Total search result: 201 (11 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
bomb out |
شروع شیرجه از هواپیما |
|
|
Other Matches |
|
whip stall |
شیرجه قائم سوت کشیدن شیرجه کردن هواپیما |
strufe |
با هواپیما شیرجه زدن شیرجه زیر اتش |
approach end |
نقطه شروع تقرب هواپیما ابتدای محوطه دویدن هواپیما |
dive angle |
زاویه شیرجه هواپیما |
power dive |
شیرجه رفتن هواپیما |
picketing |
شیرجه کردن هواپیما یا هلی کوپتر |
nose down |
خارج شدن هواپیما از پروازتراز بطرف شیرجه و کاهش ارتفاع |
roll in point |
نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما |
nose dive |
شیرجه ناگهانی در هواپیما تنزل ناگهانی قیمت |
departure end |
نقطه شروع کنده شدن هواپیما از زمین |
threshholds |
نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی |
threshold |
نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی |
thresholds |
نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی |
air start |
طرز قرارگرفتن هواپیما درهوا در شروع مسابقه هواپیمابری |
block time |
زمان سپری شده ا لحظه شروع حرکت هواپیما تالحظه توقف |
aerial pickets |
شیرجه هوایی شیرجه از راه هوا |
clearance diving |
شیرجه رفتن برای پاک کردن مین شیرجه برای مین روبی |
clear one's ears |
متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب |
set up |
مدت زمان بین سیگنال شروع یک برنامه و شروع آن |
landing gear |
چرخ هواپیما که هنگام نشستن هواپیما وزن انراتحمل میکند |
altitude sickness |
حال به هم خوردگی در اثرارتفاع هواپیما مرض ناشی از زیاد شدن ارتفاع هواپیما |
barometric leveling |
تراز کردن هواپیما از نظرفشار جو تعادل بارومتری هواپیما |
touchdowns |
تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما |
touchdown |
تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما |
aircraft scrambling |
دستور پرواز هواپیما ازوضعیت اماده باش زمینی صدور فرمان درگیری هواپیما با هدف |
aft |
قسمت انتهایی هواپیما بطرف عقب هواپیما |
plane director |
نفر هدایت کننده هواپیما هادی هواپیما |
aircraft arresting barrier |
وسیله بازدارنده هواپیما ازحرکت مهار هواپیما |
air mileage indicator |
کیلومتر شمار هواپیما مسافت سنج هواپیما |
spoiler |
صفحه دراز و باریک روی سطح بالایی هواپیما که برای کاستن سرعت یا اوج گرفتن هواپیما بلند میشود |
space charter |
اختصاص جا در هواپیما رزرو کردن جا در هواپیما |
screwpropeller |
پروانه هواپیما ملخ کشتی یا هواپیما |
start off |
شروع کردن شروع شدن |
coordinated turn |
دورزدن هواپیما بطوریکه کنترلهای مربوط به دوران حول هر سه محور مورداستفاده قرار گرفته و مانع سر خوردن هواپیما به داخل یا خارج پیچ میشوند |
moment |
ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما |
moments |
ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما |
holding point |
نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار |
transition altitude |
ارتفاع استاندارد هواپیما ارتفاع هواپیما طبق جداول فنی پرواز |
arresting gear |
دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما |
azimuth indicator |
شاخص سمتی هواپیما وسیله نشان دهنده زاویه سمتی هواپیما |
launching area |
منطقه شروع پرواز منطقه شروع عملیات اب خاکی |
aircraft cross servicing |
سرویسهای متقابله دستگاههای هواپیما سرویس جنبی دستگاههای هواپیما |
apron |
محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما |
aprons |
محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما |
plunged |
شیرجه |
jackknife |
شیرجه جک |
springboarder |
شیرجه رو |
swan dive |
شیرجه |
power dive |
شیرجه |
nosedived |
شیرجه |
diver |
شیرجه رو |
nosedives |
شیرجه |
headers |
شیرجه با سر |
nosedive |
شیرجه |
header |
شیرجه با سر |
dive |
شیرجه |
somersaulting |
شیرجه |
somersaults |
شیرجه |
somersaulted |
شیرجه |
somersault |
شیرجه |
plunge |
شیرجه |
dived |
شیرجه |
nosediving |
شیرجه |
plunges |
شیرجه |
picketing |
شیرجه رفتن |
plunges |
شیرجه رفتن |
somerset |
شیرجه معلق |
to plunge he first |
شیرجه رفتن |
board |
سکوی شیرجه |
reverse dive |
شیرجه وارونه |
diving board |
تختهی شیرجه |
diving boards |
تختهی شیرجه |
layouts |
شیرجه فرشته |
layout |
شیرجه فرشته |
dived |
شیرجه رفتن |
platforms |
سکوی شیرجه |
nosedive |
شیرجه رفتن |
dive |
شیرجه رفتن |
boarded |
سکوی شیرجه |
platform |
سکوی شیرجه |
nosedives |
شیرجه رفتن |
tucks |
شیرجه جمع |
spring board |
تخته شیرجه |
squat under the ball |
توپگیری با شیرجه |
plunge |
شیرجه رفتن |
plunged |
شیرجه رفتن |
nosedived |
شیرجه رفتن |
cutaway |
شیرجه تو و پشت به اب |
swan dive |
شیرجه فرشته |
nosediving |
شیرجه رفتن |
tucking |
شیرجه جمع |
tuck |
شیرجه جمع |
forward dive |
شیرجه رو به اب با چرخش |
springboards |
تخته شیرجه |
diving |
شیرجه رفتن |
springboard |
تخته شیرجه |
troop space |
جای انفرادی در هواپیما یاکشتی محوطه لازم برای تامین جا برای حمل پرسنل وبارهای انفرادی انها درکشتی یا هواپیما |
initiation |
شروع کار شروع |
goldie |
علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین |
full gainer |
شیرجه وارونه با پشتک |
bail out |
پریدن و شیرجه رفتن در اب |
headlong |
بی پروا شیرجه رونده |
low board |
سکوی یک متری شیرجه |
armstand dive |
شیرجه توام با بالانس |
back flip |
شیرجه پشتک وارو |
back dive |
شیرجه از پشت و فرود با پا |
headers |
سردسته هواپیمای شیرجه |
flopper |
دروازه بان شیرجه رو |
inward dive |
شیرجه پشت به استخر |
header |
سردسته هواپیمای شیرجه |
high board |
سکوی شیرجه 3 متری |
clear way |
محوطه بالاکشیدن هواپیما محوطه کندن هواپیما از زمین |
racing dive |
شیرجه افقی دراغاز مسابقه |
tower |
برج شیرجه به ارتفاع 01متر |
towers |
برج شیرجه به ارتفاع 01متر |
back jackknife |
شیرجه از جلو بصورت کارد |
towered |
برج شیرجه به ارتفاع 01متر |
gainer |
درخت ارغوان شیرجه از پشت |
to jackknife <idiom> |
سیخ شیرجه زدن [شنا] |
belly whopper |
شیرجه شناگر برروی شکم |
dive bombing |
بمباران کردن در حالت شیرجه |
nose dive |
ناگهان شیرجه رفتن یا تنزل کردن |
jackknife |
بازو بسته شونده شیرجه رفتن |
degree of difficulty |
درجه بندی حرکات مشکل شیرجه |
diver badge |
نشان پرواز با هواپیماهای شیرجه و عمودرو |
beat up |
شیرجه واپیمای مهاجم ونزدیک شدن ان بهدف |
smothered |
شیرجه دروازه بان برای مهار گوی |
beat-up |
شیرجه واپیمای مهاجم ونزدیک شدن ان بهدف |
smother |
شیرجه دروازه بان برای مهار گوی |
smothering |
شیرجه دروازه بان برای مهار گوی |
smothers |
شیرجه دروازه بان برای مهار گوی |
twisting |
واروکردن چرخش بدن در شیرجه روی محورعمودی |
twists |
واروکردن چرخش بدن در شیرجه روی محورعمودی |
twist |
واروکردن چرخش بدن در شیرجه روی محورعمودی |
altitude height |
سطح مبنای اندازه گیری ارتفاع هواپیما ارتفاع هواپیما از سطح مبنا |
command speed |
سرعت تعیین شده هواپیما سرعت پیش بینی شده برای هواپیما |
go around mode |
روش کنترل مخصوص کندن هواپیما از زمین روش کنترل صعود هواپیما |
target diving |
شیرجه از ارتفاعات مختلف به روی اب بمنظور سنجش دقت |
aircraft block speed |
سرعت خالص هواپیما سرعت هواپیما از نظرتئوریکی |
flight control |
دستگاه کنترل پرواز هواپیما کنترل هواپیما |
apparent altitude |
ارتفاع فاهری هواپیما ارتفاع عملی هواپیما |
flops |
شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی |
flopped |
شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی |
flopping |
شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی |
flop |
شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی |
point of no return |
نقطه حداکثر شعاع عمل هواپیما اخرین حد شعاع عمل هواپیما |
ramps |
سکوی هواپیما سکوی در جا زدن هواپیما |
ramp |
سکوی هواپیما سکوی در جا زدن هواپیما |
altitude azimuth |
عقربه نشان دهنده ارتفاع هواپیما دستگاه نشان دهنده ارتفاع هواپیما |
pearl |
شیرجه با دماغه تخته موج به گودی موج |
dive bomber |
هواپیمای بمب افکن شیرجه هواپیمای عمودرو |
azimuth guidance |
هدایت هواپیما از نظر سمتی هدایت سمتی هواپیما |
air transportable sonar |
سونار مخصوص هواپیما سونار قابل حمل با هواپیما سونار قابل حمل هوایی |
get-go <idiom> |
شروع |
kick-off <idiom> |
شروع |
openings |
شروع |
Redo it. Do it over again. |
از سر شروع کن |
open fire |
شروع |
opening |
شروع |
inchoation |
شروع |
beginnings |
شروع |
beginning |
شروع |
inception |
شروع |
onset |
شروع |
incipience or ency |
شروع |
right of begin |
حق شروع |
kick off |
شروع |
starting gate |
دروازه شروع |
proceed with deliberations |
شروع مذاکرات |
restart |
شروع مجدد |
put in hand |
شروع کردن |
starting platform |
سکوی شروع |
restart |
شروع دوباره |
get one's feet wet <idiom> |
شروع کردن |
embark |
شروع کردن |
get off on the wrong foot <idiom> |
بد شروع کردن |
start of heading |
شروع عنوان |
embarks |
شروع کردن |
come to <idiom> |
شروع کاری |
embarking |
شروع کردن |
embarked |
شروع کردن |
start of taxt |
شروع متن |
starting block |
سکوی شروع |
start key |
کلید شروع |
scratch line |
خط شروع مسابقه |
attempt |
شروع به جرم |
attempted |
شروع به جرم |
trig |
خط شروع مسابقه |
terminus a que |
نقطه شروع |
attempting |
شروع به جرم |
attempts |
شروع به جرم |
starters |
شروع کننده |
starter |
شروع کننده |
rise and shine |
شروع بیداری |
set in |
شروع کردن |
to strike into |
شروع کردن |
streek |
شروع کردن |
set out |
شروع بکارکردن |
start signal |
علامت شروع |
start element |
عنصر شروع |