English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
longhead شخص دراز سر مال اندیش
Other Matches
malicious بد اندیش
broadminded گسترده اندیش
providential مال اندیش
opinionated جزمی اندیش
longheaded مال اندیش
fuddy-duddies کهنه اندیش
fuddy-duddy کهنه اندیش
longsighted عاقبت اندیش
other-worldly آخرت اندیش
starry eyed خیال اندیش
starry-eyed خیال اندیش
far seeing مال اندیش
farseeing مال اندیش
farseeing عاقبت اندیش
dogmatist جزمی اندیش
futurist مال اندیش
circumspect مال اندیش
high flying یاوه اندیش
provident مال اندیش خوشبخت
longsighted مال اندیش عاقل
To have foresight . To be provident. عاقبت اندیش بودن
philanthropist ادم نیک اندیش بشردوست
philanthropists ادم نیک اندیش بشردوست
forward mode افزودن یک عدد یا اندیش و اختلاف به اصل
foresighted <adj.> دور اندیش [پیش نگر] [پیش بین]
soricine موش پوزه دراز شبیه موش پوزه دراز
longish دراز
to eke out دراز
oblongs دراز
longheaded دراز سر
to be prolonged دراز
linear دراز
oblong دراز
prolix دراز
long headed سر دراز
verbose دراز
lengthwise دراز
toom دراز
to piece out دراز
lengthy دراز
longer دراز
longed دراز
long- دراز
long دراز
longest دراز
longs دراز
macro دراز
dolichomorphic دراز تن
oblongated دراز
codling یکجورسیب دراز
blue moon زمان دراز
long shunt شنت دراز
proboscises پوزه دراز
at full length دراز کشیده
couchant دراز کشیده
codlin یکجورسیب دراز
proboscis پوزه دراز
lengthening دراز کردن
lengthening دراز شدن
lengthens دراز کردن
lengthens دراز شدن
ileum روده دراز
long-time دراز مدت
elongation دراز شدگی
long term دراز مدت
lengthened دراز شدن
streek دراز کردن
long run دراز مدت
long wind دراز نفسی
longeval دراز عمر
longhead کله دراز
protract دراز کردن
prolongate دراز کردن
prolixity دراز نویسی
long-drawn-out دور و دراز
pintail اردک دم دراز
morella cherry گیلاس دم دراز
tender fleshed cherry گیلاس دم دراز
oblonated دراز :درازنا
long range دراز مدت
long necked گردن دراز
extend دراز کردن
to stretch out دراز کردن
inductile دراز نشو
lantern jawed چانه دراز
lanternjaws چانه دراز
long bill نوک دراز
long billed نوک دراز
long bone استخوانهای دراز
verbalization دراز گویی
long eared گوش دراز
drag on <idiom> دراز کردن
far-fetched دور و دراز
longevity دراز عمری
longer-term دراز مدت
long-term دراز مدت
weedy دراز و باریک
lanky دراز وباریک
stretch دراز کردن
stretched دراز کردن
stretches دراز کردن
gangling طولانی و دراز
oblong دراز پهنا
long term <adj.> دراز مدت
long run [American E] <adj.> دراز مدت
far fetched دور و دراز
long-life عمر دراز
long life عمر دراز
narrow دراز وباریک
narrowed دراز وباریک
narrower دراز وباریک
narrowest دراز وباریک
long-winded دراز نفس
long winded دراز نفس
oblongs دراز پهنا
snipe نوک دراز
in the long run در دراز مدت
lengthen دراز کردن
elongating دراز شدن
wader مرغ دراز پا
elongating دراز کردن
snipes نوک دراز
elongates دراز شدن
sniping نوک دراز
elongates دراز کردن
sniped نوک دراز
string چسبناک دراز
lengthen دراز شدن
lengthened دراز کردن
elongate دراز شدن
elongate دراز کردن
weeding دراز و لاغر پوشاک
spindle دراز و باریک شدن
mygale موش پوزه دراز
to live a long life عمر دراز کردن
spindles دراز و باریک شدن
weeded دراز و لاغر پوشاک
interminably بطور بسیار دراز
longhorn گاو شاخ دراز
longicorn دارای شاخک دراز
chaises longues نوعی نیمکت دراز
chaise longue نوعی نیمکت دراز
rangy ولگرد پا دراز و لاغر
long haul <idiom> مسافت دراز یا سفرکردن
orangoutang بوزینه دست دراز
orangutan بوزینه دست دراز
kick around <idiom> دراطراف دراز کشیدن
to make old bones عمر دراز کردن
orang-outangs یکجوربوزینه دراز دست
ringtail تلیله نوک دراز
gibbon میمون دراز دست
orang-outang یکجوربوزینه دراز دست
tractile لوله شو دراز شدنی
scoldpaceous مانند نوک دراز
scolopax جنس نوک دراز
secular trend روند دراز مدت
orang-outans یکجوربوزینه دراز دست
daddy-long-legs بابا لنگ دراز
paidle یکجوربیل دسته دراز
orang outang یکجوربوزینه دراز دست
tirades سخنرانی دراز وشدیداللحن
longer-term دوره دراز مدت
porrect دراز کردن جلوگذاردن
proboscis monley بوزینه دراز بینی
prolate دوک وار دراز
long-term دوره دراز مدت
repose دراز کشیدن غنودن
gibbons میمون دراز دست
tusk دندان دراز وتیز
weed دراز و لاغر پوشاک
full bottomed دارای دنباله دراز
reach دراز کردن دست
godwit نوک دراز ابی
grallatorial وابسته به دراز پایان
hatchet face صورت دراز وباریک
ileac وابسته به روده دراز
ileal وابسته به روده دراز
ileitis اماس روده دراز
extended pole piece قطبک دراز شده
tusks دندان دراز وتیز
toboggan سورتمه دراز و باریک
toboggans سورتمه دراز و باریک
verbosity دراز نویسی پرگویی
tirade سخنرانی دراز وشدیداللحن
deferred liability دیون دراز مدت
long-lived دراز عمر معمر
mongooses میمون پوزه دراز
lanternjaws ارواره دراز و لاغر
long lived دارای عمر دراز
verbose دراز نویس درازگو
longhorn گوسفند شاخ دراز
mongoose میمون پوزه دراز
long horned grasshopper ملخ شاخک دراز
long necked flask بالن گردن دراز
abusive ناسزاوار زبان دراز
windbags نطاق روده دراز
windbag نطاق روده دراز
long lived دراز عمر معمر
longevous دارای عمر دراز
chatterbox ادم روده دراز
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com