English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 195 (10 milliseconds)
English Persian
relator شاکی خصوصی
Other Matches
private automatic branch exchange رد و بدل کننده شعبهای اتومات خصوصی مبادله انشعاب خودکار خصوصی
plaintiffs شاکی
actors شاکی
actor شاکی
plaintiff شاکی
claimant شاکی
complainants شاکی
relator شاکی
squawker شاکی
suer شاکی
petitioners شاکی
having a grievance شاکی
accuser شاکی
denunciator شاکی
accusers شاکی
complainer شاکی
complainant شاکی
petitioner شاکی
plaintiff شاکی [قانون]
petitioner شاکی متظلم
pursuer [Scottish English] شاکی [قانون]
petitioner [divorce proceedings] شاکی [قانون]
claimant [arbitration proceedings] شاکی [قانون]
complainant [British E] شاکی [قانون]
petitioners شاکی متظلم
counterclaim جواب به ادعای شاکی
libllant خواهان یا شاکی دعوی افترا
the burden of proof rests of claimant بار اثبات بر عهده شاکی است
necessary house خصوصی
private line خط خصوصی
jackes خصوصی
subrosa خصوصی
informal خصوصی
privates خصوصی
off the record <idiom> خصوصی
private خصوصی
personal خصوصی
private debt بدهی خصوصی
private tutoring [American E] تدریس خصوصی
private tuition تدریس خصوصی
private company شرکت خصوصی
extra tuition تدریس خصوصی
private deed سند خصوصی
private employees کارکنان خصوصی
private lessons تدریس خصوصی
camarin نیایشگاه خصوصی
apsidiole نیایشگاه خصوصی
private cost هزینه خصوصی
private corporation شرکت خصوصی
private law حقوق خصوصی
passkey کلید خصوصی
paticular خصوصی بابت
praivate ownership مالکیت خصوصی
private agreement قرارداد خصوصی
private benefits منافع خصوصی
private borrowing استقراض خصوصی
relator مدعی خصوصی
private consumption مصرف خصوصی
private اختصاصی خصوصی
quasi private نیمه خصوصی
privatizing خصوصی کردن
privatizes خصوصی کردن
privatized خصوصی کردن
privatize خصوصی کردن
privatization خصوصی کردن
privatising خصوصی کردن
privatises خصوصی کردن
semiprivate نیمه خصوصی
special relativity نسبیت خصوصی
privatised خصوصی کردن
private eyes کارآگاه خصوصی
private eye کارآگاه خصوصی
pillow talk حرفهای خصوصی
quasi private شبه خصوصی
proprietary company شرکت خصوصی
very own <adj.> خصوصی [شخصی]
private enterprises موسسات خصوصی
private institutions موسسات خصوصی
private finance مالیه خصوصی
private ownership مالکیت خصوصی
private property مالکیت خصوصی
private property دارائیهای خصوصی
private saving پس انداز خصوصی
private talk صحبت خصوصی
private treaty معامله خصوصی
privately leased line خط اجارهای خصوصی
Citizens' Band باند خصوصی
closets گنجه خصوصی
private enterprise شرکت خصوصی
private enterprise عمل خصوصی
personal منقول خصوصی
private school اموزشگاه خصوصی
private schools اموزشگاه خصوصی
privates اختصاصی خصوصی
private detective کاراگاه خصوصی
private detectives کاراگاه خصوصی
private investigator کاراگاه خصوصی
privy خصوصی محرمانه
privately بطور خصوصی
closeting گنجه خصوصی
closeted گنجه خصوصی
closet گنجه خصوصی
tutors معلم خصوصی
party lines خط خصوصی تلفن
tutor معلم خصوصی
private sector بخش خصوصی
tutored معلم خصوصی
subjective فاعلی خصوصی
off-the-record محرمانه و خصوصی
off the record محرمانه و خصوصی
in petto بطور خصوصی
party line خط خصوصی تلفن
backstage محرمانه خصوصی
caskets نامه خصوصی
casket نامه خصوصی
behind the stage <adj.> <adv.> خصوصی [اصطلاح مجازی]
to have private insurance [cover] بیمه خصوصی داشتن
jurist متخصص حقوق خصوصی
jurists متخصص حقوق خصوصی
tutored درس خصوصی دادن به
private rate of return نرخ بازده خصوصی
pbx تبادل انشعاب خصوصی
sitting in camera جلسه خصوصی دادگاه
tutors درس خصوصی دادن به
special theory of relativity نظریه نسبیت خصوصی
backsides عقب هر چیزی خصوصی
backside عقب هر چیزی خصوصی
to be privately insured بیمه خصوصی داشتن
personal staff ستاد خصوصی فرمانده
curtain lecture صحبتهای خصوصی زن وشوهر
tutorials درس خصوصی دادن به
private broadcasting پخش برنامه خصوصی
private branch exchange مبادله انشعاب خصوصی
tutorial درس خصوصی دادن به
private enterprise اقتصاد بخش خصوصی
private rate of discount نرخ تنزیل خصوصی
principle of exclusion در مورد کالاهای خصوصی
tutor درس خصوصی دادن به
to give private lessons درس خصوصی دادن
To have selfish motives . to have an axe to grind. غرض شخصی ( خصوصی ) داشتن
objectives علمی و بدون نظر خصوصی
objective علمی و بدون نظر خصوصی
palor اطاق برای گفتگو خصوصی
private international law حقوق بین الملل خصوصی
marginal net private product محصول خصوصی نهائی خالص
with average شامل خسارات خصوصی وجزئی
private enterprise اقتصاد ازاد موسسه خصوصی
privy purse اعتبارمخصوص هزینههای خصوصی پادشاه
offstage خارج از صحنه نمایش درزندگی خصوصی
committees هیئت بررسی انجمن جلسه خصوصی
committee هیئت بررسی انجمن جلسه خصوصی
to keep one's feet on the ground <idiom> علمی ماندن و بدون نظر خصوصی
privilege cab درشگه کرایهای که حق دارددر جاهای خصوصی بایستد
behind the scenes در پشت پرده دارای اطلاعات خصوصی یا خارجی
to tutor somebody in English به کسی درس خصوصی در زبان انگلیسی دادن
table talk صحبتهای خصوصی و غیررسمی در سر میز غذا مفاوضه
pabx Exchange AutomaticBranch Private تبادل انشعاب خودکار خصوصی
qui tam action دعوی کیفری که واجد جنبه عمومی و خصوصی باشد
personals بندهایی از روزنامه که درباره اشخاص خصوصی نوشته میشود
toll traverse وجهی که برای عبور از املاک خصوصی پرداخت میشود
eminent domain قدرت حکومت برای استفاده از اموال خصوصی جهت عموم
introduce شبکه کامپیوترهای خصوصی در یک شرکت که توابع یکسانی را برای اینترنت انجام می دهند.
introducing شبکه کامپیوترهای خصوصی در یک شرکت که توابع یکسانی را برای اینترنت انجام می دهند.
introduces شبکه کامپیوترهای خصوصی در یک شرکت که توابع یکسانی را برای اینترنت انجام می دهند.
introduced شبکه کامپیوترهای خصوصی در یک شرکت که توابع یکسانی را برای اینترنت انجام می دهند.
ante-chapel [قسمتی از نیایشگاه خصوصی شبیه گوشواره عرضی کلیسا با فضار ورودی مجزا]
speaking with prosecutor در جرایم علیه افراد که از نوع جنحه باشددادگاه به متهم اجازه میدهد که پیش از شروع رسیدگی با شاکی صحبت کند وهر گاه او رضایت خود رااعلام کند مجازات مرتکب تخفیف کلی پیدا میکند
crowding out effect نرخ بهره را بالامیبرد و سبب کاهش هزینههای سرمایه گذاری خصوصی در اقتصاد میشود
Big Brother دولت یا هر سازمانی که در امور خصوصی و داخلی مردم دخالت و جاسوسی کند و آنها را سختمهار نماید
Internet می را می سازد که اینترنت و اتصالات فروش را آماده میکند تا کاربران خصوصی به آنها دسترسی داشته باشند
blind dialling توانایی مودم برای شماره گیری حتی وقتی که خط به نظر خراب است با استفاده از برخی خط وط خصوصی
crowding out effect اندیشهای که استقراض بسیار زیاد دولت وجوه قابل دسترس وام گیرندگان خصوصی را کاهش میدهد
led یک واحد نمایش الفبا عددی متداول که هر گاه با ولتاژبه خصوصی تغذیه شود می درخشد دیود ناشر نور
CB مخفف وابسته به امواج رادیویی که برای استفادهی افراد عادی که میخواهند با فرستندهی خصوصی مخابره کنند کنارگذاشته شده است
condemnations ملی کردن یا مصادره کردن اموال خصوصی به منظوراستفادههای عام المنفعه محکومیت
condemnation ملی کردن یا مصادره کردن اموال خصوصی به منظوراستفادههای عام المنفعه محکومیت
denationalization تبدیل مجدد مالکیت عمومی به مالکیت خصوصی بازگشت به وضع قبل از ملی کردن
I was tipped off . به من رساندند (خصوصی خبر دادند ؟محرمانه اطلاع دادند )
dediction of way هر گاه راهی واقع در ملک خصوصی فردی به مدت 02سال مورد استفاده عموم باشد جزء اموال عمومی تلقی خواهد شد
dedications اهداء کردن اهداء وقف بر مصالح عامه اختصاص اموال خصوصی جهت مصارف و منافع عمومی
dedication اهداء کردن اهداء وقف بر مصالح عامه اختصاص اموال خصوصی جهت مصارف و منافع عمومی
conflict of lows در حقوق بین الملل خصوصی مطرح میشود و منظور مغایرت قوانین داخلی با قوانین خارجی است
personal column ستون فردی ستون خصوصی در روزنامه
private automatic branch exchange یک سیستم تلفن سوئیچینگ خودکار خصوصی که در یک شرکت مخابرات تلفنی رافراهم می اورد و انتقال مکالمه ها را به درون شبکه تلفن عمومی یا خارج از ان کنترل میکند
pin money وجهی که شوهر به همسر خود برای حوایج خصوصی و شخصیش می پردازد و زن با صرف ان باید وضع فاهری خود رامتناسب با موقعیت اجتماعی شوهرش بیاراید
international finance corporation شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
communications stallite corporation یک شرکت تحت مالکیت خصوصی است که امتیاز ان توسط کنگره ایالات متحده امریکا به منظور مخابره سیگنالهای صوتی وتلویزیونی و تصویری ماهواره صادر شده است
ISP شرکتی که حاوی یکی از اتصالات داغی است که اتصالات اینترنت و فروش را ممکن می سازد تا کاربران خصوصی از طریق آن به اینترنت دستیابی داشته باشند
privacy قانونی که کاربران غیر محغاز نمیتوانند درباره افراد خصوصی از پایگاه داده ها داده دریافت کنند یا هر شخص فقط میتواند اطلاعات مربوط به خودش را در پایگاه داده بداند
trusted تاسیس به خصوصی است در حقوق انگلوساکسون که در ان شخصی مالی را به شخص دیگری منتقل میکند واین شخص متعهد میشودامور خاصی را نسبت به شخص ثالث انجام دهد و یابه طور کلی اموری را که مورد نظر موسس بوده بجااورد
trusts تاسیس به خصوصی است در حقوق انگلوساکسون که در ان شخصی مالی را به شخص دیگری منتقل میکند واین شخص متعهد میشودامور خاصی را نسبت به شخص ثالث انجام دهد و یابه طور کلی اموری را که مورد نظر موسس بوده بجااورد
trust تاسیس به خصوصی است در حقوق انگلوساکسون که در ان شخصی مالی را به شخص دیگری منتقل میکند واین شخص متعهد میشودامور خاصی را نسبت به شخص ثالث انجام دهد و یابه طور کلی اموری را که مورد نظر موسس بوده بجااورد
mixed capitalism نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
firewall سیستم امنیتی سخت افزار یا نرم افزار بین سرور یا اینترنیت و اینترنت عمومی . سیستم اجازه عبور اطلاعات به اینترنت را میدهد ولی داده ورودی را بررسی میکند پیش از ارسال آن به سرور خصوصی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com