Dictiornary-Farsi | شخص یاچیز درجه اول | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (10 milliseconds)

English	Persian
Primus	شخص یاچیز درجه اول
Primuses	شخص یاچیز درجه اول


Other Matches

test cases	شخص یاچیز مورد ازمایش
test case	شخص یاچیز مورد ازمایش
clacking	صدای بهم خوردن دوتخته یاچیز دیگر
clacks	صدای بهم خوردن دوتخته یاچیز دیگر
clacked	صدای بهم خوردن دوتخته یاچیز دیگر
clack	صدای بهم خوردن دوتخته یاچیز دیگر
bookends	تخته یاچیز دیگری که درانتهای ردیف کتب برای نگاهداری انهامی گذارند
bookend	تخته یاچیز دیگری که درانتهای ردیف کتب برای نگاهداری انهامی گذارند
blockbuster	بمب دارای قدرت تخریبی زیاد شخص یاچیز خیلی موثر وسخت
blockbusters	بمب دارای قدرت تخریبی زیاد شخص یاچیز خیلی موثر وسخت
beam attack	تک هواپیمای رهگیری که بازاویه افقی بیش از 54 درجه و کمتر از 531 درجه انجام میشود
shoulder patch	درجه روی بازوی درجه داران
elevation indicator	صفحه مدرج درجه طبلک درجه
sighting bar	ستون درجه ونک مگسک میله ستون درجه دستگاه نشانه روی اموزشی
third class	درجه سوم بلیط درجه 3
third-class	درجه سوم بلیط درجه 3
superelevation	درجه ارتفاع درجه بلندی
sighting leaf	ستون درجه تفنگ یا دستگاه نشانه روی شاخص درجه تفنگ
brevet	درجه افتخاری دادن فرمان درجه افتخاری
division police petty officer	درجه دار دژبان قسمت درجه دار انتظامات قسمت
master at arms	درجه دار انتظامات ناو درجه دار ارشد ناو
second-rate	درجه دو
second rate	درجه دو
grades	درجه
top	درجه یک
second class	درجه 2
elevations	درجه
classy	درجه یک
first string	درجه یک
copesetic	درجه یک
first class	درجه یک
echelon	درجه
echelons	درجه
gauge	درجه
gauged	درجه
gauges	درجه
marks	درجه
copacetic	درجه یک
elevation	درجه
gage	درجه
scalage	درجه
grade	درجه
run of the mine	بی درجه
third-rate	درجه سه
nobby	درجه یک
low grade	کم درجه
kyu	درجه
chinical t.	درجه
clinical thermometer	درجه
gauge=gage	درجه
gauge glass	درجه اب
gage=gauge	درجه
mark	درجه
third rate	درجه سه
degrees	درجه
proportions	درجه
rank	درجه
proportion	درجه
degree	درجه
scale	درجه
just as well <adv.>	به یک درجه
equally <adv.>	به یک درجه
ranks	درجه
ranked	درجه
lengths	درجه
length	درجه
title	درجه
high-class	درجه یک
number one	درجه یک
slap-up	درجه یک
pitch	درجه
top-notch	درجه یک
aquastat	درجه
pitches	درجه
titles	درجه
top hole	درجه یک
rate	درجه
rates	درجه
second class	درجه دو
tophole	درجه یک
topnotch	درجه یک
consistence	درجه غلظت
calibration	درجه بندی
cope flask	درجه روئی
honorary	درجه افتخاری
shades	درجه رنگ
d.p	درجه بسپارش
dan	درجه درکاراته
doctorate	درجه دکتری
doctorates	درجه دکتری
degree of advancement	درجه پیشرفت
degree of crystalinity	درجه بلورینگی
degree of curve	درجه انحناء
degree of dissociation	درجه تفکیک
degree of freedom	درجه ازادی
whither	بکدام درجه
berate	خلع درجه
berated	خلع درجه
degree of centralization	درجه تمرکز
degree of compaction	درجه تراکم
shade	درجه رنگ
ninths	درنهمین درجه
ninth	درنهمین درجه
stair	مرتبه درجه
bar sight	ستون درجه
berating	خلع درجه
berates	خلع درجه
puny	درجه پست
confidence level	درجه اطمینان
adjusted elevation	درجه تنظیمی
adjustability	درجه انطباق
quantum	درجه میزان
pinnacles	منتهی درجه
pinnacle	منتهی درجه
graduation	درجه بندی
supremely	با علی درجه
fluidity	درجه سفتی
graduation	درجه گرفتن
comparatives	درجه تفضیلی
clumps	درجه سردوشی
clumping	درجه سردوشی
clumped	درجه سردوشی
clump	درجه سردوشی
largely	تا درجه زیادی
advancement in rating	ارتقاء درجه
angle of elevation	زاویه درجه
anti knock property	درجه اکتان
shadings	درجه رنگ
comparative	درجه تفضیلی
centigrade degree	درجه صدبخشی
consistency	درجه غلظت
brick layer	بنای درجه دو
baume degree	درجه بومه
battle sight	شکاف درجه
battle sight	درجه جنگی
bar sight	شکاف درجه
baccslavreate	درجه شوالیه
baccalaureate	درجه باشلیه
grading	درجه بندی
degree of polymerization	درجه بسپارش
strain hardness	سختی درجه
tiptop	بالاترین درجه
tiptop	درجه اعلی
to take one's d.	درجه گرفتن
trial elevation	درجه ازمایشی
viscosity	درجه غلیظی
void ratio	درجه تخلخل
head over heels <idiom>	منتهای درجه
hold a candle to <idiom>	درهمان درجه
economy class	درجه توریستی
standard class	درجه استاندارد
coarse wool	پشم درجه دو
tip top	بالاترین درجه
thirty degree cut	برش 03 درجه
third rater	درجه سوم
summated ratings	مجموع درجه ها
superlatively	در درجه عالی
supply sergeant	درجه دارتدارکات
t. far	تا این درجه
tenth rate	درجه دهم
tertiary alcohol	الکل 3 درجه
tertiary amine	امین 3 درجه
tertiary carbon	کربن 3 درجه
tertiary hydrogen	هیدروژن 3 درجه
the positive d.	درجه مطلق
third class road	جاده درجه سه
third degree of readiness	امادگی درجه سه
velocity	درجه تندی
scaling	درجه بندی
water hardness	درجه سختی آب
alacrity [speed]	درجه تندی
celerity	درجه تندی
easiness [quickness]	درجه تندی
fleetness	درجه تندی
nippiness	درجه تندی
promptitude	درجه تندی
promptness	درجه تندی
quickness	درجه تندی
rapidity	درجه تندی
rapidness	درجه تندی
speediness	درجه تندی
speed of action	درجه تندی
which grade are you in?	که درجه شما را در؟
white wool	پشم درجه یک
swiftness	درجه تندی
degree of precision	درجه دقت
first water	درجه اول
fuel grade	درجه سوخت
gaduate	درجه دار
gradational	به ترتیب درجه
grade of channel	درجه کانال
graduator	درجه گذار
high grade	درجه اعلی
high grade product	محصول درجه یک
honor	درجه نشان
in the highest d.	به منتها درجه
to the utmost	به منتها درجه
kelvin degree	درجه کلوین
lieutenancy	درجه ستوانی
first rate	نخستین درجه