English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
sylphlike شبیه جن هوایی
Other Matches
airlift service سرویس حمل و نقل هوایی خدمات ترابری هوایی قسمت ترابری هوایی
gooseneck هر چیزی شبیه گردن غاز هرچیز شبیه U
holidays تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
holiday تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
telling مخابره اطلاعات به دست امده از تجسس هوایی به یکانهای پدافند هوایی
restrictive fire plan طرح اتش محدود کننده حرکات هوایی یا تامینی هوایی
antiair warfare جنگ ضدبرتری هوایی نبرد بر علیه برتری هوایی دشمن
air policing عملیات گشت زنی هوایی پاسوری هوایی در زمان صلح
pounce در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pouncing در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounced در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
line chief افسرجزء نیروی هوایی که درفرود امدن وبرخاستن هواپیمادرخطوط هوایی نظارت میکند
i stay در رهگیری هوایی به علامت ماموریت گشت هوایی راتحویل گرفتم اعلام میشود
pounces در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
air delivery container جعبههای مخصوص حمل بارهای هوایی جعبه حامل بار در نقل و انتقال هوایی
broadcast controlled air interception نوعی رهگیری هوایی که هواپیمای رهگیر را مداوم درجریان تک هوایی دشمن قرارمی دهند
air sentinel گارد هوایی نگهبان مخصوص اعلام خطرتک هوایی
steer در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steered در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steers در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
pigeons در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
pigeon در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
flak گلوله خودترکان ضد هوایی توپ پدافند هوایی
air scoop چاه هوایی صفحه تنظیم دریچه هوایی
sleeve target هدف کش هوایی استوانهای برای تیراندازی ضد هوایی
pinnulate شبیه برگچه شبیه بالچه
pinnulated شبیه برگچه شبیه بالچه
fly through عبور هدف هوایی از مخروط اتش ضد هوایی تقاطع هدف با اتش ضد هوایی
air pilots خلبانان نیروی هوایی راهنمایان هوایی
aviation pay معاش هوایی سختی خدمت هوایی
air suprmacy برتری کامل هوایی سیادت هوایی
air interdiction عملیات ممانعتی هوایی ممانعت هوایی
air superiority برتری موقت هوایی رجحان هوایی
carrier air group دو یا چند گردان هوایی که درروی یک ناو مستقر باشند گروه هوایی ناو هواپیمابر
aired هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
air هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
air material ماتریل هوایی وسایل هوایی
air branch قسمت هوایی رسته هوایی
airs هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
notice to airmen اعلامیه هوایی یا اعلان هوایی
tropopause منطقه چاه هوایی جوی بین استراتوسفر و تروپوسفر منطقه سکته هوایی
air station ایستگاه عکس برداری هوایی نقطه تمرکز عکسبرداری هوایی ایستگاه هواشناسی
splashes ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
splash ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
code panel رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
splashing ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
air picket هواپیمای مخصوص اکتشاف و گزارش و ردیابی هواپیماو موشکهای دشمن هواپیمای گشتی هوایی هواپیمای پیشقراول هوایی
call mission درخواست پشتیبانی فوری هوایی ماموریت هوایی طبق درخواست
air scout هواپیمای دیده ور هوایی هواپیمای مخصوص گشت زنی هوایی
air photographic شناسایی از طریق عکسبرداری هوایی شناسایی با استفاده ازعکس هوایی
tactical air controler افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی
airlift command فرماندهی ترابری هوایی قسمت حمل و نقل هوایی فرماندهی حمل و نقل هوایی
photogrammetry علم تهیه نقشه از روی عکس هوایی یا اندازه گیری فواصل زمینی از روی عکس هوایی
emergency scramble درگیری اضطراری هوایی فرمان درگیری سریع هوایی
air defense commander فرماندهی پدافند هوایی فرمانده پدافند هوایی یک منطقه
airlift capacity مقدورات ترابری هوایی مقدورات حمل و نقل هوایی
air search attack unit تیم تجسس و نابودی هوایی تیم تک اکتشافی هوایی
airspace prohibited area منطقه ممنوعه هوایی منطقه منع پرواز هوایی
channel airlift سرویس حمل و نقل هوایی موجود در هر یکان خدمات حمل و نقل هوایی امادی
dispersal airfield فرودگاههای مخصوص تفرقه هوایی فرودگاه مخصوص تفرقه در اماده باش هوایی
trimetrogon عکاسی هوایی با استفاده ازسه بعد یا صفحه سه بعدی عکاسی سه بعدی هوایی
air survey photography عکسبرداری تجسسی هوایی عکسبرداری اکتشافی هوایی
airhead operations عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی
trunkair route مسیر هوایی استراتژیکی مسیر حرکت و حمل و نقل استراتژیکی هوایی
airlift control element عنصر کنترل ترابری هوایی عنصر کنترل حمل و نقل هوایی
combat airlift support پشتیبانی رزمی حمل و نقل هوایی پشتیبانی رزمی ترابری هوایی
country cover diagram دیاگرام نشان دهنده اجرای عکاسی هوایی در هر کشور دیاگرام پوشش عکاسی هوایی در سطح کشور
chalk commander فرمانده سریال حرکت هوایی فرمانده سریال بار هوایی
tactical air control center مرکز کنترل نیروی هوایی تاکتیکی کنترل هوایی تاکتیکی
chalk number شماره سریال بار هوایی شماره سریال حرکت هوایی
air defense action area منطقه پوشش پدافند هوایی منطقه عمل پدافند هوایی
air position موقعیت هوایی موقعیت هوایی هواپیما
air distant support پشتیبانی هوایی دور پشتیبانی هوایی از راه دور
air defense readiness وضعیت امادگی پدافند هوایی امادگی پدافند هوایی
aerospace projection operations عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
similar <adj.> شبیه
nears شبیه
nearing شبیه
nearest شبیه
nearer شبیه
near- شبیه
near شبیه
medal شبیه
papilionaceous شبیه
anthoid شبیه به گل
medals شبیه
wifelike شبیه زن
more like;most like شبیه تر
like <adj.> شبیه
related <adj.> شبیه
akin <adj.> شبیه
neared شبیه
luteous شبیه گل
alike <adj.> شبیه
womanlike شبیه زن
imitations شبیه
imitation شبیه
similar to that شبیه به ان
similar شبیه
pygidial شبیه دم
quasi شبیه
similes شبیه
analogous شبیه
makes شبیه
simulant شبیه
feathery شبیه به پر
make شبیه
personator شبیه
similiar شبیه
simile شبیه
heavy lift حمل و نقل هوایی سنگین واحد حمل و نقل هوایی سنگین
air alert warning اعلام اماده باش هوایی اعلام خطر یا اماده باش هوایی
assimilates شبیه ساختن
lupine شبیه گرگ
assimilate شبیه ساختن
nebulous شبیه سحاب
assimilating شبیه ساختن
the drama فن شبیه سازی
equalling همرتبه شبیه
tonsillar شبیه لوزتین
the profession اهل شبیه
equalled همرتبه شبیه
simulated شبیه ساخته
equaling همرتبه شبیه
equaled همرتبه شبیه
equal همرتبه شبیه
more like;most like شبیه ترین
molluscoid شبیه نرم تن
assimilated شبیه ساختن
trapezium شبیه ذوذنقه
limacine شبیه نرم تن
stellar شبیه ستاره
simulations شبیه سازی
astral شبیه ستاره
taffia مشروبی شبیه رم
tafia مشروبی شبیه رم
lupin شبیه گرگ
humanoids شبیه انسان
spongy شبیه اسفنج
humanoid شبیه انسان
gypsies شبیه کولی
anthropomorphic شبیه انسان
the d. فن شبیه سازی
trichoid شبیه موی
take after شبیه بودن
limaciform شبیه نرم تن
trochal شبیه چرخ
simulation شبیه سازی
equals همرتبه شبیه
rhizome شبیه ریشه
likes شبیه همچون
liked شبیه همچون
like شبیه همچون
airily شبیه هوا
alike شبیه یکسان
simulant of مانند شبیه
plexiform شبیه شبکه
platy شبیه بشقاب
bovine شبیه گاو
platinoid شبیه پلاتین
pisiform شبیه نخود
piscine شبیه ماهی
sloughy شبیه دله
phylloid شبیه برگ
snakelike شبیه مار
plexiform شبکهای شبیه رگ
quasi easement حق شبیه به حق ارتفاق
rooty شبیه ریشه
sagittate شبیه تیر
psittaceous شبیه طوطی
protean شبیه Proteus
prismoidal شبیه منشور
scotic شبیه اسکاتلندیها
screwlike شبیه اچار
sculpturesque شبیه مجسمه
semblable شباهت شبیه
polypous شبیه بواسیرلحمی
shrubby شبیه بوته
popish شبیه کاتولیک
polypose شبیه بواسیرلحمی
plumy شبیه پر کرکی
soupy شبیه ابگوشت
spathulate شبیه مرهم کش
spatulate شبیه مرهم کش
sulphurous شبیه گوگرد
reniform شبیه کلیه
ophitic شبیه مار
ophidian شبیه مار
likens شبیه شدن
likens شبیه کردن
likening شبیه شدن
likening شبیه کردن
likened شبیه شدن
likened شبیه کردن
liken شبیه شدن
liken شبیه کردن
susurrous شبیه نجوا
susurrus شبیه نجوا
oleaginous شبیه روغن
sulfurous شبیه گوگرد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com