Dictiornary-Farsi | شرایط محیط اهمیت | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
circumstance	شرایط محیط اهمیت


Other Matches

rezone	محیط چیزی را اصلاح کردن محیط را تغییر دادن
bioecology	رشتهای از محیط شناسی که روابط گیاهان و حیوانات رابا محیط اطراف خود موردبحث قرار میدهد
secondary	در درجه دوم اهمیت یا کم اهمیت تر از اولین
dynamic condition	شرایط و مقتضیات پویای اقتصادی تغییر شرایط اقتصادی ناشی از تحول سلیقه تقاضا کنندگان وهزینه و مخارج تولید ونسبت جمعیت
synoptic situation	شرایط جوی محلی موجود شرایط جوی اندازه گیری شده منطقهای
to tip something [British E]	ذخیره کردن چیزی [محیط زیست] [بوم شناسی] [حفاظت محیط زیست]
to tip something [British E]	رسوب کردن چیزی [محیط زیست] [بوم شناسی] [حفاظت محیط زیست]
to tip something [British E]	ته نشین شدن چیزی [محیط زیست] [بوم شناسی] [حفاظت محیط زیست]
of secondary importance	از حیث اهمیت د ردرجه دوم دردرجه دوم اهمیت
environmental test	ازمایش محیط زیست ازمایش محیط فیزیکی
second best theory	نظریه دومین ارجحیت . براساس این نظریه چنانچه یک یا چندشرط از شرایط لازم برای بهینه پارتو وجود نداشته باشد در این صورت رعایت شدن سایر شرایط لازم باقیمانده در ارجحیت ثانی قرار نخواهد گرفت
terming	شرایط
term	شرایط
termed	شرایط
terms	شرایط
the conditions	شرایط ان
conditions	شرایط
of no significance	بی اهمیت
of no consequence	بی اهمیت
technical	کم اهمیت
mattering	اهمیت
off the map	بی اهمیت
negligible	بی اهمیت
mattered	اهمیت
matter	اهمیت
indifferent	بی اهمیت
two-bit	بی اهمیت
two bit	بی اهمیت
piddling	بی اهمیت
significance	اهمیت
notbility	اهمیت
weightiness	اهمیت
worthful	پر اهمیت
weensy	بی اهمیت
materiality	اهمیت
unmeaning	بی اهمیت
momentousness	اهمیت
notability	اهمیت
small change	کم اهمیت
trifler	بی اهمیت
inconsequential	بی اهمیت
emphasis	اهمیت
matters	اهمیت
inconseqential	بی اهمیت
immaterial	بی اهمیت
nonsignificant	کم اهمیت
small-time	بی اهمیت
seriousness	اهمیت
unimportant	بی اهمیت
concernment	اهمیت
importance	اهمیت
self importance	اهمیت
dimensions	اهمیت
main	با اهمیت
momentous	با اهمیت
dimension	اهمیت
weenier	بی اهمیت
weeniest	بی اهمیت
weeny	بی اهمیت
worthless	بی اهمیت
of no account	بی اهمیت
inconsiderable	بی اهمیت
small time	بی اهمیت
terms and conditions	ضوابط و شرایط
sufficient conditions	شرایط کافی
normal temperature and pressure	شرایط استاندارد
standard conditions	شرایط متعارفی
standard condition	شرایط استاندارد
stability conditions	شرایط ثبات
normal temperature and pressure	شرایط متعارفی
qalified	واجد شرایط
settlement terms	شرایط پرداخت
settlement terms	شرایط تسویه
second order conditions	شرایط ثانوی
payment terms	شرایط پرداخت
present conditions	شرایط فعلی
standard temperature and pressure	شرایط متعارفی
standard temperature and pressure	شرایط استاندارد
shipping terms	شرایط حمل
terms of shipment	شرایط حمل
spring conditions	شرایط بهاری
boundary conditions	شرایط حدی
admission requirements	شرایط پذیرش
condition of readiness	شرایط امادگی
conditions of contract	شرایط قرارداد
conditions of purchase	شرایط خرید
conference terms	شرایط کنفرانس
credit terms	شرایط اعتبار
requirements of the credit	شرایط اعتبار
existing circumstances	شرایط موجود
bona fide	واجد شرایط
adverse factors	شرایط نامساعد
ambient conditions	شرایط محیطی
average conditions	شرایط عادی
average conditions	شرایط متوسط
ballistic conditions	شرایط بالیستیکی
boundary conditions	شرایط مرزی
actude conditions	شرایط شدید
actude conditions	شرایط حاد
delivery terms	شرایط تحویل
qualify	واجد شرایط
fair play	شرایط برابر
conditions	شرایط اوضاع
initial condition	شرایط اولیه
light conditions	شرایط نور
liner terms	شرایط خط کشتیرانی
makings	شرایط لازم
marginal conditions	شرایط نهائی
dis qualified	فاقد شرایط
mutual terms	شرایط متقابل
implied terms	شرایط تلویحی
implied terms	شرایط ضمنی
qualifies	واجد شرایط
emergency conditions	شرایط اضطراری
eligible	واجد شرایط
equilibrium conditions	شرایط تعادل
final cinditions	شرایط پایانی
final cinditions	شرایط فینال
given conditions	شرایط معینه
given conditions	شرایط معلوم
necessary conditions	شرایط لازم
qulifications	واجد شرایط
usual conditions	شرایط معمول
competition conditions	شرایط رقابت
disadvantages	شرایط نامساعد
no bed of roses <idiom>	شرایط سختوبد
tight spot <idiom>	شرایط سخت
Russian roulette <idiom>	شرایط پرخطر
ball games	شرایط وضعیت
ball game	شرایط وضعیت
working conditions	شرایط کار
disadvantage	شرایط نامساعد
suitable conditions	شرایط مناسب
conditions of use	شرایط کاربرد
conditions of (the) competition	شرایط رقابت
competitive conditions	شرایط رقابت
qualifications	شرایط لازم
requirements	شرایط لازم
plateau	شرایط پایا
plateaus	شرایط پایا
plateaux	شرایط پایا
qualification	وضعیت شرایط
qualification	واجد شرایط
tropical condition	شرایط گرمسیری
terms of payment	شرایط پرداخت
qualified	واجد شرایط
terms of trade	شرایط معامله
terms of trade	شرایط مبادله
medium	محیط
ambiance	محیط
lap	محیط
surroundings	محیط
spheres	محیط
sphere	محیط
mediums	محیط
circuity	محیط
ambience	محیط
circumference	محیط
periphery	محیط
peripheries	محیط
circumferences	محیط
outside	محیط
outline	محیط
outsides	محیط
perimeters	محیط
outward things	محیط
girth	محیط
milieus	محیط
environment	محیط
environments	محیط
outlining	محیط
outlined	محیط
outlines	محیط
girths	محیط
milieu	محیط
perimeter	محیط
entourage	محیط
lapped	محیط
settings	محیط
millieu	محیط
entourages	محیط
setting	محیط
milieux	محیط
inconsiderably	بی داشتن اهمیت
pith	مخ استخوان اهمیت
I couldn't care less. [colloquial] <idiom>	اهمیت نمیدهم.
I don't give a damn. <idiom>	اهمیت نمیدهم.
concerns	اهمیت داشتن
concern	اهمیت داشتن
never mind	اهمیت ندهید
let it go hang	اهمیت ندهید
to give prominence to	اهمیت دادن
to let slid	اهمیت ندادن به
lordling	لردکوچک یا بی اهمیت
pip-squeak <idiom>	شخص کم اهمیت
minutiae	جزئیات کم اهمیت
relative importance	اهمیت نسبی
to make a point of	اهمیت دادن
playdown	اهمیت ندادن
what the odds	چه اهمیت دارد