English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 142 (2 milliseconds)
English Persian
vermt شراب افسنطین
Search result with all words
vermouth شراب شیرین افسنطین
vermouths شراب شیرین افسنطین
Other Matches
winey شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winy شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winery کارخانه شراب سازی موسسه شراب کشی
absinth افسنطین
vinosity حالت و خصوصیات شراب معتادبه شراب
wormwood افسنطین برنجاسف کوهی
absinth قورت اودی عرق افسنطین
wineglass لیوان شراب پیمانه شراب
viniferous شراب زا
wine شراب
the juice of the grape شراب
bacchus شراب
wines شراب
vinal بشکل شراب
viticulturist شراب ساز
wine cellar انبار شراب
wine cellar شراب دخمه
wine maker شراب ریز
oenologist شراب شناس
vinous flavour طعم شراب
viniferous دارای شراب
pottle رطل شراب
rhenish wine شراب اسمانی
riesling شراب سفید
it is a racy wine شراب رادارد
guzzler شراب خور
grcen wine شراب نارس
grail جام شراب
filtrate شراب ناب
enology شراب شناسی
ustulation سوزاندن شراب
oenomel شراب عسلی
viniculture شراب سازی
winebibber شراب خور
wineglass جام شراب
fortified wines شراب قوی
wineskin مشک شراب
wino معتاد به شراب
fortified wine شراب قوی
winegrower شراب ساز
wine شراب نوشیدن
cider شراب سیب
decant ریختن شراب
decanted ریختن شراب
binges شراب خواری
wines شراب نوشیدن
binge شراب خواری
cochineal قرمز شراب کش
decants ریختن شراب
decanting ریختن شراب
grcen wine شراب تازه
wineshop مغازه شراب فروشی
goblet گیلاس شراب [در مراسم]
chalice گیلاس شراب [در مراسم]
vintner عمده فروش شراب
scuppernong شراب انگور مشک
straw wine شراب شیرین کشمش
winepress خمره شراب سازی
vinic مربوط به شراب یا الکل
vintnery عمده فروشی شراب
vinifacteur اسباب شراب سازی
fortified wine شراب تقویت شده
wineglasful گیلاس شراب خوری
fortified wines شراب تقویت شده
viniculture پرورش انگور شراب
cellar جای شراب انداختن
gill پیمانهای برای شراب
loading امیختن موادخارجی به شراب
chianti نوعی شراب قرمز
chablis نوعی شراب سفید
argol دردشراب .ته نشین شراب
claret نوعی شراب قرمز
bacchus رب النوع شراب و باده
goblets گیلاس شراب تکه
goblet گیلاس شراب تکه
vintners عمده فروش شراب
cellars جای شراب انداختن
clarets نوعی شراب قرمز
gladstone نوعی شراب ارزان
fiasco ناکامی بطری شراب
jeroboam جام شراب بزرگ
frutex شراب شربت الکلی
fiascos ناکامی بطری شراب
enology مبحث شراب شناسی
maderia شراب محصول مادریا
malmsey شراب شیرین قبرس
gourmets خبره خوراک شراب شناس
sherry شراب شیرین یا تلخ اسپانیولی
sherries شراب شیرین یا تلخ اسپانیولی
libations نوشابه پاشی نوشیدن شراب
libations تقدیم شراب به حضور خدایان
port شراب شیرین بارگیری کردن
libation تقدیم شراب به حضور خدایان
libation نوشابه پاشی نوشیدن شراب
sacks شراب سفید پرالکل وتلخ
buret تنگ مخصوص شراب مقدس
sack شراب سفید پرالکل وتلخ
vinometer الت سنجش الکل شراب
altar of credence [جایگاه نان و شراب مقدس]
to lay down wine شراب را انبار کردن یا جادادن
sacked شراب سفید پرالکل وتلخ
buretto تنگ مخصوص شراب مقدس
amontillado نوعی شراب تلخ و سفیداسپانیایی
gourmet خبره خوراک شراب شناس
sherris شراب شیرین یا تلخ اسپانیولی
crust of wine جرم شراب در روی شیشه
punch مشروب مرکب از شراب ومشروبات دیگر
nectar شراب لذیذ خدایان یونان شهد
punched مشروب مرکب از شراب ومشروبات دیگر
wine taster جام شراب مخصوص نمونه گیری
birl شراب نوشیدن وجام را بدیگری دادن
wine cooler هرنوع وسیله یا مخزن سردکننده شراب
rhenish شراب المانی rhein وابسته به رودخانه
dionysus >دیونسیوس <خدای شراب و میگساری وزراعت
tents اموختن نوعی شراب شیرین اسپانیولی
tartarous دردی شکل مشتق از درده شراب
tent اموختن نوعی شراب شیرین اسپانیولی
punches مشروب مرکب از شراب ومشروبات دیگر
vinous eloquence فصاحتی که در اثر خوردن شراب پیدا میشود
bacchic ornament [وابسته به باکوس خدای میگساری و شراب در روم]
daiquiri مشروب مخلوط از شراب واب پرتقال و شکر
lord's table میز مخصوص شراب ونان وعشای ربانی
tasters کارشناس چشیدن مزه شراب وچای وغیره
taster کارشناس چشیدن مزه شراب وچای وغیره
wine taster کسیکه شراب را بوسیله چشیدن ازمایش میکند
viticulture صنعت شرابسازی زراعت انگور برای تهبیه شراب
The milk [the wine] has already turned [gone off] . شیر [شراب] پیش از این بریده شده است.
When drink enters, wisdom departs. <proverb> آنگه که شراب از در درآمد ,هوش و عقل و اختیار از کف برفت .
tokay انگور سفید یا ارغوانی بیضی شراب شیرین مجارستان
canary رنگ زرد روشن شراب محصول جزایر کاناری
canaries رنگ زرد روشن شراب محصول جزایر کاناری
wine palm هرنوع نخلی که ازمیوه ان برای شراب کشی استفاده میشود
Charbughra چایی دارویست که با زنجفیل و هل درست شده و در آن شکر، شراب، تریاک و حشیش نیز به کار میرود.
to transubstantiate تغییر دادن ماده [نان و شراب مربوط به عشاربانی] به بدن و خون عیسی مسیح [دین]
wine does not a with me شراب بمن نمیسازد باده بمن سازگار نیست
wine seller میفروش باده فروش شراب فروش خمار
to drink wine می خوردن شراب خوردن
winebag مشک شراب مشک
oenology می شناسی شراب شناسی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com