English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English Persian
rupicoline شبیه خروس کوهی
rupicolous شبیه خروس کوهی
Other Matches
goat antelope نوعی بز که از بعضی جهات شبیه بز کوهی است
quartz در کوهی الماس کوهی
gooseneck هر چیزی شبیه گردن غاز هرچیز شبیه U
pinnulated شبیه برگچه شبیه بالچه
pinnulate شبیه برگچه شبیه بالچه
roosters خروس
chanticleer خروس
rooster خروس
cock خروس
cocks خروس
cocking خروس
lightweight خروس وزن
amaranth گل تاج خروس
bantamweight خروس وزن
indian liquorice چشم خروس
cocker خروس جنگی
cocker خروس باز
cock fighting خروس بازی
tumbleweed تاج خروس
moor cock خروس کولی
crow بانگ خروس
crowed بانگ خروس
crowing بانگ خروس
cockfighting جنگ خروس
crows بانگ خروس
coxcomb گل تاج خروس
rooster جوجه خروس
sickle feather شاهپر دم خروس
love lies bleeding گل تاج خروس
game fowl خروس جنگی
game cock خروس جنگی
bantams خروس جنگی
bantam خروس جنگی
cockerels جوجه خروس
cockerel جوجه خروس
fighting cock خروس جنگی
lightweights خروس وزن
gamecock خروس جنگی
capons خروس اخته
capon خروس اخته
cockscomb گل تاج خروس
roosters جوجه خروس
prince's feather تاج خروس
cockscombs گل تاج خروس
amaranthine منسوب به تاج خروس
cockcrowing وقت بانگ خروس
pit زمین جنگ خروس
cockfights جنگ اندازی خروس ها
cockfight جنگ اندازی خروس ها
cockspur سیخ پای خروس
pits زمین جنگ خروس
game fowl نژاد خروس جنگی
cockcrow صدای بانگ خروس
heath cock خروس کولی باقرقره سیاه نر
prayer beads لوبیای گیاه چشم خروس
suckers خروس قندی اب نبات مکیدنی
sucker خروس قندی اب نبات مکیدنی
woodcock خروس جنگلی اسیایی و اروپایی
indian licorice عشقه چشم خروس نخود امریکایی
cocking :مثل خروس جنگیدن گوش ها را تیز وراست کردن
jequirity دانه گیاه چشم خروس شیرین بیان هندی
cocks :مثل خروس جنگیدن گوش ها را تیز وراست کردن
cock :مثل خروس جنگیدن گوش ها را تیز وراست کردن
orological کوهی
ibex بز کوهی
gazelle بز کوهی
gazelles بز کوهی
abiston پنبه کوهی
amianthus پنبهء کوهی
airplane turn اسکی کوهی
amiantus پنبهء کوهی
silicifoeous دارای در کوهی
rowen سمان کوهی
gazelles اهوی کوهی
quartziferous دارای در کوهی
meadowsweet اسپیره کوهی
rock dove کبوتر کوهی
rock pigeon کبوتر کوهی
rock wool پشم کوهی
row an سماق کوهی
valerian سنبل کوهی
rowan سمان کوهی
gazelle اهوی کوهی
miuntain flax پنبه کوهی
asbestus پنبه کوهی
dittany اویشن کوهی
dittany پونه کوهی
mountain pine کاج کوهی
chive پیاز کوهی
dewberry یکجورتوت کوهی
musmon قوچ کوهی
musmon میش کوهی
cuckoo flower تره کوهی
deer اهوی کوهی
transmountain فرا کوهی
transmontane فرا کوهی
colluvial دامنه کوهی
mouflon قوچ کوهی
moufflon قوچ کوهی
bellflower لاله کوهی
reedbuck بز کوهی افریقایی
horse radish ترب کوهی
brambling سهره کوهی
bugleweed گندنای کوهی
cardamine تره کوهی
uphill christie پیچ کوهی
rock cork پنبه کوهی
earth flax پنبه کوهی
orohippus اسب کوهی
origanum پونه کوهی
submontane دامنهای کوهی
ladys smock تره کوهی
hare bell سنبل کوهی
koodoo بز کوهی خط دار
intercepting ditch نهر کوهی
ramsons والک کوهی
buckrams والک کوهی
wild garlic والک کوهی
broad-leaved garlic والک کوهی
wood garlic والک کوهی
asbestos پنبه کوهی
bear leek والک کوهی
bear's garlic والک کوهی
oregano پونه کوهی
highlander پشت کوهی
quartz بلور کوهی
rosemary اکلیل کوهی رزماری
mountain cork یکجور پنبه کوهی
asbestos cement سیمان پنبه کوهی
marmot موش خرمای کوهی
wild rue سداب کوهی اسپند
rowanberry میوه سماق کوهی
wormwood افسنطین برنجاسف کوهی
hyrax نوعی خرگوش کوهی
To make a mountain out of a mole - hI'll . ازکاهی کوهی ساختن
ground hog موش خرمای کوهی
eland گاو کوهی افریقایی
mountain ash [rowan ] درخت سمان کوهی
he has cut no ice کوهی نکنده است
foin دله یاسمور کوهی
nylghau بز کوهی بزرگ درهند
witch hazel نارون کوهی گورجین اغاجی
catamountain ادم پس کوهی و وحشی صفت
porcupines جوجه تیغی خارپشت کوهی
cantarellus نوعی قارچ کوهی خوراکی
bighorn نوعی گوسفند کوهی امریکایی
porcupine جوجه تیغی خارپشت کوهی
catamount ادم پس کوهی و وحشی صفت
inyala یکجور بز کوهی در افریقای جنوبی
There is a mountain of difficulties . کوهی از مشکلات وجود دارد
woodchuck موش خرمای کوهی امریکا
foot hill تپه ای که در دامنه کوهی باشد.
izard یکجور شوکا یا بز کوهی درکوههای پیرنه
intercepting ditch جوی کوهی ابروی بالای کند
gemsbuck بز یااهوی کوهی بزرگ افریقای جنوبی
limpet جانور نرم تن خاره چسب صدف کوهی
chives پیاز کوهی schoenoprasum Allium از خانوادهی سوسن
limpets جانور نرم تن خاره چسب صدف کوهی
gemsbok بزیا اهوی کوهی بزرگ افریقای جنوبی
stem turn پیچ موازی با گام برداشتن اسکی کوهی یا درهای
parnassian نام کوهی در یونان مرکزی که اختصاص داشت به الهه شعر
addax یکنوع بز کوهی که رنگ روشن دارد و در افریقاو سیبری دیده میشود
Murghi rugs فرش های مرغی [این طرح در فرش های جنوب ایران بیشتر دیده شده و نمادی از مرغ یا خروس را بصورت شکل هندسی نشان می دهد.]
luteous شبیه گل
similiar شبیه
make شبیه
feathery شبیه به پر
simile شبیه
makes شبیه
similes شبیه
similar to that شبیه به ان
nearer شبیه
womanlike شبیه زن
similar شبیه
anthoid شبیه به گل
wifelike شبیه زن
personator شبیه
simulant شبیه
papilionaceous شبیه
analogous شبیه
medal شبیه
like <adj.> شبیه
more like;most like شبیه تر
near شبیه
near- شبیه
neared شبیه
nearest شبیه
nearing شبیه
nears شبیه
medals شبیه
related <adj.> شبیه
akin <adj.> شبیه
imitations شبیه
quasi شبیه
imitation شبیه
pygidial شبیه دم
alike <adj.> شبیه
similar <adj.> شبیه
asbestos پنبه نسوز پنبه کوهی
platy شبیه بشقاب
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com