Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 145 (8 milliseconds)
English
Persian
exemplary
شایان تقلید
Other Matches
worthy of praise
شایان تمجید سزاوارتمجید شایان ستایش
considerable
شایان
gigantesque
شایان
love worthy
شایان
blameful
شایان توبیخ
lordly
شایان لرد
honorable
شایان تعریف
worthiest
شایان سزاوار
worthier
شایان سزاوار
adorable
شایان ستایش
reprovable
شایان سرزنش
worthy
شایان سزاوار
blamable
شایان توبیخ
presentable
شایان معرفی
picturesque
شایان تصویر
acclamable
شایان افرین
approvable
شایان تحسین
mobbish
پست شایان توده
commendably
چنانکه شایان ستایش باشد
knight like
شایان شوالیه گری یاسلحشوری
imitativeness
تقلید
mimicry
تقلید
emulation
تقلید
infringement
تقلید
infringements
تقلید
apery
تقلید
sequacity
تقلید
fakes
تقلید
mimesis
تقلید
imitation
تقلید
fake
تقلید
imitations
تقلید
faked
تقلید
stereotyped
تقلید شده
pantomiming
<adj.>
<pres-p.>
تقلید کردن
farce
تقلید لودگی
pantomimes
تقلید در اوردن
emulated
تقلید کردن
burlesque
تقلید و هجوکردن
burlesques
تقلید و هجوکردن
mimic
تقلید کردن
mimicked
تقلید کردن
mimicking
<adj.>
<pres-p.>
تقلید کردن
mimics
تقلید کردن
mimetic
وابسته به تقلید
pantomime
تقلید در اوردن
farces
تقلید لودگی
patterning
تقلید کردن
take for granted
<idiom>
تقلید از چیزی
imitatively
از روی تقلید
imitative of
تقلید کننده از
mimesis
تقلید واگیری
mimetism
تقلید حفافتی
mimetism
تقلید استتاری
hokeypokey
تقلید واداواصول
terminal emulation
تقلید ترمینالی
imitability
قابلیت تقلید
personate
تقلید کردن از
simulafe
تقلید کردن
mock up
تقلید کردن
impressionist
تقلید درآور
impressionists
تقلید درآور
imitativeness
استعداد تقلید
copyright
حق چاپ و تقلید
mimed
تقلید دراوردن
simulation
تقلید تمارض
simulations
تقلید تمارض
fabricate
تقلید کردن
fabricated
تقلید کردن
fabricates
تقلید کردن
fabricating
تقلید کردن
mime
تقلید دراوردن
mocks
تقلید دراوردن
mocking
تقلید دراوردن
copyrights
چاپ و تقلید
copyrights
حق چاپ و تقلید
copyright
چاپ و تقلید
miming
تقلید دراوردن
mock
تقلید دراوردن
mocked
تقلید دراوردن
imitable
قابل تقلید
mimes
تقلید دراوردن
monkeys
تقلید دراوردن
monkey
تقلید دراوردن
emulating
<adj.>
<pres-p.>
تقلید کردن
emulates
تقلید کردن
emulate
تقلید کردن
parody
تقلید مسخره امیزکردن
burlesque
تقلید رقص لخت
burlesques
تقلید رقص لخت
mimesis
تقلید هنر از واقعیات
parodies
تقلید مسخره امیزکردن
inimitable
غیر قابل تقلید
birdcall
تقلید صدای پرنده
sequacious
اهل تقلید تابع
copycat
<idiom>
تقلید از شخص دیگری
adopting the opinion
تقلید در مسائل شرعی
travesty
تقلید مسخره امیز کردن
mime
تقلید نمایش بدون گفتگو
it is copyright
حق چاپ و تقلید محفوظ است
to copyright
حق چاپ و تقلید را محفوظ کردن
miming
تقلید نمایش بدون گفتگو
mimes
تقلید نمایش بدون گفتگو
pastiche
تقلید ادبی یا صنعتی از اثاراستادان فن
pastiches
تقلید ادبی یا صنعتی از اثاراستادان فن
travesties
تقلید مسخره امیز کردن
mimed
تقلید نمایش بدون گفتگو
to go to school to
یاد گرفتن یا تقلید کردن از
inimitably
چنانکه نتوان انرا تقلید کرد
simulating
تقلید نشان دادن وانمود کردن
onomatopoeic
به تقلید صدغا درست شده تقلیدی
simulates
تقلید نشان دادن وانمود کردن
simulate
تقلید نشان دادن وانمود کردن
transvestism
تقلید از روش و طرز لباس جنس مخالف
parody
نوشته یاشعری که تقلید از سبک دیگری باشد
parodies
نوشته یاشعری که تقلید از سبک دیگری باشد
cult
هوس وجنون برای تقلید از رسم یاطرز فکری
cults
هوس وجنون برای تقلید از رسم یاطرز فکری
transvestite
کسی که در لباس ورفتار ازجنس مخالف خود تقلید میکند
emulation
نرم افزار یا سخت افزاری که از سیستم دیگر تقلید میکند
echolalia
تکرار و تقلید سخنان دیگران که گاهی نوعی مرض میشود
transvestites
کسی که در لباس ورفتار ازجنس مخالف خود تقلید میکند
all right reserved
هرگونه حقی محفوظ است اعم از چاپ یا تقلید یاترجمه
extracode
توابع کوتاه در سیستم عامل که یک تابع سخت افزاری را تقلید میکند
machined
یری را تقلید می کنند و حاوی دلایل اولیه و سایر خصوصیات انسان هستند
machine
یری را تقلید می کنند و حاوی دلایل اولیه و سایر خصوصیات انسان هستند
machines
یری را تقلید می کنند و حاوی دلایل اولیه و سایر خصوصیات انسان هستند
mocking bird
یکجور پرنده درامریکای شمالی که صدای مرغان دیگر رابخوبی تقلید میکند
Biomimicry
تقلید از الگوهای طبیعی برای حل مشکلات بشر، مانند گرفتن ایده هواپیما از پرندگان و غیره.
simulations
عملیاتی که کامپیوتر وضعیت جهان واقع یا ماشین را تقلید میکند و نحوه کار چیزی را نشان میدهد
simulation
عملیاتی که کامپیوتر وضعیت جهان واقع یا ماشین را تقلید میکند و نحوه کار چیزی را نشان میدهد
positive
که متن و گرافیک به رنگ سیاه ری زمینه سفید نشان داده میشود تا از صفحه چاپ شده تقلید کند
in circuit emulator
ای که وسیله یا مدار مجتمع را تقلید میکند و وارد یک سیستم جدید یا خطادار میشود برای بررسی صحت کار ان
frostwork
نقشی که به تقلید ان درست کنند طراحی شبیه شبنم یخ زده طراحی گردی
plotter
چاپگر با resolution بالا که از رسام تقلید میکند و رسمهای با reselution پایین ایجاد میکند
plotters
چاپگر با resolution بالا که از رسام تقلید میکند و رسمهای با reselution پایین ایجاد میکند
imit ative deception
فریب ایستگاههای گیرنده دشمن با تقلید امواج ایستگاههای ان
piracy
چاپ کردن تالیف دیگری بدون اجازه تقلید غیر قانونی اثر دیگری privateer
AI
طراحی و پیشبرد برنامههای کامپیوتری که از هوش انسان و توابع تصمیم گیری تقلید می کنند و شامل دلایل ابتدایی و سایر خصوصیات بشری هستند
artificial intelligence
طراحی برنامههای کامپیوتری که ازهوش انسان و توابع تصمیم گیری تقلید میکند و ارائه کننده دلایل پایه و خصوصیات انسان است
intelligence
طراحی برنامههای کامپیوتری که ازهوش انسان و توابع تصمیم گیری تقلید میکند و ارائه کننده دلایل پایه و خصوصیات انسان است
cybernetics
مط العه روش حرکت ماشین الکترونیکی یا انسانی و نحوه تقلید ماشین الکترونیکی از رفتار و اعمال انسان
assume
تظاهر کردن تقلید کردن
assumes
تظاهر کردن تقلید کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com