Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
English
Persian
judiciary
شرعی وابسته بدادگاه
judicial
شرعی وابسته بدادگاه
Other Matches
get round the law
با کلاه شرعی از اجرای قانون طفره رفتن کلاه شرعی سرچیزی گذاشتن
impeachment
احضار بدادگاه
to have up
بدادگاه بردن
to have up
بدادگاه احضارکردن
to put in suit
بدادگاه اوردن
impeach
بدادگاه جلب کردن
impeached
بدادگاه جلب کردن
impeaches
بدادگاه جلب کردن
impeaching
بدادگاه جلب کردن
evocation
احاله بدادگاه بالاتر احضار
evocations
احاله بدادگاه بالاتر احضار
mandamus
حکم دادگاه عالی بدادگاه تالی
estreat
ازدفاتراستخراج کردن وبرای تعقیب بدادگاه دادن
religious
شرعی
canonical
شرعی
legal
شرعی
justifiability
جواز شرعی
lawful
مشروع شرعی
ordinace
دستور شرعی
juridical
قانونی شرعی
sutra
حکم شرعی
repudiation
طلاق شرعی
prsbytery
دادگاه شرعی
legal
شرعی قضایی
canonicity
شرعی بودن
canonicity
جواز شرعی
local apparent noon
فهر شرعی
established church
کلیسای قانونی و شرعی
adopting the opinion
تقلید در مسائل شرعی
play a legal trick
کلاه شرعی سر چیزی گذاشتن
To give it an appearance ( a semblance ) of leagality . To ligitimize something .
کلاه شرعی سر چیزی گذاشتن
relative impediment
محظور شرعی برای عروسی
canonised
درزمره مقدسان شمردن شرعی کردن
canonises
درزمره مقدسان شمردن شرعی کردن
canonizing
درزمره مقدسان شمردن شرعی کردن
canonizes
درزمره مقدسان شمردن شرعی کردن
canonized
درزمره مقدسان شمردن شرعی کردن
canonize
درزمره مقدسان شمردن شرعی کردن
canonising
درزمره مقدسان شمردن شرعی کردن
Talmud
مجموعه قوانین شرعی وعرفی یهود
get round the law
با کلاه شرعی از اجرای قانون طفره رفتن
exegesis
تفسیرمتون مذهبی از لحاظ ادبی و فقهی و شرعی و قضایی
exegeses
تفسیرمتون مذهبی از لحاظ ادبی و فقهی و شرعی و قضایی
phallic
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
syzygial
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
olympian
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
bureaucratic
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
subglacial
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
choral
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
dialectological
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
telepathic
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
phylar
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
puritanical
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
lexicographic
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
vehicular
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
sothic
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
rectal
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
kinetic
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
cliquey
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
erotic
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
cliquy
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
supervisory
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
monarchic
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
zygose
وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
lithic
وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
sister services
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
frontal
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
hermitical
وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
morphic
وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
Neanderthal
وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
associated
وابسته وابسته کردن
associates
وابسته وابسته کردن
associating
وابسته وابسته کردن
associate
وابسته وابسته کردن
physico chemical
وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
epistemologycal
وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
popliteal
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
poplitaeal
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
life cycle hypothesis
فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
diphtheric
وابسته به
elfin
وابسته به جن
pertinent
وابسته
levitical
وابسته به
related
وابسته
affiliate
وابسته
dependent
وابسته
attached
وابسته
sexual organs
وابسته به
appurtenant
وابسته
federates
وابسته
dependant
وابسته
dependants
وابسته
federating
وابسته
monitorial
وابسته به
syncop
وابسته به غش
thereof
وابسته به ان
federated
وابسته
plantar
وابسته به کف پا
attendant
وابسته
attendants
وابسته
febile
وابسته به تب
pyrexial
وابسته به تب
pyrexic
وابسته به تب
interdependent
وابسته
israelitish
وابسته به
aquatic
وابسته به اب
adjective
وابسته
adjectives
وابسته
federate
وابسته
germane
وابسته
pyretic
وابسته به تب
riverrine
وابسته به
elysian
وابسته به
tuitionary
وابسته به
akin
وابسته
pertianing
وابسته
belonging
وابسته ها
affiliated
وابسته
pertaining
وابسته
affiliates
وابسته
attributable
وابسته به
affiliating
وابسته
thereof=of that
وابسته به ان
attache
وابسته
cephalic
وابسته به سر
messianic
وابسته به
commissarial
وابسته به
subordinates
وابسته
comprador
وابسته
congenerous
وابسته
subordinate
وابسته
relevant
وابسته
subordinated
وابسته
wedded
وابسته
subordinating
وابسته
correspondents
وابسته
contingent
وابسته
contingents
وابسته
of kin
وابسته
carpal
وابسته به مچ
correspondent
وابسته
relative
وابسته
hanger on
وابسته
cantabrigian
وابسته به
masticatory
وابسته به جویدن
clitoric
وابسته به چوچوله
pyrrhic
وابسته به " پیروس "
matricidal
وابسته بمادرکشی
chlorotic
وابسته به یرقان
clitoral
وابسته به چوچوله
menstrual
وابسته به قاعده گی
vital
وابسته بزندگی
vital
وابسته به زندگی
ogygian
وابسته بروزگار
investigatory
وابسته به رسیدگی
pygmean
وابسته به پیگمی ها
oleic
وابسته بروغن
clerkly
وابسته به کشیش
olfactive
وابسته به بویایی
neuralgic
وابسته به پی درد
onomastic
وابسته به اسم
pygmaean
وابسته به پیگمی ها
scientific
وابسته بعلم
pythian
وابسته به "اپولو"
cloistral
وابسته به صومعه
maximal
وابسته به حداکثر
numerary
وابسته به اعداد
cephalalgic
وابسته بسردرد
cellulosic
وابسته بسلولز
ornithic
وابسته به مرغان
humans
وابسته بانسان
promethean
وابسته به پرومیتوس
cuticular
وابسته به پوست
cuttural attache
وابسته فرهنگی
cycloidal
وابسته به دایره
naval attache
وابسته دریایی
natatory
وابسته به شنا
programmatic
وابسته به پروگرام
structural
وابسته به ساختمان
human
وابسته بانسان
eugenic
وابسته به به نژادی
pubertal
وابسته به بلوغ
puberal
وابسته به بلوغ
municipal
وابسته بشهرداری
seminal
وابسته به منی
psychologic
وابسته به روانشناسی
exegetic
وابسته به تفسیر
mayoral
وابسته به شهردار
chaldaic
وابسته بکلده
negroid
وابسته به سیاهان
ethnic
وابسته به نژادشناسی
ethnicity
وابسته به نژادشناسی
provencal
وابسته بشهر
cufic
وابسته به کوفه
structural
وابسته به بنا
porcine
وابسته بخوک
macaronic
وابسته به ماکارونی
machine dependent
وابسته به ماشین
saturnian
وابسته بزحل
microscopic
وابسته به میکروسکپ
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com