Dictiornary-Farsi | شاگرد درجه نگرفته شاگردپایین رتبه | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (11 milliseconds)

English	Persian
undergrad u te	شاگرد درجه نگرفته شاگردپایین رتبه


Other Matches

grade	درجه رتبه
rating	درجه رتبه
ratings	درجه رتبه
stepping	رتبه درجه
grades	درجه رتبه
step	رتبه درجه
grades	درجه بندی رتبه
grade	درجه بندی رتبه
scores	رتبه تیر بخال زدن رتبه بندی کردن
scored	رتبه تیر بخال زدن رتبه بندی کردن
score	رتبه تیر بخال زدن رتبه بندی کردن
grades	درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
grade	درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
uninspired	الهام نگرفته
unwashed	حمام نگرفته
unshapen	شکل نگرفته
unshaped	شکل نگرفته
clean fingered	رشوه نگرفته
viewless	مورد نظر قرار نگرفته
unclassified	در ردیف بخصوصی قرار نگرفته
unquestioned	مورد بازپرسی قرار نگرفته
unschooled	تعلیم نگرفته کار اموزی نکرده
landsman	ملوان ساده که هنوز درجهای نگرفته
The picture is not straight .	عکس کج است ( راست قرار نگرفته )
uninitialized	ارزش اغازی داده نشده مقدار اولیه نگرفته
beam attack	تک هواپیمای رهگیری که بازاویه افقی بیش از 54 درجه و کمتر از 531 درجه انجام میشود
raw wool	پشم خام [پشمی که هیچگونه عملیات سفیدگری یا شستشو روی آن صورت نگرفته باشد.]
nonaligned	که به درستی در ارتباط با یکیدرگ قرار نگرفته اند تا کار این بهینه داشته باشند
elevation indicator	صفحه مدرج درجه طبلک درجه
shoulder patch	درجه روی بازوی درجه داران
lazy lines	سفیدک [رشته تارهای نخ پود که در پشت فرش آزاد بوده و جزء گره قرار نگرفته اند.]
apprentices	شاگرد
follwer	شاگرد
famulus	شاگرد
mates	شاگرد
mated	شاگرد
mate	شاگرد
shop boy	شاگرد
buttons	شاگرد
footboy	شاگرد
schoolgirl	شاگرد
apprentice	شاگرد
trainees	شاگرد
trainee	شاگرد
votary	شاگرد
schoolgirls	شاگرد
errand boy	شاگرد
pupil	شاگرد
pupils	شاگرد
disciple	شاگرد
student	شاگرد
disciples	شاگرد
students	شاگرد
condisciple	هم شاگرد
boy	خانه شاگرد
loblolly boy or man	شاگرد جراح
boots	شاگرد مهمانخانه
driver's mate	شاگرد راننده
boys	خانه شاگرد
horseboy	شاگرد مهتر
counter jumper	شاگرد دکان
houseboy	خانه شاگرد
scholastic agent	شاگرد پیدا کن
assistant driver	شاگرد شوفر
helper	شاگرد قالیباف
shop boy	شاگرد دکان
shop girl	شاگرد دکان
shop girl	شاگرد پادو
grummet	شاگرد خانه
cook's mate	شاگرد اشپز
houseboys	خانه شاگرد
sighting bar	ستون درجه ونک مگسک میله ستون درجه دستگاه نشانه روی اموزشی
third-class	درجه سوم بلیط درجه 3
third class	درجه سوم بلیط درجه 3
superelevation	درجه ارتفاع درجه بلندی
student of law	شاگرد دانشکده حقوق
journey man	شاگرد یا کارگر روزمزد
an idle pupil	شاگرد بیکار یا تنبل
student	شاگرد اهل تحقیق
students	شاگرد اهل تحقیق
boarder	شاگرد شبانه روزی
boarders	شاگرد شبانه روزی
protege	حمایت شده شاگرد
sighting leaf	ستون درجه تفنگ یا دستگاه نشانه روی شاخص درجه تفنگ
assignments	تکلیف درسی و مشق شاگرد
assignment	تکلیف درسی و مشق شاگرد
page	خانه شاگرد پیشخدمتی کردن
paged	خانه شاگرد پیشخدمتی کردن
pages	خانه شاگرد پیشخدمتی کردن
coach and pupil method	روش مربی و شاگرد دراموزش
to be at the foot of any one	پیرو یا شاگرد کسی بودن
truants	شاگرد یا ادم طفره رو مکتب گریز
truant	شاگرد یا ادم طفره رو مکتب گریز
underclassman	شاگرد سالهای اول و دوم دانشگاه
pretensioning	پیش تنیدگی ناشی از پیوستگی بتن با میل- گردهائی که قبل از بتن ریزی تحت کشش قرار نگرفته اند
grader	جاده صاف کن شاگرد مدرسه ابتدایی یامتوسطه
unresolved	تصمیم نگرفته حل نشده تصفیه نشده
order	رتبه
grade	رتبه
step	رتبه
stepping	رتبه
ranked	رتبه
run of the mine	بی رتبه
grades	رتبه
ranks	رتبه
of the same grade	هم رتبه
rank	رتبه
stationed	رتبه
stations	رتبه
degrees	رتبه
coordinate	هم رتبه
station	رتبه
degree	رتبه
from within the ranks of	از رتبه
degrade	تنزیل رتبه
low order	پایین رتبه
place	مقام رتبه
places	مقام رتبه
rank	رتبه بندی
permanent rank	رتبه دایمی
high ranking	عالی رتبه
centile rank	رتبه صدکی
ranking	عالی رتبه
episcopate	رتبه اسقفی
degradation	تنزل رتبه
minor	پایین رتبه
compeer	هم رتبه بودن با
outrank	رتبه بالاترداشتن
degrades	تنزیل رتبه
third degree	رتبه سوم
percentile rank	رتبه صدکی
khediviate	رتبه خدیو
khedivate	رتبه خدیو
juniority	رتبه پائین تر
placing	مقام رتبه
to get one's stripes	رتبه گرفتن
ranks	رتبه بندی
step	مرحله رتبه
dignity	مقام رتبه
high order	رتبه بالا
stepping	مرحله رتبه
he is next to you in rank	او در رتبه پس از شماست
ranking	رتبه بندی
ranked	رتبه بندی
demotion	تنزل رتبه
resident school	مدارس حضوری یا مدارسی که شاگرد عملا در کلاس حاضر میشود
gentleman commoner	شاگرد ممتازدانشگاه اکسفوردو کمبریج که شهریهای بیشترازشاگردان عادی میپردازد
discontinuous wefts	پودهای منقطع [این نوع پودگذاری در تمام عرض فرش قرار نگرفته، بلکه بسته به نوع بافت و طراحی در اندازه مختلف بکار می رود.]
degree	رتبه بندی کردن
demoting	تنزل رتبه دادن
noncommissioned officer	افسر دون رتبه
justiciary	داور عالی رتبه
subalternate	شخص پایین رتبه
degrades	تنزل رتبه دادن
eminency	عالی رتبه عالیجناب
advance	ترفیع رتبه دادن
princeling	شاهزاده پایین رتبه
degrade	تنزل رتبه دادن
advancing <adj.>	ترفیع رتبه دادن
high order bit	بیت بالا رتبه
below the horizon	رتبه من از او پایین تر است
rank difference correlation	همبستگی تفاوت رتبه ها
demote	تنزل رتبه دادن
demoted	تنزل رتبه دادن
demotes	تنزل رتبه دادن
degrees	رتبه بندی کردن
inferior	پایین رتبه فرعی
promotion	ترفیع رتبه پیشرفت
clock stagger	رتبه زمان سنجی
the rank of colonel	پایه یا رتبه سرهنگی
rank	رتبه بندی کردن
ranks	رتبه بندی کردن
ranked	رتبه بندی کردن
inferiors	پایین رتبه فرعی
comedown	تنزل رتبه ومقام
promotions	ترفیع رتبه پیشرفت
constableship	وفیفه یا رتبه پلیس
eminence	عالی رتبه عالیجناب
low order digit	رقم پایین رتبه
minor	پایین رتبه خرد
warlord	افسر عالی رتبه ارتش
credit rating	رتبه بندی اعتباری مشتریان
stratum	رتبه طبقه نسج سلولی
puisne judge	قاضی پایین رتبه دادرس جز
to act [as somebody]	عمل کردن [به عنوان رتبه ای]
duumvir	شریک رتبه حکومت دو نفری
commissioners	مامور عالی رتبه دولت
duumvirate	اشتراک دو نفرهم رتبه درکاری
isotropic ranking	رتبه بندی غیر کمی
commissioner	مامور عالی رتبه دولت
Esteemed commissioner!	مامور عالی رتبه محترم!
chancellery	رتبه و مقام صدراعظم یا رئیس دانشگاه
chancellory	رتبه و مقام صدراعظم یا رئیس دانشگاه
downgrading	جمع و جور کردن تنزیل رتبه
downgraded	جمع و جور کردن تنزیل رتبه
disrate	پست کردن تقلیل رتبه دادن
downgrade	جمع و جور کردن تنزیل رتبه
downgrades	جمع و جور کردن تنزیل رتبه
eminence	پر مقام [بالا رتبه] در گروهی یا پیشه ای
brevet	درجه افتخاری دادن فرمان درجه افتخاری