English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
formalist شخص زیاد رسمی
Other Matches
return گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returned گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returns گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returning گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
load call وسیلهای مملو از سیال برای ایجاد نیروهای زیاد با دقت زیاد
officiary مامور رسمی مقام رسمی
officious نیمه رسمی شبهه رسمی
review بازدید رسمی یاسان رسمی
reviewed بازدید رسمی یاسان رسمی
reviewing بازدید رسمی یاسان رسمی
reviews بازدید رسمی یاسان رسمی
compression ignition احتراق مخلوط سوخت و هوادر اثر دمای زیاد حاصل ازترکم و فشار زیاد در سیلندرموتور دیزل
solemn form در CL تصدیق وصیتنامه یا از طریق رسمی یعنی در دادگاه است یا ازطریق غیر رسمی یا عادی است که توسط دفاتر اسنادرسمی به عمل می اید
I didnt get much sleep. زیاد خوابم نبرد ( زیاد نخوابیدم)
exchange devaluation تنزل رسمی قیمت ارز تضعیف رسمی ارز
overbuild زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند
to hold somebody in great respect کسی را زیاد محترم داشتن [احترام زیاد گذاشتن به کسی]
surcharges زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
surcharge زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
high speed با سرعت زیاد راندن با سرعت زیاد
orthodox رسمی
institutional رسمی
formmal رسمی
official رسمی
solemn رسمی
formal رسمی
pronouncements اعلامیه رسمی
official موثق و رسمی
official عالیرتبه رسمی
careers دوره رسمی
careering دوره رسمی
pronouncement اعلامیه رسمی
careered دوره رسمی
career دوره رسمی
contracts under seal عقد رسمی
insignia مدال رسمی
communique ابلاغ رسمی
protesting اعتراض رسمی
protesting واخواست رسمی
protested اعتراض رسمی
protested واخواست رسمی
protest اعتراض رسمی
protest واخواست رسمی
protests اعتراض رسمی
insignia نشان رسمی
return گزارش رسمی
returned گزارش رسمی
returning گزارش رسمی
boarding call بازدید رسمی
bonspiel مسابقه رسمی
cognizance اخطار رسمی
returns گزارش رسمی
protests واخواست رسمی
officials مقامات رسمی
note نامه رسمی
notes نامه رسمی
noting نامه رسمی
formalizes رسمی کردن
formalize رسمی کردن
talking to سرزنش رسمی
talking-to سرزنش رسمی
aregular cook اشپز رسمی
audiences ملاقات رسمی
audience ملاقات رسمی
positioned شغل رسمی
position شغل رسمی
placard پروانه رسمی
placards پروانه رسمی
formalised رسمی کردن
formalises رسمی کردن
formalising رسمی کردن
formalized رسمی کردن
formalizing رسمی کردن
official receiver اعتصاب رسمی
officiate مقام رسمی
officiated مقام رسمی
officiates مقام رسمی
officiating مقام رسمی
missives نامه رسمی
officious غیر رسمی
bank holidays تعطیلات رسمی
asparagus مارچوبهء رسمی
functions ایین رسمی
functioned ایین رسمی
function ایین رسمی
tuxedo لباس رسمی
tuxedos لباس رسمی
informal غیر رسمی
unofficial غیر رسمی
dress suit لباس رسمی شب
public submission مناقصه رسمی
insigne مدال رسمی
official channels مجاری رسمی
intrant ورود رسمی
official authorities مراجع رسمی
card-carrying عضو رسمی
semi officially بطورنیم رسمی
official document سند رسمی
semi official نیمه رسمی
throwaway غیر رسمی
official channels طرق رسمی
officialize رسمی کردن
tux لباس رسمی
stand on ceremony <idiom> رسمی بودن
free and easy <idiom> غیر رسمی
Full dress. Formal dress. لباس رسمی
legalization شناسایی رسمی
mare's tail هپوریس رسمی
smallage کرفس رسمی
solemn form طریقه رسمی
speedwell سیزاب رسمی
nonformal غیر رسمی
standard time زمان رسمی
state religion مذهب رسمی
statute mile مایل رسمی
reprimand توبیخ رسمی
official receipt رسید رسمی
reprimanded توبیخ رسمی
semiformal نیمه رسمی
letter de chancellerie نامه رسمی
noterial document سند رسمی
official meeting ملاقات رسمی
reprimands توبیخ رسمی
vestment لباس رسمی
reprimanding توبیخ رسمی
semiofficial نیمه رسمی
officiously بطورغیر رسمی
formal group گروه رسمی
official gazette روزنامه رسمی
official jurnal روزنامه رسمی
missive نامه رسمی
extra official غیر رسمی
formal accountability ذیحسابی رسمی
formal education اموزش رسمی
official religion دین رسمی
official language زبان رسمی
official rate نرخ رسمی
dress uniform انیفرم رسمی
official prices قیمتهای رسمی
driss uniform لباس رسمی
official meeting اجتماع رسمی
formal review سان رسمی
official deed سند رسمی
insigne نشان رسمی
hansard مذاکرات رسمی
prothonotary سردفتراسناد رسمی
official communications ابلاغیه رسمی
formal review بررسی رسمی
prontonotary سردفتراسناد رسمی
visitors مهمان رسمی نظامی
official visit بازدید رسمی فرمانده
requisitioned درخواست رسمی کردن
visitor مهمان رسمی نظامی
officially represented دارای نماینده رسمی
finery [formal] جامه رسمی جشن
requisitions درخواست رسمی کردن
requisitioning درخواست رسمی کردن
requisition درخواست رسمی کردن
informality غیر رسمی بودن
pro memoria نامه غیر رسمی
physician in ordinary پزشک رسمی یا همیشگی
studbook شناسنامه رسمی اسب
black tie کت نیمه رسمی مردانه
placards اعلامیه رسمی اعلان
placard اعلامیه رسمی اعلان
regulation clothing لباس رسمی نظامی
dress uniform لباس رسمی نظامی
stuffed shirt <idiom> شخص رسمی وجدی
informal sector بخش غیر رسمی
nonformal sector بخش غیر رسمی
pronouncements افهار عقیده رسمی
intrant دخول رسمی وقانونی
pronouncement افهار عقیده رسمی
gravamen شکایت رسمی شکوائیه
government house اقامتگاه رسمی فرماندار
communique اطلاعیه رسمی یااداری
common law marriage ازدواج غیر رسمی
canonicals لباس رسمی روحانیون
canonical dress لباس رسمی روحانیون
bank rate of discount نرخ رسمی تنزیل
gazette مجله رسمی روزنامه
morning dress جامهی رسمی صبحگاهی
landding کرانه رسمی فرودگاه
legal holiday تعطیلات رسمی وقانونی
notary public's office دفتر اسناد رسمی
red carpet تشریفات و احترامات رسمی
bulletins ابلاغیه رسمی بیانیه
bulletins اگهی نامه رسمی
bulletin ابلاغیه رسمی بیانیه
bulletin اگهی نامه رسمی
jury مقامات رسمی نافر
juries مقامات رسمی نافر
nonconformists مخالف کلیسای رسمی
nonconformist مخالف کلیسای رسمی
introductions معرفی رسمی اشناسازی
introduction معرفی رسمی اشناسازی
vestment لباس رسمی اسقف
official oath سوگند قانونی یا رسمی
notary public سردفتر اسناد رسمی
visit of courtesy بازدید رسمی نظامی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com