| Total search result: 201 (21 milliseconds) |
|
|
|
| English |
Persian |
| deusexmachina |
شخص یا چیزی که بطور غیرمترقبه فاهر میشود |
|
|
|
|
| Other Matches |
|
| notation |
که عملگر پس از عملوند فاهر میشود |
| opportunity target |
هدفی که غیرمنتظره فاهر میشود |
| notations |
که عملگر پس از عملوند فاهر میشود |
| successive |
آنچه یکی پس از دیگری فاهر میشود |
| aspects |
روش فاهر سازی چیزی |
| aspect |
روش فاهر سازی چیزی |
| debutant |
نوازنده یا ناطقی که برای نخستین بار در جلو عموم فاهر میشود |
| drop down menu |
منویی که زیر عنوان منور دیگر در هنگام انتخاب فاهر میشود |
| damask |
سیاهی و یارنگی که براثر خوردگی روی فولاد صیقلی فاهر میشود |
| thunderhead |
توده ابری که حاشیه اش سفیداست وقبل از رعد وبرق دراسمان فاهر میشود |
| controlling |
مربوط به چیزی یا اطمینان یافتن از چیزی که بررسی میشود |
| controls |
مربوط به چیزی یا اطمینان یافتن از چیزی که بررسی میشود |
| control |
مربوط به چیزی یا اطمینان یافتن از چیزی که بررسی میشود |
| postscripts |
سیستم زبان گرافیکی که به کاربر امکان مشاده آنچه روی چاپگر فاهر میشود میدهد |
| postscript |
سیستم زبان گرافیکی که به کاربر امکان مشاده آنچه روی چاپگر فاهر میشود میدهد |
| right |
منوی کوچک ای که وقتی فاهر میشود که دگمه سمت راست Mouse با دو کلید را انتخاب کنید |
| righting |
منوی کوچک ای که وقتی فاهر میشود که دگمه سمت راست Mouse با دو کلید را انتخاب کنید |
| righted |
منوی کوچک ای که وقتی فاهر میشود که دگمه سمت راست Mouse با دو کلید را انتخاب کنید |
| ripple through effect |
نتایج یا تغییرات یا خطاهای صفحه گسترده که به عنوان نتیجه یک مقدار تغییر یافته در یک خانه فاهر میشود |
| prefix notation |
عملیات ریاضی به صورت منط ق به طوری که عملگر پیش از عملوندها فاهر میشود و نیازی به کروشه نیست |
| inserts |
مجموعه دستوراتی که مستقیما در برنامه اصلی کپی می شوند که دستور فراخوانی نیز فاهر میشود یا جایی که کاربر نیاز دارد |
| inserting |
مجموعه دستوراتی که مستقیما در برنامه اصلی کپی می شوند که دستور فراخوانی نیز فاهر میشود یا جایی که کاربر نیاز دارد |
insert |
مجموعه دستوراتی که مستقیما در برنامه اصلی کپی می شوند که دستور فراخوانی نیز فاهر میشود یا جایی که کاربر نیاز دارد |
| drop down list box |
لیستی از موضوعات برای هر ورودی که وقتی فاهر میشود که نشانه گر را بخش ورودی ببرد |
| cartridges |
کارتریج ROM که روی چاپگر نصب میشود تا فاهر هر چاپ بهتری داشته باشد ولی هنوز نسبت به سایر خصوصیات محدود است |
| cartridge |
کارتریج ROM که روی چاپگر نصب میشود تا فاهر هر چاپ بهتری داشته باشد ولی هنوز نسبت به سایر خصوصیات محدود است |
| background noise |
در پیمایش نوری این مسئله نوعی تداخل الکتریکی است که توسط لکههای جوهر و یاذرههای مرکب چاپ بر روی زمینه تصویر فاهر میشود |
| destinations |
محلی که چیزی ارسال میشود مکانی که داده ارسال میشود |
| destination |
محلی که چیزی ارسال میشود مکانی که داده ارسال میشود |
| laitance |
حبابی که پس از بتن ریزی درسطح بتن فاهر میشود وباعث متخلخل شدن سطح بتن میگردد |
| drawing tools |
مجموعه توابع در برنامه نقاشی که به کاربر امکان رسم میدهد. و به صورت نشانه هایی در میله ابزار فاهر میشود و شامل رسم دایره |
| characters |
نشانه گرافیکی که به صورت یک علامت چاپ شده یا نمایش داده شده مثل یکی از حروف الفبا یک عدد یا یک علامت فاهر میشود |
| character |
نشانه گرافیکی که به صورت یک علامت چاپ شده یا نمایش داده شده مثل یکی از حروف الفبا یک عدد یا یک علامت فاهر میشود |
| supervene |
غیرمترقبه بودن |
| windfall |
سود غیرمترقبه |
| windfalls |
سود غیرمترقبه |
| dark horses |
برنده غیرمترقبه |
dark horse |
برنده غیرمترقبه |
| unexected |
غیرمنتظره غیرمترقبه |
| dream up |
بطور واهی چیزی را ساختن |
| serendipity |
تحصیل نعمت غیرمترقبه |
| to spotlessly perform something |
اجرا کردن چیزی بطور بی ایراد |
| he knows a thing or two |
یک چیزی سرش میشود |
| forcemajeure |
حادثه فوق العاده یا غیرمترقبه |
| acts of God |
قوه جابره حوادث غیرمترقبه |
| act of God |
قوه جابره حوادث غیرمترقبه |
| To explain something in detail . |
چیزی را بطور مفصل ومشروح توضیح دادن |
| flying shore |
تیر چوبی افقی جهت نگاهداری دو دیوار مقابل هم که بطور موقت نصب میشود |
| page |
نمایش یک صفحه متن در صفحه نمایش که پس از چاپ فاهر میشود |
| paged |
نمایش یک صفحه متن در صفحه نمایش که پس از چاپ فاهر میشود |
| pages |
نمایش یک صفحه متن در صفحه نمایش که پس از چاپ فاهر میشود |
| connexions |
اتصال یا چیزی که متصل میشود |
| connection |
اتصال یا چیزی که متصل میشود |
| bed groins |
بند کوچکی که بطور موقت جهت بالاامدن سطح اب دردهانه خروجی کانال زده میشود |
| disposable |
چیزی که پس از استفاده دور انداخته میشود |
| dedicatee |
کسیکه چیزی باوپیشکش یابنام اووقف میشود |
| nine days wonder |
چیزی که جند صباحی تازگی داردو پس از ان زودفراموش میشود |
| Could you repeat what you said, please? |
میشود لطفا آن چیزی را که گفتید دوباره تکرار کنید؟ |
| supervening impossibility of performance |
غیر ممکن شدن اجرای قراردادبه دلیل دخالت وقایع غیرمترقبه |
| frustrations |
غیر ممکن شدن اجرای قراردادبه دلیل دخالت وقایع غیرمترقبه |
| frustration |
غیر ممکن شدن اجرای قراردادبه دلیل دخالت وقایع غیرمترقبه |
| querying |
1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود |
| query |
1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود |
| queries |
1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود |
| queried |
1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود |
| dragrope |
طنابی که بوسیله ان چیزی رامیکشند یا اینکه روی زمین کشیده میشود |
| black wash |
نوع دیگری ازگرافیت و کک و ذغال سخت یامواد الی است که با مایعی بطور معلق و برای پوشش ماهیچههای تر و قالبهای ماسهای به کار برده میشود |
| top |
روش نوشتن برنامه ها که کل سیستم به بلاکها یا کارهای ساده تقسیم میشود. دو واحد بلاک نوشته میشود وپیش از پردازش آزمایش میشود با بعدی |
| reactive mode |
حالت پردازش کامپیوتر که در آن هر ورودی کاربر باعث رویدادن چیزی میشود ولی پاسخ سریع داده نمیشود |
| electronic |
مراجعه به چیزی که توسط جریان الکتریکی کنترل میشود یا کنترل میکند |
| screen |
محافظت کردن چیزی با صفحه نمایش , PSU در برابرواسط نمایش داده میشود |
| screened |
محافظت کردن چیزی با صفحه نمایش , PSU در برابرواسط نمایش داده میشود |
| screening, screenings |
محافظت کردن چیزی با صفحه نمایش , PSU در برابرواسط نمایش داده میشود |
| screens |
محافظت کردن چیزی با صفحه نمایش , PSU در برابرواسط نمایش داده میشود |
| sectors |
دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود |
| sector |
دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود |
| universal |
آنچه از همه جا اعمال میشود یا در هر جایی استفاده میشود یا برای چندین کار استفاده میشود |
| import |
1-آوردن چیزی از خارج سیستم . 2-تبدیل فایل ذخیره شده در یک قالب به قالب پیش فرض که توسط برنامه استفاده میشود |
| imported |
1-آوردن چیزی از خارج سیستم . 2-تبدیل فایل ذخیره شده در یک قالب به قالب پیش فرض که توسط برنامه استفاده میشود |
| importing |
1-آوردن چیزی از خارج سیستم . 2-تبدیل فایل ذخیره شده در یک قالب به قالب پیش فرض که توسط برنامه استفاده میشود |
| irretrievably |
بطور غیر قابل استرداد جنانکه نتوان برگردانید بطور جبران ناپذیر |
| nauseously |
بطور تهوع اور یا بد مزه بطور نفرت انگیز |
| inconsiderably |
بطور غیر قابل ملاحظه بطور جزئی یا خرد |
| lusciously |
بطور خوش مزه یا لذیذ بطور زننده |
| horridly |
بطور سهمناک یا نفرت انگیز بطور زننده |
| indisputable |
بطور غیر قابل بحث بطور مسلم |
| indeterminately |
بطور نامعین یا غیرمحدود بطور غیرمقطوع |
| poorly |
بطور ناچیز بطور غیر کافی |
| grossly |
بطور درشت یا برجسته بطور غیرخالص |
| immortally |
بطور فنا ناپذیر بطور باقی |
| echoed |
هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود |
| echoing |
هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود |
| echoes |
هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود |
| echo |
هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود |
| form |
ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود |
| perfoliate |
درباب برگی گفته میشود که ساقه اش فاهرا ازتوی ان رد میشود |
| formed |
ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود |
| forms |
ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود |
| traces |
نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود |
| averages |
متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود |
| averaged |
متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود |
| averaging |
متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود |
| traced |
نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود |
| trace |
نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود |
| average |
متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود |
| loads |
برنامه کاپیوتری که در حا فظه اصلی باز میشود و سپس به صورت خودکار اجرا میشود |
| load |
برنامه کاپیوتری که در حا فظه اصلی باز میشود و سپس به صورت خودکار اجرا میشود |
| emergency drill |
تمرین مقابله با سوانح تمرین مقابله با حوادث غیرمترقبه |
| soft |
دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود |
| softest |
دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود |
| dummy |
متغیری که مط ابق با اصول زبان تنظیم میشود. ولی در زمان اجرای برنامه جایگزین میشود |
| softer |
دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود |
| dummies |
متغیری که مط ابق با اصول زبان تنظیم میشود. ولی در زمان اجرای برنامه جایگزین میشود |
| suffix notation |
عملیات ریاضی که به صورت منط ق نوشته میشود و نشانه پس از عددی که عمل روی آن انجام میشود می آید |
| throughput |
نرخ تولید ماشین یا سیستم که به عنوان کل اطلاعات مفید که در یک زمان پردازش میشود اندازه گیری میشود |
| town fog |
نوعی مه یخ مانند که دردرجه حرارت خیلی پایین تولید میشود و معمولا درشهرهای پر جمعیت دیده میشود |
| seconds |
که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود |
| seconding |
که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود |
| seconded |
که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود |
| masters |
و وقتی کامپیوتر روشن میشود بار میشود. |
| mastered |
و وقتی کامپیوتر روشن میشود بار میشود. |
| second |
که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود |
master |
و وقتی کامپیوتر روشن میشود بار میشود. |
| indecorously |
بطور ناشایسته بطور نازیبا |
| genuinely |
بطور اصل بطور بی ریا |
| abusively |
بطور ناصحیح بطور دشنام |
| martially |
بطور جنگی بطور نظامی |
| latently |
بطور ناپیدا بطور پوشیده |
| incisively |
بطور نافذ بطور زننده |
| improperly |
بطور غلط بطور نامناسب |
| faxing |
کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند |
| faxed |
کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند |
| workgroup |
خصوصیتی که به بستههای نرم افزاری استاندارد اضافه میشود که باعث کارایی بهتر آن در گروه کاربران شبکه میشود |
| faxes |
کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند |
| fax |
کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند |
| horned scully |
مانع افقی زیرابی که برای سوراخ کردن بدنه کشتیهاکار گذاشته میشود و معمولابا بتون و تیراهن ساخته میشود |
| to concern something |
مربوط بودن [شدن] به چیزی [ربط داشتن به چیزی] [بابت چیزی بودن] |
| apparent |
فاهر |
| mien |
فاهر |
| manifesting |
فاهر |
| sensations |
فاهر |
| outsides |
فاهر |
| sensation |
فاهر |
| outside |
فاهر |
| manifested |
فاهر |
| guise |
فاهر |
| manifests |
فاهر |
face |
فاهر |
| squalid |
بد فاهر |
| ostensible |
فاهر |
| externals |
فاهر |
| superficial |
فاهر |
| external |
فاهر |
| superficies |
فاهر |
| on the surface |
در فاهر |
| appearances |
فاهر |
| faces |
فاهر |
| semblable |
فاهر |
| externally |
فاهر |
| surfaces |
فاهر |
| exteriority |
فاهر |
| manifest |
فاهر |
| guises |
فاهر |
| rinds |
فاهر |
| the outward state |
فاهر |
| rind |
فاهر |
| groomed |
فاهر |
| appearance |
فاهر |
| guize |
فاهر |
| surface |
فاهر |
| surfaced |
فاهر |
| standards |
نامهای که بدون تغییر به متن اصلی فرستاده میشود ولی سپس با درج نام و آدرس افراد مختلف مشخص میشود |
| standard |
نامهای که بدون تغییر به متن اصلی فرستاده میشود ولی سپس با درج نام و آدرس افراد مختلف مشخص میشود |
| autos |
کلمه رمز و نام کاربر که پس از تمام شدن صفحه وقتی توسط یک سیستم از راه دور تقاضا میشود ارسال میشود |
| auto |
کلمه رمز و نام کاربر که پس از تمام شدن صفحه وقتی توسط یک سیستم از راه دور تقاضا میشود ارسال میشود |
| gloss |
جلوه فاهر |
| hermaphrodite |
خنثی فاهر |
| springs |
فاهر شدن |
| outsight |
فاهر بینی |
| merged |
دشمن فاهر شد |
face |
فاهر منظر |
| aspects |
صورت فاهر |
| simulations |
فاهر سازی |
| garb |
کسوت فاهر |
| faces |
فاهر منظر |
| the out ward eye |
چشم فاهر |
| outward show |
صورت فاهر |
| spring |
فاهر شدن |
hue |
تصویر فاهر |
| the outward man |
انسان فاهر |
| formalist |
فاهر پرست |
| hermaphrodites |
خنثی فاهر |
| settings |
وضع فاهر |
| outward show |
نمایش فاهر |
| setting |
وضع فاهر |
| to out ward seeming |
برحسب فاهر |
| similitude |
بیرون فاهر |
| simulation |
فاهر سازی |
| look |
فاهر شدن |
| appearances |
فاهر نمایش |