Dictiornary-Farsi | شدت عبور و مرور | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 236 (12 milliseconds)

English	Persian
traffic density	شدت عبور و مرور
traffic intensity	شدت عبور و مرور


Search result with all words

traffic	عبور و مرور
trafficked	عبور و مرور
trafficking	عبور و مرور
traffics	عبور و مرور
safe conduct	جواز عبور و مرور درمنطقه نظامی
safe conducts	جواز عبور و مرور درمنطقه نظامی
safe-conducts	جواز عبور و مرور درمنطقه نظامی
tolled	حق عبور یا حق ارتفاق ساقط شده در اثر مرور زمان
curfew	زمان قطع عبور و مرور قرق
curfews	زمان قطع عبور و مرور قرق
air traffic control	کنترل عبور و مرور هوایی
air-traffic control	کنترل عبور و مرور هوایی
access structures	ساختمانهای عبور و مرور
air movement section	قسمت کنترل عبور و مرور هوایی
airfield traffic	عبور و مرور فرودگاه
bus traffic	عبور و مرور اتوبوسها
cone penetrometer	وسیله تعیین مقاومت خاک برای عبور و مرور خودروها
curfew period	ساعات منع عبور و مرور
eligible traffic	عبور و مرور مجاز
inbound traffic	مسیر عبور و مرور وسایل نقلیه یا کشتی و هواپیما درخارج از کشور
pointsman	عبور و مرور که دریک نقطه ایستاده
road discipline	مقررات عبور و مرور روی جاده
traffic control	کنترل عبور و مرور
traffic court	دادگاه عبور و مرور
traffic cut	تقاطع دو جریان عبور و مرور
traffic density	تکاشف عبور و مرور
traffic density	تراکم عبور و مرور
traffic lane	مسیر عبور و مرور
traffic peak	حداکثر عبور و مرور
traffic post	پست کنترل و عبور مرور پاسگاه کنترل عبور و مرور
traffic sign	علامت عبور و مرور
pelican crossing	دکمه ای که با زدن آن عبور و مرور قطع میشود
to be under curfew	در منع عبور و مرور بودن
access structures	ساختمان های قابل عبور و مرور
Other Matches

imprescriptible	وابسته به اموال حقوقی که مشمول مرور زمان نیست غیر مشمول مرور زمان تجویز نشده
wading crossing	عبور از اب درقسمتهای قابل عبور
energy transition	عبور انرژی [ عبور عرضه انرژی ازسوخت سنگواره ای به سوخت پایدار ]
overviews	مرور
overview	مرور
once over	مرور
tract	مرور
tracts	مرور
revisal	مرور
reviews	مرور
reviewing	مرور
reviewed	مرور
review	مرور
perusal	مرور
reviewal	مرور
once-over	مرور
run over	مرور کردن
statute of limitation	مرور زمان
turn over	مرور کردن
prescription	مرور زمان
time lapse	مرور زمان
go through	مرور کردن
prescriptions	مرور زمان
go over	مرور کردن
lapse of time	مرور زمان
glances	نظراجمالی مرور
rub up	مرور کردن
scroll	مرور کردن
rehearsal	مرور ذهنی
rehearsals	مرور ذهنی
glanced	نظراجمالی مرور
lapses	انصراف مرور
lapse	انصراف مرور
scrolls	مرور کردن
lapsing	انصراف مرور
glance	نظراجمالی مرور
review	بررسی کردن مرور
airfield traffic	عبورو مرور در فرودگاه
barred by statute	مشمول مرور زمان
scan	اجمالا مرور کردن
negative prescription	مرور زمان مسقط
scanned	اجمالا مرور کردن
scans	اجمالا مرور کردن
negative prescription	مرور زمان اسقاط حق
period of prescription	مدت مرور زمان
statutory limitation	قانون مرور زمان
acquisitive prescription	مرور زمان مملک
lapse	استفاده از مرور زمان
lapsing	استفاده از مرور زمان
statute of limitations	قانون مرور زمان
positive prescription	مرور زمان ایجاد حق
lapses	استفاده از مرور زمان
reviewed	بررسی کردن مرور
wear off/away <idiom>	به مرور محو شدن
die out <idiom>	به مرور از بین رفتن
extinctive prescription	مرور زمان اسقاط حق
ecquisitive prescription	مرور زمان مملک
positive prescription	مرور زمان مملک
reliving	در ذهن مرور کردن
relives	در ذهن مرور کردن
relived	در ذهن مرور کردن
relive	در ذهن مرور کردن
creative prescription	مرور زمان ایجاد حق
time barred	مشمول مرور زمان
reviewing	بررسی کردن مرور
reviews	بررسی کردن مرور
revision	تجدید نظر مرور
revisions	تجدید نظر مرور
limitation period	مدت مرور زمان
limitation of actions	مرور زمان دعاوی
limitation act	قانون مرور زمان
informal design review	مرور غیررسمی طرح
diacoustics	علم مرور وشکست صدا
wear thin <idiom>	به مرور زمان لاغر شدن
to run over	مرور کردن زیر گرفتن
lapsing	از مدافتادن مشمول مرور زمان شدن
elapsation	ازدست رفتن حق به واسطه مرور زمان
lapse	از مدافتادن مشمول مرور زمان شدن
lapses	از مدافتادن مشمول مرور زمان شدن
prescribe to	استناد به مرور زمان دراثبات ادعا
brush up on something <idiom>	تکرار(مرور)چیزی که ازقبل یادگرفته شده
to scrape up [money]	چیزی را به مرور زمان کم کم جمع کردن [پول]
air traffic regulation and identificatio	سیستم تشخیص و کنترل عبورو مرور هوایی
prescription	دستورالعمل نسخه حق مالکیت در نتیجه تصرف طولانی و بلامعارض مرور زمان
prescriptions	دستورالعمل نسخه حق مالکیت در نتیجه تصرف طولانی و بلامعارض مرور زمان
patina	[جرم، کبره و کثیف شدن الیاف پشم در اثر مرور زمان]
walkthrough	جلسه بررسی که در ان یک مرحله از توسعه سیستم یابرنامه برای معرفی کردن خطاها مرور میشود
limitation of actions	در CLقوانین مربوط به مرور زمان در مجموعهای بنام limitation of Statues جمع اوری شده است
fording	عبور از اب
transmittal	عبور
alpha canis majoris	عبور
transmittance	عبور
transmittancy	عبور
cross-Channel	عبور
crossing	عبور
passages	حق عبور
tolling	حق عبور
transmissions	عبور
transmission	عبور
tolls	حق عبور
rights of way	حق عبور
right of way	حق عبور
transit	عبور
right of passage	حق عبور
road haulage	حق عبور
passages	عبور
passage	حق عبور
passage	عبور
toll	حق عبور
passage of lines	عبور از خط
traversing	عبور کردن
fordability	قابلیت عبور
traversed	عبور کردن
traverses	عبور کردن
traverse	عبور کردن
crosser	عبور کردن
band pass	نوار عبور
transit time	مدت عبور
transit error	خطای عبور
transit bill	پروانه عبور
laissez passer	پروانه عبور
transit bill	اجازه عبور
light passing	عبور نور
transduction	انقال عبور
traject	عبور گذرگاه
trafficability	قابلیت عبور
oil passage	عبور روغن
overfly	عبور کردن
passavani	سند عبور
penstock	مجرای عبور اب
through traffic	عبور یکسره
traversable	قابل عبور
tessera	کلمه عبور
practicableness	قابلیت عبور
highway user tax	مالیات حق عبور
transit time	زمان عبور
fordable	قابل عبور
conge	اجازه عبور
counter sign	اسم عبور
crossing area	منطقه عبور
crossing the line	عبور از استوا
crossing the line	عبور از خط استوا
current passage	عبور جریان
deep fording	عبور از اب عمیق
wading crossing	عبور از پایاب
transoceanic	عبور از اقیانوس
electron transition	عبور الکترون
transmittance	مقدار عبور
transmission grating	شبکه عبور
transmission factor	ضریب عبور
fordless	غیرقابل عبور
girdle traverse	عبور کمربندی
transit traffic	عبور ترانزیتی
shallow fording	عبور از اب کم عمق
cruise	عبور کردن
tolling	عوارض عبور
toll	عوارض عبور
passes	اجازه عبور
passes	کلمه عبور
passes	گذر عبور
passes	عبور کردن
cruises	عبور کردن
passed	اجازه عبور
passed	کلمه عبور
cross	عبور کردن
passed	گذر عبور
crosses	عبور کردن
tolls	عوارض عبور
transit	راه عبور
thoroughfares	راه عبور
cruised	عبور کردن
thoroughfare	راه عبور
cruising	عبور کردن
communication	عبور اطلاعات
fords	محل عبور
forded	محل عبور
ford	محل عبور
passable	قابل عبور
passageways	محل عبور
passageway	محل عبور
transit	عبور کردن
passed	عبور کردن
fleets	عبور سریع
safe conducts	رخصت عبور
safe conduct	رخصت عبور
passage	عبور سفر
passages	عبور سفر
passages	راه عبور
fare	هزینه عبور
passages	اجازه عبور
fared	هزینه عبور
passage	راه عبور
fares	هزینه عبور
faring	هزینه عبور
fleet	عبور سریع
safe-conducts	رخصت عبور
passwords	اسم عبور
passage	اجازه عبور
pass	گذر عبور
pass	کلمه عبور