horizontal disparity |
ناهمخوانی افقی |
horizontal crossbar |
میله افقی |
horizontal combination |
ترکیب افقی |
horizontal candlepower |
شمع افقی |
horizontal integration |
تمرکز افقی |
horizontal polarization |
قطبش افقی |
tier |
ردیف افقی |
tiers |
ردیف افقی |
horizontal plane |
صفحه افقی |
abscissa |
بعد افقی |
abscissa |
محور افقی |
horizontal mobility |
تحرک افقی |
horizontal loading |
کولاس افقی |
horizontal integration |
انضمام افقی |
horizontal boring |
سوراخکاری افقی |
transom |
وادار افقی |
horizontal hook |
قلاب افقی |
cross level |
افقی کردن |
yardarm |
بازوی افقی |
trunnion |
مفصل افقی |
trunnion |
پاشنه افقی |
brise-soleil |
پرده افقی |
brise-soleil |
کرکره افقی |
cross-beam |
تیر افقی |
horizontal cornice |
رخ بام افقی |
horizontal social mobility |
تحرک افقی اجتماعی |
grand pianos |
پیانوی بزرگ و افقی |
horizontal shearing stress |
تنش برش افقی |
x axis |
بردار افقی گراف |
x plates |
صفحات انحراف افقی |
X coordinate |
مختصات بردار افقی |
grand piano |
پیانوی بزرگ و افقی |
horizontal arch element |
حلقه افقی قوس |
crossbar |
تیرک افقی دروازه |
crossbars |
تیرک افقی دروازه |
dragon-tie |
تیر افقی گوشه ها |
common roof |
تیرچه افقی خرپا |
cross level |
حباب تراز افقی |
breastsummer |
تیر افقی سردر |
boom |
ستون افقی [کشتی] |
vertical loom |
دار افقی [قالی] |
horizontal loom |
دار افقی [قالی] |
horizontal labor mobility |
تحرک افقی کارگر |
advection |
جابجایی افقی هوا |
horizontal loading |
بارگیری افقی کشتیها |
horizontal phase control |
تنظیم فاز افقی |
horizon system of coordinates |
دستگاه مختصات افقی |
horizontal stabilizer |
مکان افقی ثابت |
horizontal synchronizing |
همزمان ساز افقی |
ridge pole |
کش دیرک افقی چادر |
laterad |
واقع درخط افقی |
lateralrelationship |
نسبت در خط افقی از پهلو |
transverse adduction |
نزدیک کردن افقی |
mean horizontal candlepower |
شمع افقی متوسط |
spar |
ستون افقی [کشتی] |
roof tree |
کش دیرک افقی چادر |
transom |
الت افقی کمرکش |
transverse abduction |
دور کردن افقی |
horizontal loading |
پر کردن مهمات به طور افقی |
transit compass |
الت سنجش گوشههای افقی |
wale |
تیر افقی انتخاب کردن |
foward speed |
همنه سرعت در صفحه افقی |
chitary jireugi |
ضربه مشت موازی یا افقی |
racing dive |
شیرجه افقی دراغاز مسابقه |
horizontal event numbering |
شماره گذاری افقی وقایع |
crosspiece |
قسمت افقی وعرضی هر چیزی |
windowsill |
قسمت افقی لبه پنجره |
western roll |
غلطیدن افقی از روی میله |
adjustment for horizontal-circle image |
تنظیم افقی مرکز تصویر |
crossbar |
چوب افقی بالای مانع |
x axis |
محور افقی مختصات یا محورطولها |
axis |
برای مختصات افقی در گراف |
crossbars |
چوب افقی بالای مانع |
trabeation |
ساخته شده بوسیله تیرهای افقی |
horizontal tab |
حرکت مکان نما به صورت افقی |
horizontal drilling and milling machine |
دستگاه مته کاری و فرزکاری افقی |
sliding wedge |
تیغه متحرک کولاس گاوهای افقی |
chimney-mantle |
[قسمت افقی پیش بخاری تزئینی] |
x axis |
محور افقی روی یک صفحه مختصاتی |
mid span |
مرکزفاصله افقی بین دو پایه متوالی پل |
warp beam |
چوب افقی بالای دار [قالی] |
breast |
چوب افقی پایین دار [قالی] |
trabeated |
ساخته شده بوسیله تیرهای افقی |
bail |
چوب کوتاه افقی روی پایه |
lateral |
افقی راهرو زیرزمینی موازی جبهه |
validity |
بررسی و افقی بودن داده یا نتیجه |
x amplifier |
تقویت کننده با سیستم انحراف افقی |
bowled |
باختن توپزن در نتیجه انداختن میله افقی |
side cast |
پرتاب نخ ماهیگیری بحالت قوس تقریبا" افقی |
purline |
قسمت افقی روی شاه تیر یا ستونها |
outhaul |
طناب وصل کننده بادبان به تیر افقی |
purlin |
قسمت افقی روی شاه تیر یاستونها |
raster scan graphics |
نمایش بصری صفحه تصویربا خطوط افقی |
planche |
وضع افقی بدن ژیمناست روی دستها |
adjustable stabilizer |
تثبیت کننده افقی قابل تنظیم هواپیما |
high tailed aircraft |
هواپیمایی که دم افقی ان بالای سکان عمودی قرارگرفته |
advection |
حرکت افقی تودهای ازهوا دراثرتغییردرجهء حرارت |
femur |
[نمای صاف افقی که میان آن حجاری شده باشد.] |
potter wheel |
صفحه افقی گردنده که کوزه گر گل بران قالب میکند |
dish rag |
حالت افقی بدن ژیمناست درامتداد چوب موازنه |
jetstream |
باد تقریبا افقی با سرعت بیش از 08 کیلومتر بر ساعت |
ledger board |
تخته افقی روی نرده پلکان یانرده ایوان |
blade flapping |
حرکت تیغههای گردنده هلیکوپتر حول لولای افقی |
planimetric |
نقشهای که فقط فواصل افقی نقاط رانشان میدهد |
spreader |
میله افقی که بادبان را از دکل جدا نگاه می دارد |
panning |
حرکت افقی داده گرافیکی درعرض یک صفحه نمایش |
rung |
[تکه ای افقی که باعث قویتر شدن ساختار سندلی میشود] |
topping lift |
طناب وصل به دکل برای نگهداری تیر اصلی افقی |
long-and-short work |
[بنایی با استفاده از بلوک های افقی و عمودی بلند و کوتاه] |
horizontal control |
کنترل افقی در نقشه برداری اندازه گیری بر دو سمت نقشهای |
pull shot |
ضربه با اوردن پای عقب جلومیله و حرکت افقی چوب کریکت |
oblique weir |
در تصویر افقی سرریزی استکه تاج ان نسبت به جریان اب مایل باشد |
bar graph |
گرافی که مقادیر در آن به صورت میلههای افقی و عمودی نشان داده میشود |
advection |
جابجایی و حرکت طبقات اتمسفری بصورت افقی و تحت تاثیر گرما |
columnar |
گرافی که مقادیر به صورت میلههای عمودی و افقی نمایش داده می شوند |
keystone distortion |
تغییر شکل تصویر که خط وط عمودی در لبههای افقی صفحه نمایش خم می شوند |
azimuth |
قوس افقی در جهت گردش عقربه ساعت واقع بین نقطه ثابتی |
trapezoidal distortion |
اختلال تصویر که در آن خط وط عمودی در قابل لبههای افقی صفحه نمایش قرار می گیرند |
rigging position |
وضعیت هواپیما که دران محورعرضی و یک محورطولی اختیاری در یک صفحه افقی قرار دارند |
histogram |
گرافی که روی آن مقادیر به صورت میلههای افقی و عمودی نشان داده می شوند |
bar chart |
گرافی که مقادیر در آن به صورت میلههای افقی و عمودی نشان داده شده اند |
divided landing gear |
ارابه فرود ثابت که هیچ محور افقی بین چرخهای ان وجود ندارد |
columnar and trabeated |
[نوعی از ساختار شامل ستون های عمدی یا تیرگهایی که از تیرهای افقی حمایت می کند.] |
non tilting mixer |
بتن ساز دواری که مخزن ان دارای دو سوراخ میباشد وحول محور افقی می چرخد |
flying shore |
تیر چوبی افقی جهت نگاهداری دو دیوار مقابل هم که بطور موقت نصب میشود |
raster graphics |
روش مرتب کردن و نمایش داده بصورت سطرهای افقی از یک شبکه یکنواخت یاسلولهای تصویر |
stair stepping |
روشی که در نمایشهای تصویری برای نمایش خط رسم شده در زاویهای به غیر از 54 درجه افقی یاعمودی بکار می رود |
absolute ceiling |
حداکثر ارتفاع نسبت به سطح دریا که هواپیما میتواند تحت فشار استاندارد پرواز افقی ومتعادلی داشته باشد |
y plates |
صفحات افقی موازی که اختلاف پتانسیل انها سبب انحراف قائم پرتو الکترونی در لوله اشعه کاتدی میگردد |
azimuth |
زاویه افقی درست نوک نوار نسبت به نوار مغناطیسی |
raster |
یک حرکت افقی اشعه روی صفحه در مقابل صفحه CRT |
beam attack |
تک هواپیمای رهگیری که بازاویه افقی بیش از 54 درجه و کمتر از 531 درجه انجام میشود |
post and rail |
مانع در پرش اسب 4 تیر افقی و 2 تیر عمودی |
fret |
[نقشه پیچ در پیچ در حاشیه با استفاده از خطوط افقی و عمودی با زوایای ۹۰ درجه و مربوط به کشور چین] |
carpet loom |
دار قالیبافی که بصورت افقی، ثابت و یا گردان تهیه می شود و شامل تیرک ها و پیج و مهره ها می شود |
longitudinal dihedral |
اختلاف زاویهای بین زاویه برخورد بال و زاویه برخوردسکانهای افقی که دومی معمولا کمتر است |
deep stall |
وضعیتی در هواپیماهای دارای دم تی شکل که افزایش ناگهانی زاویه حمله سبب عدم توانایی سطوح افقی برای کنترل وضعیت طولی هواپیمامیگردد |
horned scully |
مانع افقی زیرابی که برای سوراخ کردن بدنه کشتیهاکار گذاشته میشود و معمولابا بتون و تیراهن ساخته میشود |
plan range |
در شناسایی از روی عکس هوای فاصله افقی بین نقطه پای عمود هواپیما تا شیئی که روی زمین قرار گرفته است |
yawed |
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان |
yaw |
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان |
rectification |
تصویر کردن یک عکس مورب هوایی روی یک سطح افقی راست کردن عکس |
horizontal error |
خطای بر دو سمت خطای افقی |
kepse motife |
[ریشه کلمه ترکی است و به معنی بسته یا دسته می باشد. این نگاره بصورت بوته ای افقی با شاخه های عمودی بافته می شود و جلوه ای از برگ های دن دادنه دار را نشانمیدهد.] |
raster scan |
ردیابی افقی محل تصویر پیمایش محل تصویر |
base of trajectory |
تصویر افقی مسیر گلوله پایه مسیر گلوله |
quadrature encoding |
سیستمی که جهت حرکت mouse را مشخص میکند. در یک mouse مکانیکی , دو احساس WS و سیگنال حرکت عمودی و افقی آنرا تشخیص می دهند. با این روش این سیگنالها ارسال می شوند |
raster |
سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط |