Dictiornary-Farsi | شبیه خوارپوست دریایی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (11 milliseconds)

English	Persian
echinate	شبیه خوارپوست دریایی


Other Matches

echinoid	دارای صفات خوارپوست دریایی یاتوتیاء البحر
sirenian	شبیه حوری دریایی
seabee	گردان ساختمان دریایی گردان مهندسی دریایی مخصوص ساختن پایگاه ولنگرگاه یکان استحکامات دریایی
gooseneck	هر چیزی شبیه گردن غاز هرچیز شبیه U
midshipman	افسر پایین رتبه نیروی دریایی دانشجوی سال دوم دانشکده دریایی
piratic	درخوردزدان دریایی مربوطبه دزدان دریایی مبنی بردزدی
pilot chart	نقشههای راهنمای دریایی نقشه ناوبری دریایی
running lights	فارهای شناور دریایی چراغهای راه دریایی
oceanography	تهیه نقشههای دریایی و نقشه برداری دریایی
petty officers	معاون افسرنگهبان دریایی درجه دارنیروی دریایی
petty officer	معاون افسرنگهبان دریایی درجه دارنیروی دریایی
kites	کایت دریایی هدف کش دریایی غوطه وردر اب
kite	کایت دریایی هدف کش دریایی غوطه وردر اب
chine	عضو طولی در کنار بدنه شناورهای دریایی یاهواپیماهای دریایی که محل برخورد سطوح فوقانی وتحتانی میباشند
sea cucumber	حلزون دریایی از جنس راب دریایی
stadimeter	مسافت یاب دریایی الیداد دریایی
sea mark	راهنمای دریایی :چراغ یافانوس دریایی
pinnulated	شبیه برگچه شبیه بالچه
pinnulate	شبیه برگچه شبیه بالچه
sea power	قدرت دریایی منظور کشوری است که بادریا ارتباط ویژه دارد ودارای نیروی دریایی قوی است
convoy joiner	ناوهای منفردی که به کاروان دریایی پیوسته اند ناوهای متفرقه اضافی درستون دریایی
naval activity	تاسیسات دریایی قسمت دریایی
marines	تفنگداران دریایی تکاوران دریایی
tern	پرستوک دریایی چلچله دریایی
terns	پرستوک دریایی چلچله دریایی
marine	تفنگداران دریایی تکاوران دریایی
task unit	نیروی واگذار کننده ماموریت دریایی یکان یا بخشی ازگروه ماموریت دریایی که زیر امر فرمانده گروه قرارمی گیرد
attack director	وسایل محاسباتی سیستم کنترل اتش دریایی وسیله هادی تک اتش دریایی
light lists	کتابهای راهنمای محل فارهای دریایی فهرست راهنمای چراغهای دریایی
summary areas	مناطق اطلاعاتی دریایی مناطق یاد شده در خلاصه وضعیت دریایی
knot	میل دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
knot	گره دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
maritime	ناوگان مستقل دریایی ناوگان دریایی دریایی
bureau of naval personnel	اداره پرسنل نیروی دریایی دفتر پرسنل دریایی
rear commodore	سرپرست کاروان دریایی جانشین فرمانده کاروان دریایی
naval aviation	قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
light period	دوره تناوب روشنایی چراغ دریایی دوره تناوب روشن شدن فار دریایی
crash position indicator	برج اعلام محل وقوع سوانح دریایی برج مراقبت سوانح دریایی
Marine Corps	نیروی تکاوران دریایی نیروی تفنگداران دریایی
naval gunfire	تیراندازی توپخانه دریایی اتش توپخانه دریایی
convoy commodore	فرمانده ستون دریایی فرمانده کاروان دریایی
convoy routing	تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی
crash locator beacon	برج اعلام سوانح دریایی برج تعیین محل سوانح دریایی
convoy schedule	برنامه کلی حرکت ستون دریایی برنامه حرکت کاروان دریایی
commandant of marine corps	فرمانده نیروی تکاوران دریایی فرمانده نیروی تفنگداران دریایی
convoy route	مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی
light ship	کشتی حامل فار دریایی کشتی حامل فانوس دریایی
sofar	سیستم مسافت یابی صوتی دریایی نوعی روش مسافت یابی صوتی دریایی
lobsters	خرچنگ دریایی گوشت خرچنگ دریایی
lobster	خرچنگ دریایی گوشت خرچنگ دریایی
spotting board	طرح تیر توپخانه دریایی طرح تنظیم تیر توپخانه دریایی
imitations	شبیه
make	شبیه
imitation	شبیه
medals	شبیه
similar to that	شبیه به ان
similiar	شبیه
near	شبیه
near-	شبیه
similar	شبیه
neared	شبیه
nearer	شبیه
nearest	شبیه
nearing	شبیه
medal	شبیه
nears	شبیه
luteous	شبیه گل
simulant	شبیه
makes	شبیه
simile	شبیه
personator	شبیه
like <adj.>	شبیه
related <adj.>	شبیه
akin <adj.>	شبیه
anthoid	شبیه به گل
alike <adj.>	شبیه
similar <adj.>	شبیه
wifelike	شبیه زن
womanlike	شبیه زن
analogous	شبیه
similes	شبیه
feathery	شبیه به پر
pygidial	شبیه دم
quasi	شبیه
more like;most like	شبیه تر
papilionaceous	شبیه
platy	شبیه بشقاب
humanoids	شبیه انسان
humanoid	شبیه انسان
anthropomorphic	شبیه انسان
adenoidal	شبیه غده
simulations	شبیه سازی
psittaceous	شبیه طوطی
simulation	شبیه سازی
protean	شبیه Proteus
ophitic	شبیه مار
piscine	شبیه ماهی
phylloid	شبیه برگ
osteal	شبیه استخوان
ovine	شبیه گوسفند
palating	شبیه کاخ
bent	علف شبیه نی
gypsy	شبیه کولی
palmate	شبیه پنجه
gypsies	شبیه کولی
likening	شبیه شدن
panduriform	شبیه ویولون
ophidian	شبیه مار
oleaginous	شبیه روغن
molluscoid	شبیه نرم تن
more like;most like	شبیه ترین
prismoidal	شبیه منشور
polypous	شبیه بواسیرلحمی
polypose	شبیه بواسیرلحمی
plumy	شبیه پر کرکی
plexiform	شبکهای شبیه رگ
plexiform	شبیه شبکه
spongy	شبیه اسفنج
platinoid	شبیه پلاتین
pisiform	شبیه نخود
nomological	شبیه قانون
gipsies	شبیه کولی
simulated	شبیه ساخته
cervine	شبیه گوزن
chartaceous	شبیه کاغذ
chochleate	شبیه صدف
chylaceous	شبیه کیلوس
rivals	نظیر شبیه
rivalling	نظیر شبیه
rivalled	نظیر شبیه
rivaling	نظیر شبیه
rivaled	نظیر شبیه
rival	نظیر شبیه
citied	شبیه شهر
claustral	شبیه حجره
computer simulation	شبیه سازی
crystalloid	شبیه بلور
likens	شبیه شدن
likens	شبیه کردن
likening	شبیه کردن
carinal	شبیه زورق
butyraceous	شبیه کره
popish	شبیه کاتولیک
stellar	شبیه ستاره
nebulous	شبیه سحاب
likes	شبیه همچون
liked	شبیه همچون
like	شبیه همچون
airily	شبیه هوا
alike	شبیه یکسان
adrenergic	شبیه ادرنالین
aliform	شبیه بال
alkaloid	شبیه قلیا
argillaceous	شبیه خاک رس
astral	شبیه ستاره
bovine	شبیه گاو
assonant	شبیه در صدا
b	هرشکلی شبیه به B
berrylike	شبیه توت
likened	شبیه شدن
likened	شبیه کردن
liken	شبیه شدن
grapy	شبیه انگور
haematoid	شبیه بخون
haemoid	شبیه خون
henny	شبیه بمرغ
ichthyoid	شبیه ماهی
keel shaped	شبیه ته کشتی
assimilating	شبیه ساختن
assimilates	شبیه ساختن
lacertilian	شبیه مارمولک
assimilated	شبیه ساختن
assimilate	شبیه ساختن
libriform	شبیه لیف
liker to god than man	شبیه تر بخداتاادم
lilied	شبیه سوسن
limaciform	شبیه نرم تن
limacine	شبیه نرم تن
lupin	شبیه گرگ
goosy	شبیه غاز
goosey	شبیه غاز
liken	شبیه کردن
dermoid	شبیه پوست
dermoidal	شبیه پوست
encephaloid	شبیه مغز
epithelial	شبیه بشرهای
epithelioid	شبیه بشرهای
equals	همرتبه شبیه
equalling	همرتبه شبیه
equalled	همرتبه شبیه
equaling	همرتبه شبیه
equaled	همرتبه شبیه
equal	همرتبه شبیه
farfetched	شبیه بعید
fiddleback	شبیه ویولون
fiddleback	شبیه کمانچه
for all the world like	کاملا` شبیه
ghostliness	شبیه به روح
lupine	شبیه گرگ
quasi easement	حق شبیه به حق ارتفاق