Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
English
Persian
intermediate grid
شبکه کمکی
Search result with all words
navigational grid
شبکه کمکی ناوبری
Other Matches
inverts
معماری شبکه در آن hub مرکز شبکه است و تمام زیر شبکه ها به hub متصل اند. در شبکه قدیمی backbore زیر شبکه ها به کابل اصلی شبکه وصل بودند
invert
معماری شبکه در آن hub مرکز شبکه است و تمام زیر شبکه ها به hub متصل اند. در شبکه قدیمی backbore زیر شبکه ها به کابل اصلی شبکه وصل بودند
inverting
معماری شبکه در آن hub مرکز شبکه است و تمام زیر شبکه ها به hub متصل اند. در شبکه قدیمی backbore زیر شبکه ها به کابل اصلی شبکه وصل بودند
auxiliary storage
حافظه کمکی ذخیره سازی کمکی
local area network
کامپیوتری که سیستم عامل شبکه را اجرا میکند و عملیات ابتدایی شبکه را کنترل میکند. تمام ایستگاههای کاری شبکه محلی به سرور شبکه مرکزی وصل هستند و کاربران وارد آن می شوند
auxiliary operation
عملیات کمکی عملکرد کمکی
lan
کامپیوتری که سیستم عامل شبکه را اجرا میکند و عملیات ابتدایی شبکه را کنترل میکند تمام ایستگاههای کار شبکه محلی به سرور شبکه اصلی متصل هستند و کاربران به آن سرور وارد می شوند
internetwork
تعدادی شبکه متصل بهم با استفاده از bridge و roater که به کاربر یک شبکه امکان دستیابی به هر منبع در شبکه دیگر بدهد
bridges
وسیلهای که دو شبکه را به هم وصل میکند و اجازه حرکت اطلاعات بین دو شبکه میدهد. توابع آنها در لایه اتصال داده مدل شبکه OIS است
bridged
وسیلهای که دو شبکه را به هم وصل میکند و اجازه حرکت اطلاعات بین دو شبکه میدهد. توابع آنها در لایه اتصال داده مدل شبکه OIS است
bridge
وسیلهای که دو شبکه را به هم وصل میکند و اجازه حرکت اطلاعات بین دو شبکه میدهد. توابع آنها در لایه اتصال داده مدل شبکه OIS است
sequential
پروتکل ارسال شبکه ساخت شبکه سافت VOVELL برای اجرای ارسال و دریافت شبکه IPX
auxiliary machinery
دستگاههای کمکی ماشینهای فرعی ماشینهای کمکی
localtalk
استاندارد شبکه سافت Apple که لایه فیزیکی مثل سیستم کابل یا اتصالات را که در شبکه Apple Talk استفاده میشود را ساخته است . شبکه داده را روی کابل unshield pair-tuisted منتقل میکند
capturing
حذف یک Token از شبکه برای اینکه داده در شبکه ارسال شود
capture
حذف یک Token از شبکه برای اینکه داده در شبکه ارسال شود
captures
حذف یک Token از شبکه برای اینکه داده در شبکه ارسال شود
NDIS
بین نرم افزار درایور شبکه و کارتهای آداپتور شبکه
networking
1-سازمان شبکه . 2-اتصال دو یا چند شبکه در یک اتاق یا ساختمانهای مختلف
dispersed intelligence
یک سیستم شبکه که در ان قدرت محاسباتی در کل شبکه کامپیوتری توزیع یا پخش شده است
synchronous
. شبکه ارتباطی که در آن تمام عملیات شبکه با یک سیگنال زمان بندی کنترل میشود
Xerox Network System
پروتکل شبکه ساخت aerox که پایهای برای پروتکلهای شبکه novell IPX است
wiring
جعبهای که سیم بندی شبکه یا بخشهای شبکه خاتمه می یابند و بهم وصل هستند
ODI
واسط استاندارد معرفی شده توسط Novell برای کارت واسط شبکه که به کاربران امکان میدهد فقط یک درایور شبکه داشته باشند که با تمام کارتهای واسط شبکه کار میکند. استاندارد پیش از یک پروتکل را پشتیبانی میکند. مثل IPX و NetBEUI
speech scrambling
نفوذ در شبکه مکالماتی دخالت در شبکه صوتی و به هم زدن ان
grid convergence
تقارب نصف النهارات یا کجی شبکه انحراف شبکه
fax
کامپیوتر متصل به شبکه و همراه کارت فکس که توسط تمام کاربران شبکه اشتراکی است
faxed
کامپیوتر متصل به شبکه و همراه کارت فکس که توسط تمام کاربران شبکه اشتراکی است
faxes
کامپیوتر متصل به شبکه و همراه کارت فکس که توسط تمام کاربران شبکه اشتراکی است
faxing
کامپیوتر متصل به شبکه و همراه کارت فکس که توسط تمام کاربران شبکه اشتراکی است
commoners
پروتکلی که به صورت رسمی توسط ISO تنظیم شده برای انتقال اطلاعات مدیریتی شبکه در شبکه
commonest
پروتکلی که به صورت رسمی توسط ISO تنظیم شده برای انتقال اطلاعات مدیریتی شبکه در شبکه
common
پروتکلی که به صورت رسمی توسط ISO تنظیم شده برای انتقال اطلاعات مدیریتی شبکه در شبکه
Internetwork Packet Exchange
پروتکل شبکه توسعه یافته توسط Novell که برای ارسال بستههای اطلاعاتی روی شبکه است
faults
یکی از پنج طبقه بندی مدیریت شبکه که توسط IOS مط رح شد برای تشخیص و رفع خطاهای شبکه
XNS
پروتکل شبکه ساخت xerox که پایهای برای پروتکلهای شبکه Novell ipx ایجاد کرده است
spanning tree
روش ایجاد توپولوژی شبکه که حلقهای ندارد و در صورت شکل یا خطای شبکه باعث افزونگی میشود
fault
یکی از پنج طبقه بندی مدیریت شبکه که توسط IOS مط رح شد برای تشخیص و رفع خطاهای شبکه
faulted
یکی از پنج طبقه بندی مدیریت شبکه که توسط IOS مط رح شد برای تشخیص و رفع خطاهای شبکه
CMIP
پروتکلی که به طور رسمی توسط IOS پذیرفته شده است برای انتقال افلاعات مدیریت شبکه در شبکه
IPX
پروتکل شبکه توسعه یافته توسط Novell که برای ارسال بستههای اطلاعاتی روی شبکه به کار می رود
alerts
پیام ارسالی از سیستم عامل شبکه به کاربر برای اعلام اینکه سخت افزار شبکه خوب کار نمیکند
alerted
پیام ارسالی از سیستم عامل شبکه به کاربر برای اعلام اینکه سخت افزار شبکه خوب کار نمیکند
alert
پیام ارسالی از سیستم عامل شبکه به کاربر برای اعلام اینکه سخت افزار شبکه خوب کار نمیکند
grid current detection
یکسوسازی شبکه اشکارسازی جریان شبکه
nets
شبکه رادیویی تور استتار شبکه
net
شبکه رادیویی تور استتار شبکه
nett
شبکه رادیویی تور استتار شبکه
naming services
روش انتساب نام یکتا به هر کاربر یا گره یا کامپیوتر در شبکه که به سایر کاربران امکان دستیابی به منبع اشتراکی بدهد در یک شبکه گسترده 9
server
کامپیوتر متصل به شبکه که نرم افزار سیستم عامل شبکه را اجرا میکند تا کاربر دیگر واشتراک فایل و چاپگر را کنترل کند
gateway
1-وسیلهای که دو شبکه غیرمشابه را به هم وصل میکند. 2-وسیله ترجمه پروتکل نرم افزار که به کاربران امکان کار با یک شبکه و دستیابی به دیگری را میدهد
gateways
1-وسیلهای که دو شبکه غیرمشابه را به هم وصل میکند. 2-وسیله ترجمه پروتکل نرم افزار که به کاربران امکان کار با یک شبکه و دستیابی به دیگری را میدهد
cloud lattice design
طرح ابری شبکه ای که بیشتر بصورت بندی و در فرش چین دیده می شود . زمینه معمولا زرد و شبکه ها آبی رنگ می باشد .
NetBEUI
گونه پیشرفته پروتکل شبکه NetBios ساخت ماکروسافت NetBECI در شبکه قابل سیریابی نیست و برای شبکههای مابین بزرگ نامناسب میشود
bus network
سیستمی که در ان تمام ایستگاهها یا دستگاههای کامپیوتری توسط بکارگیری یک کانال مشترک توزیعی یایک گذارگاه با هم دیگر ارتباط برقرار می کنند شبکه گذری شبکه خطی
dedicated
کامپیوتری در شبکه که به چاپگر متصل است و وفیفه مدیریت کارهای چاپ و صنعت چاپ کاربران در شبکه را بر عهده دارد
CMOT
استفاده از پروتکلهای مدیریت شبکه CMIS , CMIP برای مدیریت دروازه ها در یک شبکه TCP / IP
lattices
شبکه بندی شبکه کاری
lattice
شبکه بندی شبکه کاری
grid bias
پتانسیل شبکه ولتاژ شبکه
grid bias
ولتاژپلاریزاسیون شبکه بایاس شبکه
tunnelling
روش بستن یک بسته داده از یک نوع شبکه دربسته دیگر به طوری که روی شبکه دیگر و ناسازگار قابل ارسال باشد
rightsizing
فرایند جابجایی ساختار فناوری اطلاعات یک شرکت به کاراترین سخت افزار. اغلب به معنای جابجایی از شبکه مبتنی بر mainfrome به شبکه بر پایه pc
radar netting
تشکیل شبکه اتصالی رادارها تشکیل حلقه زنجیر ازرادارها در یک شبکه
secondary
کمکی
subsidiary
کمکی
auxiliaries
کمکی
subsidiaries
کمکی
auxiliary
کمکی
supplementary
کمکی
ancillary
کمکی
cell relay
روش ارسال بستههای اطلاعاتی روی یک شبکه باند وسیع مثل roadband ISDN مثلاگ سیسیتم ATM داده را با حرکت خانههای داده بین گره ها در یک شبکه گسترده منتقل میکند
auxiliary operation
عمل کمکی
auxiliary memory
حافظ کمکی
auxiliary landing field
فرودگاه کمکی
auxiliary operatich
عمل کمکی
auxiliary memory
حافظه کمکی
artificial aids
وسایل کمکی
auxiliary rotor
رتور کمکی
auxiliary storage
انبار کمکی
auxiliary storage
انباره کمکی
auxiliary target
هدف کمکی
booster pump
پمپ کمکی
auxiliary target
نقطه کمکی
auxiliary view
نمای کمکی
back up frequency
فرکانس کمکی
booster magneto
دینام کمکی
auxiliary forces
نیروی کمکی
accessory
لوازم کمکی
auxiliaries
امدادی کمکی
auxiliary forces
قوای کمکی
accommodator
کارگر کمکی
artificial antenna
انتن کمکی
dummy antenna
انتن کمکی
auxiliary base line
باز کمکی
auxiliary charger
شارژکننده کمکی
auxiliary ego
خود کمکی
auxiliary electrode
الکترود کمکی
auxiliary equipment
تجهیزات کمکی
auxiliary equipment
وسایل کمکی
auxiliary equipment
وسائل کمکی
auxiliary
امدادی کمکی
boostes pump
پمپ کمکی
interpole
قطب کمکی
sabot
خرج کمکی
reserve accumulator
انباره کمکی
coprocessor
پردازنده کمکی
utilitu program
برنامه کمکی
remedial measure
اندازه کمکی
interpoles
قطبهای کمکی
split pole motor
موتور کمکی
commutating pole
قطب کمکی
communicating pole
قطب کمکی
prony motor
موتور کمکی
relieving arch
طاق کمکی
user interface
میانجی کمکی
operating supplies
مواد کمکی
relieving tackle
تاکل کمکی
by pass valve
شیر کمکی
slack variable
متغیر کمکی
boostes transformer
ترانسفورماتور کمکی
multicast packet
بسته داده که به آدرسهای شبکه انتخاب شده ارسال میشود. یک بسته راه دور به تمام ایستگاههای شبکه فرستاده میشود
early token release
در شبکه FDDI یا Ring-Token سیستمی که به دو Token اجازه حضور در شبکه حلقهای میدهد که مناسب برای وقتی است که ترافیک خط بالا است
adapter
کارت جانبی که کامپیوتر را به شبکه وصل میکند. این کارت داده کامپیوتری را به سیگنال الکتریکی تبدیل میکند تا قابل ارسال در کابل شبکه باشد
kedge anchor
لنگر کمکی ناو
will
فعل کمکی "خواهم "
willed
فعل کمکی "خواهم "
afforce
نیروی کمکی فرستادن به
interpole motor
موتور با قطب کمکی
accessory cells
یاخته های کمکی
wills
فعل کمکی "خواهم "
layshaft
محور دندانه کمکی
norton utilities
برنامههای کمکی نورتن
pitman
عضو گروه کمکی
aid
کمک وسایل کمکی
aided
کمک وسایل کمکی
aiding
کمک وسایل کمکی
mace utilities
برنامه کمکی میس
sabot
خرج موشکی کمکی
I can't help it.
<idiom>
من نمیتونم کمکی کنم.
lee helm
سکان کمکی ناو
guiding
عضلات کمکی مجاور
auxiliary control surfaces
سطوح فرامین کمکی
backup utility
برنامه کمکی پشتیبان
visual aids
ابزارهای کمکی دیداری
back end processor
پردازنده کمکی تک منظوره
undelete utility
برنامه کمکی احیاء
dozzle
مخزن کمکی تغذیه
downloading utility
برنامه کمکی استقرار
table utility
برنامه کمکی جدولی
auxiliary flight surfaces
سطوح پرواز کمکی
astrocyteo
نوعی یاخته کمکی
igniter pad
کیسه خرج کمکی
auxiliary power unit
واحد قدرت کمکی
commutating pole converter
تبدیل گر قطب کمکی
repeater
وسیلهای درارتباطات که سیگنال دریافتی را مجدداگ تولید میکند وسپس ارسال میکند.که برای گسترش محدوده شبکه به کارمی رود.این دستگاه درلایه فیزیکی مدل شبکه DSI کار میکند
outline utility
برنامه یا ویژگی کمکی اختصاری
communicating pole winding
سیم پیچی قطب کمکی
ingot feeder head
مخزن کمکی تغذیه شمش
build up
نیروی کمکی تقویت نیروها
I'm glad I could help.
خوشحالم که تونستم کمکی بکنم.
boot
پوشش کمکی روی سم اسب
document comparison utility
برنامه کمکی مقایسه مدارک
build-ups
نیروی کمکی تقویت نیروها
build-up
نیروی کمکی تقویت نیروها
frapping lines
طناب تعادل کمکی ناو
I'm really not responsible for it.
<idiom>
من واقعا نمیتونم کمکی بکنم.
file transfer utility
برنامه کمکی انتقال فایل
audiovisual aids
ابزارهای کمکی دیداری-شنیداری
file conversion utility
برنامه کمکی تبدیل فایل
simple network management protocol
سیستم مدیریت شبکه که نحوه ارسال داده وضعیت از گرههای کنترل به ایستگاه کنترل را بیان میکند. SNNP قادر به کارترون با هر نوع شبکه سخت افزار یا نرم افزار به صورت مجازی است
file compression utility
برنامه کمکی فشرده کردن فایل
bowsight
وسیله کمکی هدفگیری وصل به کمان
My hands are tied.
<idiom>
نمی توانم
[کاری]
کمکی بکنم.
banderillero
عضو تیم کمکی گاوبازماموراستفاده از نیزه
screen saver utility
برنامه کمکی محافظ صفحه نمایش
bandwidth
در شبکه گسترده استفاده میشود و به کاربر اجازه هر مقدار ارسال اطلاعات میدهد و شبکه برای ارسال این مقدار اطلاعات تنظیم شده است
NIC
تخته جانبی که کامپیوتر را به شبکه وصل میکند. تخته داده کامپیوتر را به سیگنال الکتریکی تبدیل میکند که در امتداد در کابل شبکه ارسال خواهد شد
baby siphon
سیفون کمکی که در هوابند ابی بکار میرود
commenting
نکات کمکی در برنامه برای راهنمایی کاربر
pickup man
اسب سوار کمکی به گاوسواربرای پیاده شدن او
air traffic control radar system
راداری کمکی در سیستم کنترلی ترافیک هوایی
comment
نکات کمکی در برنامه برای راهنمایی کاربر
commented
نکات کمکی در برنامه برای راهنمایی کاربر
drum sorting
مرتب کردن با حافظه کمکی استوانهای مغناطیسی
helps
کلید تابع F برای نمایش اطلاعات کمکی
helps
کلید مخصوص برای نمایش اطلاعات کمکی . 2-
helped
کلید تابع F برای نمایش اطلاعات کمکی
help
کلید مخصوص برای نمایش اطلاعات کمکی . 2-
help
کلید تابع F برای نمایش اطلاعات کمکی
helped
کلید مخصوص برای نمایش اطلاعات کمکی . 2-
directories
روش لیست کردن کاربران و منابع متصل به شبکه به روش ساده و با دستیابی راحت تا کاربر بتواند کاربر دیگر را با نام و با آدرس پیچیده شبکه آدرس دهی کند
directory
روش لیست کردن کاربران و منابع متصل به شبکه به روش ساده و با دستیابی راحت تا کاربر بتواند کاربر دیگر را با نام و با آدرس پیچیده شبکه آدرس دهی کند
context sensitive help key
کلید فهور مطالب کمکی درمورد مسئله معین
heading select feature
عرشه کمکی برای انتخاب سمت حرکت هواپیما
augmentation
افزایش نیروی جلوبرنده باوسایل کمکی از جمله پس سوز
blitz
حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
blitzing
حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
blitzes
حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
blitzed
حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com