Dictiornary-Farsi | شبیه محور فرعی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (11 milliseconds)

English	Persian
sympodium	شبیه محور فرعی


Other Matches

sight alinement	تنظیم محور زاویه یاب تنظیم محور دوربین و وسایل نشانه روی با محور لوله
countershaft	محور رابطه در یک رشته محور که بین محور ومتحرک قرار می گیرد تا نسبت سرعت زیادی را بوجود اوردو یا در محلی قرار گیرد که در ان اتصال مستقیم مشکل باشد
wheelbase	فاصله بین محور جلوو محور عقب اتومبیل برحسب اینچ
wheelbases	فاصله بین محور جلوو محور عقب اتومبیل برحسب اینچ
rate integration gyro	ژایرویی با یک درجه ازادی که محور خروجی ان با مایع چسبناکی به محور دوران متصل شده
nose up	چرخش حول محور عرضی وخارج شدن محور طولی ازوضعیت تراز بطرف اوج
subspecies	قسم فرعی جنس فرعی از یک نژاد
axis of signal communication	محور ارتباط و مخابرات محور ارتباطات
by pass	بای پاس کردن پل زدن راه فرعی ساختن اتصال کوتاه کردن مجرای فرعی
by pass	گذرگاه فرعی مسیر فرعی
ecotype	بخش فرعی از نوع مستقل جانور یا گیاه که افراد ان باهم اختلاط و امتزاج نموده و بخش واحد فرعی تشکیل میدهند
gooseneck	هر چیزی شبیه گردن غاز هرچیز شبیه U
pinnulated	شبیه برگچه شبیه بالچه
pinnulate	شبیه برگچه شبیه بالچه
stbtitle	عنوان فرعی عنوان فرعی مقاله
sublease	اجاره فرعی دادن حق اجاره بمستاجر فرعی دادن
inferior	فرعی
derivative	فرعی
ancillary	فرعی
min	فرعی
sub dam	سد فرعی
accessory	فرعی
subaltern	فرعی
subalterns	فرعی
second class	فرعی
extrinsic	فرعی
minor	فرعی
adjuncts	فرعی
adjunct	فرعی
half deck	پل فرعی
petty	فرعی
by	فرعی
lateral	فرعی
derivatives	فرعی
accessorial	فرعی
secondary	فرعی
incident	فرعی
adverse reaction	اثر فرعی
subsidiary	فرعی
byeffect	اثر فرعی
succursal	فرعی
tributaries	فرعی
subsidiaries	فرعی
tributary	فرعی
branch line	خط فرعی
branch lines	خط فرعی
incidents	فرعی
secondary effect	اثر فرعی
by-effect	اثر فرعی
spillover effect	اثر فرعی
inferiors	فرعی
fall-out [side effect]	اثر فرعی
dam axis	محور سد
cranked	محور
pin	محور
pivoted	محور
pivot	محور
pivots	محور
crank	محور
trunnion	سر محور
axis	محور
axles	محور
y axis	محور y
azimuth	محور
coaxial	هم محور
coaxal	هم محور
z axis	محور z
z axis	محور "زد"
center line	خط محور
x axis	محور x
axle	محور
cranks	محور
axis	خط محور
pinning	محور
pinned	محور
shaft head	محور
cranking	محور
arbor	محور
shaft	محور
spindles	محور
stem	محور
stems	محور
mandril	محور
interaxial	محور
stemmed	محور
interaxal	محور
stemming	محور
pedestals	محور
pedestal	محور
mandrel	محور
pintle	محور
journal	سر محور
rachis	محور
shafts	محور
spindle	محور
concentric	هم محور
side-effect	اثر فرعی
bypassed	مسیر فرعی
bypass	مسیر فرعی
side-effects	اثر فرعی
accessory	دعوای فرعی
bypasses	مسیر فرعی
secondary position	موضع فرعی
alternate position	موضع فرعی
accessory nerve	عصب فرعی
sub contractor	پیمانکار فرعی
submenu	منوی فرعی
accessory substances	مواد فرعی
bypassing	مسیر فرعی
nervus accessorius	عصب فرعی
side effect	اثر فرعی
bayou	نهرکوچک یا فرعی
extraneous	تصادفی فرعی
substrate	شکل فرعی
subsidiary	متمم فرعی
subsidiaries	متمم فرعی
subdivision	بخش فرعی
blessed folder	مخزن فرعی
subdivisions	بخش فرعی
annexing	شعبه فرعی
borrowed light	نورگیر فرعی
annexes	شعبه فرعی
annex	شعبه فرعی
bracteole	برگچه فرعی
bypath	جاده فرعی
backway	جاده فرعی
substation	ایستگاه فرعی
suborder	راسته فرعی
accessory	لوازم فرعی
alternative airfield	فرودگاه فرعی
an off street	کوچه فرعی
stop street	خیابان فرعی
articulated connecting rod	شاتون فرعی
auxiliary activity	فعالیت فرعی
insets	نقشه فرعی
avocation	کار فرعی
sidepiece	چیز فرعی
subcontracts	قرارداد فرعی
subcontracting	قرارداد فرعی
subcontracted	قرارداد فرعی
subcontract	قرارداد فرعی
auxiliary switch	کلید فرعی
sugroup	دسته فرعی
by-products	محصول فرعی
side issue	موضوع فرعی
by-product	محصول فرعی
side issue	مسئله فرعی
side issues	موضوع فرعی
side issues	مسئله فرعی
appendage	دستگاه فرعی
appendages	دستگاه فرعی
sidetrack	جاده فرعی
wayside	ایستگاه فرعی
sideshow	نمایش فرعی
sideshows	نمایش فرعی
subharmonic	هماهنگ فرعی
inset	نقشه فرعی
subcommittee	کمیته فرعی
subcommittee	کمیسیون فرعی
subcommittees	کمیته فرعی
subcommittees	کمیسیون فرعی
underplot	داستان فرعی
subgenus	تیره فرعی
subgenus	جنس فرعی
subsections	قسمت فرعی
sub sector	بخش فرعی
overtone	صدای فرعی
sub network	شبکه فرعی
episodes	داستان فرعی
subsection	قسمت فرعی
tine	شاخ فرعی
corollary	نتیجه فرعی
corollaries	نتیجه فرعی
subinterval	فاصله فرعی
subspace	فضای فرعی
episode	داستان فرعی
token money	پول فرعی
overtones	صدای فرعی
subsidiary company	شرکت فرعی
sidetracked	جاده فرعی
subfamily	تیره فرعی
subfamily	خانواده فرعی
subdirectory	فهرست فرعی
subclass	شعبه فرعی
subclass	طبقه فرعی
adjuncts	صفت فرعی
affluent	رود فرعی
subagency	نمایندگی فرعی
adjunct	صفت فرعی
sub station	پست فرعی
minor arts	هنرهای فرعی
derived unit	واحد فرعی
derived units	واحدهای فرعی
derived units	احاد فرعی
subsidiary occupations	مشاغل فرعی
side line occupations	مشاغل فرعی
jamb-shaft	ستون فرعی
side effects	اثرات فرعی
diverticulum	جاده فرعی
side dish	غذاهای فرعی