Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 67 (4 milliseconds)
English	Persian
analogue	شباهت
analogues	شباهت
likeness	شباهت
likenesses	شباهت
similarities	شباهت
similarity	شباهت
analogies	شباهت
analogy	شباهت
semblance	شباهت
equality	شباهت
resemblance	شباهت
analog	شباهت
comparableness	شباهت
nearness	شباهت
nighness	شباهت
Other Matches
simulacrum	شباهت ریایی شباهت تصنعی
unlike	بی شباهت
anomalous	بی شباهت
hairiness	شباهت به مو
to look like	شباهت داشتن
apparence	شباهت طبیعی
leafiness	شباهت برگ
homophyly	شباهت فامیلی
homophyly	شباهت خانوادگی
mossiness	شباهت خزه
not nearctic	هیچ شباهت
self identity	شباهت تام
semblable	شباهت شبیه
similitude	شباهت صورت
simulacrum	شباهت وهمی
verisimilitude	شباهت به واقعیت
frutescence	شباهت به گلبن
proportions	شباهت مقدار
propinquity	شباهت قرابت
resembling	شباهت داشتن
dissimilar	بی شباهت غیرمشابه
resembles	شباهت داشتن
resembled	شباهت داشتن
resemble	شباهت داشتن
atavistic	شباهت به نیاکان
analogies	شباهت همانندی
proportion	شباهت مقدار
analogy	شباهت همانندی
approximations	شباهت زیاد
approximation	شباهت زیاد
assimilatory	شباهت دهنده
d. likeness	شباهت اندک
assonance	شباهت صدا
d. likeness	شباهت دور
atavism	شباهت به نیاکان
Be a dead ringer for someone <idiom>	شباهت زیاد دو نفر
to resemble somebody	شباهت به کسی داشتن
simulative	دارای شباهت فاهری
parity of reasoning	قیاس یا شباهت استدلال
gauziness	شباهت به گارس یاتنزیب
assimilative	هم جنس شونده شباهت دار
simulates	شباهت داشتن به شبیه سازی کردن
gristliness	شباهت به نرمه استخوان حالت غضروفی
simulate	شباهت داشتن به شبیه سازی کردن
homomorphy	شباهت ساختمانی واساسی بین دو چیز
You are sure a dead ringer for muy brother.	تو قطعا شباهت زیادی با برادر من داری.
simulating	شباهت داشتن به شبیه سازی کردن
dissimilate	ناجور و بی شباهت کردن سبب اختلاف شدن
me too	دارای شباهت تبلیغاتی نسبت برقیب سیاسی خود
preventive detention	تمدید مدت حبس مجرم به عادت که تقریبا" به سیستم اجرای نظرتشدید مجازات و یا مواردپیش بینی شده در قانون اقدامات تامینی شباهت دارد
lappets	[حواشی و نقوش بکار رفته در انتهای فرش بافته شده در ترکیه که شکل اصلی بصورت بندی پنج ضلعی است و در آن اشکال هندسی یکسان که انتهای آن تا حدودی به نرمه گوش شباهت دارد استفاده می شود.]
Senneh	سنه [نام قدیم سنندج و از مراکز بزرگ تولید فرش در غرب ایران. گره فارسی به دلیل شباهت زیاد با گره فرش این ناحیه به گره سنه نیز معروف است.]

Recent search history
Search history is off. Activate

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com