Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (14 milliseconds)
English
Persian
cucullate
شبیه کلاه خود
Search result with all words
glengarry
نوعی کلاه شبیه کلاه بره که کوهستانیهای اسکاتلند بسرمیگذارند
calotte
[گنبد خانه ها در رم شبیه شب کلاه]
Other Matches
phyrgian cap
یکجور کلاه مخروطی که اکنون انرا با کلاه ازادی یکی میدانند
To live on borrowed money . To play for time .
این کلاه آن کلاه کردن ( کلاه کلاه کردن )
cask
کلاه جنگی کلاه خود
casks
کلاه جنگی کلاه خود
get round the law
با کلاه شرعی از اجرای قانون طفره رفتن کلاه شرعی سرچیزی گذاشتن
gooseneck
هر چیزی شبیه گردن غاز هرچیز شبیه U
jasey
کلاه گیس کلاه گیس تهیه شده از پشم تابیده
pinnulate
شبیه برگچه شبیه بالچه
pinnulated
شبیه برگچه شبیه بالچه
modiste
کلاه فروش زنانه کلاه دوز زنانه
beau
کج کلاه
aigret
گل کلاه
pretty fellow
کج کلاه
cappa
کلاه
chapeau
کلاه
hats
کلاه
cap
کلاه
capped
کلاه
panache
پر کلاه
headgear
کلاه
pompom
گل کلاه
bilk
کلاه سر
opera hat
کلاه له شو
nightcap
شب کلاه
jack a dandy
کج کلاه
head piece
کلاه
ice cap
یخ کلاه
ice-cap
یخ کلاه
ice-caps
یخ کلاه
nightcaps
شب کلاه
hat
کلاه
crush hat
کلاه بازیگرخانه
cockade
نشان کلاه
hat block
قالب کلاه
kepi
کلاه کپی
miyred
کلاه دار
black cap
کلاه سیاه
hatter
کلاه فروش
beret
کلاه بره
belvidere
کلاه فرنگی
fop
کج کلاه ابله
belvedere
کلاه فرنگی
d's cap
کلاه قیفی
door lintel
کلاه چهارچوب
hat tree
کلاه اویز
casque
کلاه خود
gaud
کلاه برداری
galea
کلاه خود
stetsons
کلاه کابوی
helmet liner
کلاه فیبری
fools cap
کلاه قیفی
helmet liner
کلاه کاسک
hat in hand
کلاه دردست
swindler
کلاه گذار
swindler
کلاه بردار
swindlers
کلاه گذار
high hat
کلاه بلند
swindlers
کلاه بردار
swindle
کلاه برداری
pavilion
کلاه فرنگی
pergolas
کلاه فرنگی
pergola
کلاه فرنگی
streamers
نوارلباس یا کلاه
balaclava
کلاه دوچشمی
balaclavas
کلاه دوچشمی
hat
کلاه کاردینالی
pavilions
کلاه فرنگی
fraudulence
کلاه برداری
mantles
کلاه توری
swindled
کلاه برداری
swindles
کلاه برداری
Welsh
کلاه گذاشتن
hood
کلاه خود
hood
کلاه اهنی
hoods
کلاه خود
hoods
کلاه اهنی
mantle
کلاه توری
helmets
کلاه اهنی
helmets
کلاه خود
skullcap
کلاه بره
skullcaps
کلاه بره
wigs
کلاه گیس
berets
کلاه بره
tiara
کلاه پادشاهی
tiaras
کلاه پادشاهی
hatbox
جعبه کلاه
hatboxes
جعبه کلاه
bonnet
کلاه سرگذاشتن
streamer
نوارلباس یا کلاه
bonnets
کلاه سرگذاشتن
helmet
کلاه اهنی
hats
کلاه کاردینالی
helmet
کلاه خود
cock
کج نهادگی کلاه
cocking
کج نهادگی کلاه
cocks
کج نهادگی کلاه
bareheaded
بدون کلاه
mutch
کلاه کتانی
stetsons
کلاه وسترن
polled
راس کلاه
milliner
کلاه فروش
poll
راس کلاه
tricorn
کلاه سه ترک
milliners
کلاه فروش
tricone
کلاه سه ترک
trilbies
کلاه شاپو
plume
پر کلاه زنان تل
plumes
پر کلاه زنان تل
frauds
کلاه برداری
fraud
کلاه برداری
polls
راس کلاه
avant-sorps
کلاه فرنگی
capping
کلاه سازی
stetson
کلاه وسترن
stetson
کلاه کابوی
rip-offs
کلاه برداری
rip-off
کلاه برداری
hatpins
گیرهی کلاه
hatpin
گیرهی کلاه
rain hat
کلاه بارانی
hairpieces
کلاه گیس
casket
کلاه خدمت
caskets
کلاه خدمت
crash helmets
کلاه ایمنی
bathing caps
کلاه حمام
uncap
کلاه از سر برداشتن
rain cap
کلاه کریلی
welch
کلاه گذاشتن
postiche
کلاه گیس
peruke
کلاه گیس
petasus
کلاه بالدار
hairpiece
کلاه گیس
service cap
کلاه خدمت
pitch cap
کلاه زفت
panama hat
کلاه پاناما
bathing cap
کلاه حمام
snowcap
برف کلاه
steel helmet
کلاه اهنی
rug
[American E]
کلاه گیس
periwig
کلاه گیس
panama hats
کلاه پاناما
wig
کلاه گیس
steel cap
کلاه فولادی
fraudulent
کلاه بردار
summer house
کلاه فرنگی
take for a ride
<idiom>
سرکسی کلاه گذاشتن
palm off
<idiom>
سرکسی کلاه گذاشتن
defrauds
کلاه برداری کردن
defrauding
کلاه برداری کردن
She was left out in the cold . she was left high and dry .
سرش بی کلاه ماند
To search ones conscience .
کلاه خود را قا ضی کردن
outfoxing
کلاه سرکسی گذاشتن
defrauded
کلاه برداری کردن
defraud
کلاه برداری کردن
to bewig
کلاه گیس زدن
chatri
[کلاه فرنگی هندی]
gloriette
عمارت کلاه فرنگی
gaskets
یکنوع کلاه کاسک
turban
کلاه عمامه مانند
turbans
کلاه عمامه مانند
busbies
یکجور کلاه پوستی
top hat
کلاه مردانه استوانهای
casita
[کلاه فرنگی کوچک]
give right arm
<idiom>
کلاه به آسمان انداختن
busby
یکجور کلاه پوستی
balaclavas
نوعی کلاه اسکی
outfoxes
کلاه سرکسی گذاشتن
hooded anorak
کاپشن کلاه دار
balaclava
نوعی کلاه اسکی
top hats
کلاه مردانه استوانهای
neck or nothing
یا سر میرود یا کلاه می اید
pot hat
کلاه وکلای دادگستری
shako
کلاه بلند نظامی
shiner
ستاره کلاه ابریشمی
fur ruff
کلاه پشمی کت پارکا
steel helmet
کلاه خود اهنی
fedora
کلاه نمدی مردانه
sun hat
کلاه افتاب گیر
sung hat
کلاه افتاب گیر
squares
مرتب کردن کلاه
sunbonnet
کلاه افتابی زنانه
gross f.
کلاه برداری بزرگ
postillion
نوعی کلاه زنانه
postilion
نوعی کلاه زنانه
miyred
مانند کلاه اسقف
periwig
کلاه گیس زدن
mitriform
مانند کلاه اسقف
leghorn
کلاه سبدی ایتالیایی
lappet
لبه اویخته کلاه
periwigged
کلاه گیس دار
i was bitten
کلاه سرم رفت
porkpie hat
کلاه تمام لبه
porringer
کلاه کاسه مانند
headguard
کلاه تمرین بوکس
tin hat
کلاه خود فلزی
tipcat
کلاه نوک تیز
unbonnet
کلاه رااز سربرداشتن
To puff with pride.
<proverb>
باد در کلاه افکندن.
hatbands
روبان دور کلاه
wigmaker
کلاه گیس ساز
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com