English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
wine does not a with me شراب بمن نمیسازد باده بمن سازگار نیست
Other Matches
bacchus رب النوع شراب و باده
wine seller میفروش باده فروش شراب فروش خمار
proprietary file format روش ذخیره سازی داده ساخت یک شرکت برای محصولاتش که با سایر محصولات سازگار نیست
archimedes کامپیوتر شخصی شرکت Computers Acom که بر پایه پردازش مرکزی RICS است و با PC IBM یا Macintosh Apple سازگار نیست
winy شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winey شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
bibulous باده دوست باده نوش
winery کارخانه شراب سازی موسسه شراب کشی
vinosity حالت و خصوصیات شراب معتادبه شراب
wineglass لیوان شراب پیمانه شراب
All is not gold that glitters. <proverb> هر آنچه میدرخشد طلا نیست(هر گردى گردو نیست).
winchester disk دیسک سخت کوچک در یک واحد بسته که وقتی پر است یا لازم نیست , قابل جدا شدن از کامپیوتر نیست
step frame استفاده از رشته ویدیویی به صورت یک فریم در هر لحظه برای زمانی که کامپیوتر قوی نیست یا آن قدر سریع نیست که تصاویر بلادرنگ را نشان دهد
transparently برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست
transparent برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست
leaving files open به معنای اینکه فایل بسته نیست یا حاوی نشانه پایان فایل نیست .
wines باده
wine باده
the juice of the grape باده
his parentage isunknown اصل و نسبتش معلوم نیست پدرو مادرش معلوم نیست کی هستند
oenomeeter باده سنج
rummer جام باده
oenology باده شناسی
oenologist باده شناس
libertines باده گساروعیاش
malt worm باده خور
bacchant باده پرست
toper باده گسار
chalices جام باده
wineshop باده فروشی
oenomel باده انگبینی
canned مست باده
chalice جام باده
benders باده پرستی
wino باده پرست
maenad زن باده گسار
quaffer باده گسار
libertine باده گساروعیاش
bacchvs رب النوع باده
to drink wine باده نوشیدن
vinous flavour مزه باده
bender باده پرستی
menad زن باده گسار
vinosity باده گساری
guzzler باده خوار
guzzler باده خور
vinous ماننده باده
malleable سازگار
simpatico <adj.> سازگار
maladjusted کژ سازگار
compossible <adj.> سازگار
compatible <adj.> سازگار
consistent سازگار
well adjusted سازگار
towardly سازگار
incompatible نا سازگار
harmonic سازگار
congruous سازگار
agreeable سازگار
matchable سازگار
salubrious سازگار
in tune سازگار
favourable سازگار
bacchantic وابسته به باده گساری
bacchanalia جشن باده گساری
muscadine باده انگور مشک
sherry cobbler باده سفیداشپانی بالیمووقندوغیره
puncheon بشکه یاخمره باده
wine bibber باده نوش میگسار
Intoxicated with pride . مست باده غرور
self consistent خود سازگار
syntonic سازگار بامحیط
downward compatible سازگار رو به پایین
adaptive system سیستم سازگار
adjust سازگار کردن
adaptive radiation پرتوش سازگار
pledges باده نوشی بسلامتی کسی
barkeep باده فروش صاحب میکده
barkeeper باده فروش صاحب میکده
greybeard کوزه سنگی برای باده
pledging بسلامتی کسی باده نوشیدن
pledge باده نوشی بسلامتی کسی
pledge بسلامتی کسی باده نوشیدن
pledged باده نوشی بسلامتی کسی
pledged بسلامتی کسی باده نوشیدن
bacchanal الههء باده وباده پرستی
sangaree باده قرمز ادویه زده
pledging باده نوشی بسلامتی کسی
toast باده نوشی بسلامتی کسی
magnum بطری که دو باده در ان جای گیرد
stum شیره انگور باده تازه
pledges بسلامتی کسی باده نوشیدن
toasted باده نوشی بسلامتی کسی
magnums بطری که دو باده در ان جای گیرد
toasts باده نوشی بسلامتی کسی
toasting باده نوشی بسلامتی کسی
compatible software نرم افزار سازگار
salubriously بطور سازگار یا گوارا
software compatible نرم افزار سازگار
harmonious موزون سازگار موافق
self consistent field میدان خود سازگار
bacchanalian وابسته به جشن باده گساری و شادمانی
cellaret گنجهای که شیشههای باده دران میگذارند
self consistent field methode روش میدان خود سازگار
adjusting وفق دادن سازگار کردن
adjusts وفق دادن سازگار کردن
vectra pc tm IBریزکامپیوتر سازگار باکامپیوتر شخصی AT
ibm pc compatible computer کامپیوتر شخصی سازگار باای بی ام
pc 00 IBریزکامپیوتر سازگار باکامپیوتر شخصی XT
tandy model 000hl IBکامپیوتر شخصی سازگار باریزکامپیوتر XT
hartree methode روش میدان خود سازگار
it is past all hope جای هیچ امیدواری نیست هیچ امیدی نیست
supernaculum باده خوشگوارکه سزاوار تاته نوشیدن است
lachryma christi باده سرخ و شیرینی که درجنوب درست می کنند
wine cooper کسیکه کارش جادادن یافروختن باده است
ISA - بیتی در IBM PC یا سازگار با آن به کار رود
Industry Standard Architecture استاندارد برای باس در IBMPC یا سازگار با آن
add up <idiom> سازگار و قابل قبول به نظر رسیدن
to be congenial to somebody [things] برای کسی سازگار بودن [اشیا]
hayes compatible modem تلفیق و تفکیک کننده سازگار باهیز
pom یکجور باده سرخ رنگ که اصل ان فرانسه است
poms یکجور باده سرخ رنگ که اصل ان فرانسه است
leading edge model IB سازگار است یک میکروکامپیوتر کم هزینه که با کامپیوتر شخصی
Hayes Corporation مودمی که سازگار با مجموعه دستورات Hayes At است
downward compatible کامپیوتر سازگار با کامپیوترنسل قبل همساز رو به پایین
Atari ST و از پردازنده هایی استفاده می کنند که سازگار با IBM PC نیستند
pc write IB و کامپیوتر سازگار با ان برنامه مشهور پردازش کلمه برای PC
ithyphallic وابسته بصورت ذکر که درجشنهای BACCHUSدارگونه باده دست گرفته می بردند
wine شراب
viniferous شراب زا
wines شراب
bacchus شراب
the juice of the grape شراب
guzzler شراب خور
binges شراب خواری
oenologist شراب شناس
wine maker شراب ریز
cider شراب سیب
grcen wine شراب نارس
binge شراب خواری
decant ریختن شراب
winebibber شراب خور
vermt شراب افسنطین
winegrower شراب ساز
wineglass جام شراب
viniculture شراب سازی
wino معتاد به شراب
oenomel شراب عسلی
viniferous دارای شراب
decants ریختن شراب
decanting ریختن شراب
decanted ریختن شراب
riesling شراب سفید
rhenish wine شراب اسمانی
grcen wine شراب تازه
wineskin مشک شراب
enology شراب شناسی
it is a racy wine شراب رادارد
wines شراب نوشیدن
fortified wine شراب قوی
ustulation سوزاندن شراب
wine شراب نوشیدن
viticulturist شراب ساز
vinal بشکل شراب
vinous flavour طعم شراب
pottle رطل شراب
grail جام شراب
filtrate شراب ناب
wine cellar انبار شراب
wine cellar شراب دخمه
fortified wines شراب قوی
cochineal قرمز شراب کش
clarets نوعی شراب قرمز
winepress خمره شراب سازی
vermouths شراب شیرین افسنطین
vermouth شراب شیرین افسنطین
claret نوعی شراب قرمز
fortified wine شراب تقویت شده
goblet گیلاس شراب تکه
goblets گیلاس شراب تکه
jeroboam جام شراب بزرگ
fortified wines شراب تقویت شده
gill پیمانهای برای شراب
scuppernong شراب انگور مشک
wineglasful گیلاس شراب خوری
fiascos ناکامی بطری شراب
chablis نوعی شراب سفید
chianti نوعی شراب قرمز
gladstone نوعی شراب ارزان
wineshop مغازه شراب فروشی
frutex شراب شربت الکلی
fiasco ناکامی بطری شراب
vintners عمده فروش شراب
enology مبحث شراب شناسی
loading امیختن موادخارجی به شراب
vintner عمده فروش شراب
vinic مربوط به شراب یا الکل
chalice گیلاس شراب [در مراسم]
goblet گیلاس شراب [در مراسم]
maderia شراب محصول مادریا
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com