Dictiornary-Farsi | شروع دعوی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 204 (10 milliseconds)

English	Persian
lis mota	شروع دعوی


Search result with all words

to start quarrelling <idiom>	شروع به دعوی کردن [اصطلاح روزمره]
to go [fall] together by the ears [outdated] <idiom>	شروع به دعوی کردن
to provoke somebody until a row breaks out <idiom>	کسی را اینقدر اذیت کنند که شروع کنند به دعوی و پرخاش
Other Matches

restitution of conjugal rights	دعوی الزام شوهر به مراجعت به خانه دعوی الزام به ایفاء وفایف زناشویی
set up	مدت زمان بین سیگنال شروع یک برنامه و شروع آن
pretends	دعوی یاادعا کردن اقامه دعوی کردن
pretending	دعوی یاادعا کردن اقامه دعوی کردن
pretend	دعوی یاادعا کردن اقامه دعوی کردن
start off	شروع کردن شروع شدن
trover	دعوی مطالبه قیمت مال مغصوب دعوی مطالبه قیمت مال مورد استفاده بلاجهت
launching area	منطقه شروع پرواز منطقه شروع عملیات اب خاکی
initiation	شروع کار شروع
pleadings	افهارات طرفین دعوی صورت افهارات طرفین دعوی
cases	دعوی
quarrelled	دعوی
claims	دعوی
claiming	دعوی
quarreled	دعوی
case	دعوی
quarrelling	دعوی
quarrels	دعوی
quarrel	دعوی
quarreling	دعوی
suit at law	دعوی
pretension	دعوی
pretensions	دعوی
strife	دعوی
profession	دعوی
lawsuits	دعوی
professions	دعوی
claim	دعوی
lawsuit	دعوی
claimed	دعوی
criminal action	دعوی جزایی
right of action	حق اقامه دعوی
possessory action	دعوی مالکیت
cross action	دعوی متقابل
s.c	همان دعوی
litigation	ترافع دعوی
retraxit	استرداد دعوی
sues	دعوی کردن
suing	دعوی کردن
sued	دعوی کردن
bringing an action	اقامه دعوی
initiating proceedings	اقامه دعوی
cause of claim	منشاء دعوی
civil action	دعوی مدنی
personal action	دعوی شخصی
litigation	دعوی قضایی
claim for restitution	دعوی استرداد
sue	دعوی کردن
counter claim	دعوی متقابل
counterclaim	دعوی متقابل
restitution of conjugal rights	دعوی تمکین
desistement	انصراف از دعوی
case	دعوی مورد
case	دعوی مرافعه
personal action	دعوی منقول
post litem motam	پس از طرح دعوی
issued	موضوع دعوی
issue	موضوع دعوی
proceeding for damage	دعوی خسارت
mertis of the case	ماهیت دعوی
nullity proceeding	دعوی بطلان
party to a suit	طرف دعوی
prime impression	دعوی ابتدایی
parties to a dispute	اصحاب دعوی
prime impression	دعوی بدوی
issues	موضوع دعوی
disclaimers	ترک دعوی
desistement	ترک دعوی
pleas	پاسخ دعوی
plea	پاسخ دعوی
hypothetical case	دعوی فرضی
jactation	دعوی دروغ
remedy sought by plaintiff	خواسته دعوی
jactitation	دعوی دروغ
relinquishment of a claim	اسقاط دعوی
relinquishment of a claim	ترک دعوی
cases	دعوی مورد
cases	دعوی مرافعه
quitclaim	ترک دعوی
disclaimer	ترک دعوی
parties of dispute	اصحاب دعوی
claimants	اصحاب دعوی
litigant	طرف دعوی
parties	اصحاب دعوی
quarrels	دعوی کردن
withdrawal of a case	استرداد دعوی
set off	دعوی متقابل
quarrelling	دعوی کردن
waiving a claim	اسقاط دعوی
hearings	استماع دعوی
object of claim	خواسته دعوی
hearing	استماع دعوی
pretension	دعوی خودفروشی
pretensions	دعوی خودفروشی
litigants	اصحاب دعوی
suit	خواستگاری دعوی
suited	خواستگاری دعوی
suits	خواستگاری دعوی
opponent	طرف دعوی
opponents	طرف دعوی
vexatious action	دعوی ایذائی
quarrelled	دعوی کردن
quarreled	دعوی کردن
splitting a cause of action	تجزیه دعوی
admissible case	دعوی مسموع
subject of debate	موضوع دعوی
acquittance	سندترک دعوی
ancillary suit	دعوی طاری
set up claim to	دعوی کردن
the litigants	طرفین دعوی
acquittance	ترک دعوی
quarreling	دعوی کردن
substituted service	اوراق دعوی
quarrel	دعوی کردن
obiter dictum	خارج از موضوع دعوی
parties	متداعیین اطراف دعوی
relinquishes	ترک دعوی کردن
civil action	دعوی مدنی یا حقوقی
relinquished	ترک دعوی کردن
relinquish	ترک دعوی کردن
disaffirm	ترک دعوی کردن
bills	گزارش جریان دعوی
bill	گزارش جریان دعوی
disclaimed	ترک دعوی کردن
lose the case	محکوم شدن در دعوی
seduction	دعوی فریب و اغوا
litigating	طرح دعوی کردن
litigates	طرح دعوی کردن
litigated	طرح دعوی کردن
quarrel	دعوی کردن منازعه
disclaim	ترک دعوی کردن
quarrelled	دعوی کردن منازعه
quarrels	دعوی کردن منازعه
quarreled	دعوی کردن منازعه
quarrelling	دعوی کردن منازعه
action in personam	دعوی بر علیه شخص
evidance in substanttiation of claims	ادله اثبات دعوی
disclaiming	ترک دعوی کردن
disclaims	ترک دعوی کردن
litigate	طرح دعوی کردن
lodge a complaint	اقامه دعوی کردن
traverse	تکذیب کردن دعوی
traversed	تکذیب کردن دعوی
traverses	تکذیب کردن دعوی
litigable	قابل طرح دعوی
traversing	تکذیب کردن دعوی
judge advocate	اقامه کننده دعوی
quarreling	دعوی کردن منازعه
prima facie case	دعوی قابل استماع
replevin	دعوی اعاده مالکیت
secta	ادله خواهان دعوی
sounding in damages	دعوی خسارت مستدل
relinquish a claim	ترک دعوی کردن
querela	دعوی مطروح در محکمه
subduct	ترک دعوی کردن
quitclaim	سند ترک دعوی
taxation of costs	ارزیابی هزینههای دعوی
real action	دعوی غیر منقول
pleas in bar	مدافعات مسقط دعوی
possessory action	دعوی اعاده مالکیت
right of action	حق طرح دعوی در دادگاه
right of action	حق طرح دعوی دردادگاه
prima facie case	دعوی قابل طرح
pretend to	دعوی یا ادعا کردن
security for costs	تامین هزینه دعوی
pretends	بخود بستن دعوی کردن
counter charge	دعوی متقابل در امر جزایی
pretending	بخود بستن دعوی کردن
pretend	بخود بستن دعوی کردن
action in rem	دعوی بر علیه عین مال
dismissals	عزل مختومه کردن دعوی
suppliant	خواهان دعوی اعاده تصرف
jactitation of marriage	دعوی دروغ نسبت به زناشویی
to pretend to wisdom	دعوی عقل یا حکمت کردن
venue	محل وقوع جرم یا دعوی
forclosure	سلب حق اقامه دعوی ممانعت
non suit	ترک دعوی به وسیله خواهان
libllant	خواهان یا شاکی دعوی افترا
sounding in damages	دعوی خسارت صحیح و محکم
venues	محل وقوع جرم یا دعوی
extrajudicial	بدون ارتباط به موضوع دعوی
lawsuits	دادخواهی طرح دعوی در دادگاه
lawsuit	دادخواهی طرح دعوی در دادگاه
dismissal	عزل مختومه کردن دعوی
release	ترک دعوی ابراء کسی از دین
We lost the case . We were convicted.	دردادگاه محکوم شدیم ( دعوی را باختیم )
replication	جواب خواهان به دادخواست مدعی در دعوی
releases	ترک دعوی ابراء کسی از دین
renunciatory	مبنی بر چشم پوشی یا ترک دعوی
lodge a complaint against someone	علیه کسی اقامه دعوی کردن
bring an action against someone	علیه کسی اقامه دعوی کردن
bring a suit against a person	اقامه دعوی علیه کسی کردن
released	ترک دعوی ابراء کسی از دین
real action	دعوی راجع به اموال غیر منقول
litigating	دعوی کردن مورد اعتراض قراردادن
litigates	دعوی کردن مورد اعتراض قراردادن
litigate	دعوی کردن مورد اعتراض قراردادن
I will be instigating [initiating] legal proceedings.	من دعوی حقوقی را آغاز خواهم کرد.
litigated	دعوی کردن مورد اعتراض قراردادن
variance	اختلاف و نتاقض در ارکان مختلف دعوی