English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
English Persian
marathoner شرکت کننده ماراتون
Other Matches
dragger شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
component اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
army component نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
component command قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
participative شرکت کننده
participants شرکت کننده
contributors شرکت کننده
contributor شرکت کننده
participant شرکت کننده
entry شرکت کننده
participating شرکت کننده
participant observer مشاهده گر شرکت کننده
nap بهترین شرکت کننده
naps بهترین شرکت کننده
suppliers شرکت تولید کننده
napping بهترین شرکت کننده
supplier شرکت تولید کننده
symposiast شرکت کننده درسمپوزیم
napped بهترین شرکت کننده
supply company شرکت تامین کننده
road race دو ماراتون
crusader شرکت کننده درجنگهای صلیبی
tenderer شرکت کننده در مزایده یامناقصه
olympian شرکت کننده بازیهای المپیک
walkers شرکت کننده در مسابقه راهپیمایی
walker شرکت کننده در مسابقه راهپیمایی
bidder شرکت کننده در مناقصه یامزایده
merrymaker شرکت کننده درجشن وسرور
bidders شرکت کننده در مناقصه یامزایده
tenderer شرکت کننده در مناقصه یامزایده
sortie reference تعدادهواپیماهای شرکت کننده درپرواز
crusaders شرکت کننده درجنگهای صلیبی
marathoner دونده دو ماراتون
road racer دونده ماراتون
marathons مسابقه دو ماراتون
marathon مسابقه دو ماراتون
air force component نیروی هوایی شرکت کننده در عملیات
fleets گروه قایقهای شرکت کننده درمسابقه
fleet گروه قایقهای شرکت کننده درمسابقه
semi-finalist شرکت کننده در مسابقهی نیمه نهایی
semi-finalists شرکت کننده در مسابقهی نیمه نهایی
sortie number تعداد هواپیماهای شرکت کننده در پرواز
producers شخص یا شرکت یا کشور تولید کننده
service component نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات
producer شخص یا شرکت یا کشور تولید کننده
pentathlete شرکت کننده در مسابقه پنجگانه دو و میدانی
hurdler شرکت کننده در مسابقه پرش از مانع
deathlete شرکت کننده در مسابقه دهگانه دو و میدانی
pacer شریک نوبتی بازیگروقتی که شرکت کننده کم باشد
attack transport ناوحمل و نقل شرکت کننده درنیروی اب خاکی
component change order دستورالعمل تغییر یک نیروی شرکت کننده در عملیات
marathons دو ماراتون به مسافت 09124 متر
marathon دو ماراتون به مسافت 09124 متر
camper شرکت کننده در اردو کسی که در چادر زندگی میکند
veteran سرباز قدیمی یاسرباز شرکت کننده درجنگهای گذشته
campers شرکت کننده در اردو کسی که در چادر زندگی میکند
veterans سرباز قدیمی یاسرباز شرکت کننده درجنگهای گذشته
navy component نیروی دریایی شرکت کننده درعملیات مشترک یا صحنه عملیات
off roader شرکت کننده در مسابقه مخصوص در مسیر طولانی در زمینهای ناهموار
air force component نیروی هوایی شرکت کننده درعملیات مشترک یا صحنه عملیات
forty niner شرکت کننده در مهاجرت سال 9481 بکالیفرنیا درجستجوی طلا
entrymate اسب شرکت کننده همزمان بااسب دیگر برای شرط بندی
underwriters صادر کننده سند بیمه دریایی خریدار سهام خریداری نشده شرکت
pcm شرکت تولید کننده تختههای جانبی که سازگار کامپیوتر تولیدکننده دیگر باشند
COMPAQ شرکت کامپیوتر شخصی آمریکایی که اولین تولید کننده برای IBMPC بود
off roader شرکت کننده درمسابقه موتورسیکلت رانی درزمینهای ناهموار برای چندصد مایل
underwriter صادر کننده سند بیمه دریایی خریدار سهام خریداری نشده شرکت
third party lease توافقنامهای که بوسیله ان یک شرکت مستقل تجهیزاتی رااز سازنده خریده و به استفاده کننده کرایه میدهد
commitment board هیئت بررسی وضع پرسنل شرکت کننده در رزم کمیته تشخیص سلامت فکری افرادجنگی
shot putter شرکت کننده در پرتاب وزنه وزنه پران
shot putters شرکت کننده در پرتاب وزنه وزنه پران
letterhead مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
letterheads مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
compaq computer corporation شرکت کامپیوتری کامپک شرکت سازنده انواع گوناگون ریزکامپیوتر سازگار باریزکامپیوتر
constituent company شرکت وابسته به شرکت یاشرکتهای دیگر
limited company شرکت با مسئولیت محدود شرکت سهامی
army landing forces نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
army commander فرمانده نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات فرمانده قسمت زمینی
international finance corporation شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
parent company شرکت مادر شرکت مرکزی
privates رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
private رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
freightliner شرکت حمل و نقل کننده کالا قطار سریع السیر جهت حمل کالا در مسافتهای دور قطاری که کانتینر حمل می نمایدfreight
outsource به کار گرفتن شرکت دیگر برای مدیریت و تامین شبکه برای شرکت شی
c & f قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
paperless شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند
combat resolution تعیین جزئی ترین رده رزمی جزئی ترین رده شرکت کننده در رزم
houses 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
house 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
housed 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
business group شرکت سهامی [شرکت]
body corporate شرکت شرکت سهامی
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
altitude/height hold متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
propounder ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
marshaller هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
quick disconnect coupling کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primers وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
interceptors هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptor هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
changer دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
detonator منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
steam fitter نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
del credere وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
makgi boowi نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
vasomotor اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
detonators منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
distractive گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
search jammer تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
prepossessing مجذوب کننده جلب توجه کننده
claqueur تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
suppressive خنثی کننده اتش سرکوب کننده
expostulator سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
padding پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
sprining charge خرج چال کننده یا گود کننده
corporation شرکت
hand شرکت
associations شرکت
corporations شرکت
enterprises شرکت
firmer شرکت
enterprise شرکت
handing شرکت
company شرکت
concern شرکت
partnership شرکت
businesses شرکت
concerns شرکت
partnerships شرکت
association شرکت
incorporation شرکت
contribution شرکت
contributions شرکت
firm شرکت
firmest شرکت
firms شرکت
companies شرکت
cahoot شرکت
consociation شرکت
houses شرکت
fellowsh شرکت
housed شرکت
house شرکت
EIS ول شرکت
business شرکت
participation شرکت
company seal مهر شرکت
play ball with someone <idiom> شرکت منصفانه
company network شبکه شرکت
company union اتحادیه شرکت
participation شرکت در جرم
aiding and abetting شرکت در جرم
sit in on <idiom> شرکت درجلسه
assisting شرکت جستن
parcenary شرکت در ارث
corporatism شرکت گرایی
assist شرکت جستن
assisted شرکت جستن
company secretary منشی شرکت
complicity شرکت در جرم
compulsory partnership شرکت قهری
affiliated company شرکت وابسته
shipping company شرکت کشتیرانی
to play at شرکت کردن در
to sit out شرکت نداشتن در
businesses شرکت تجاری
parcenary شرکت مشاع
corporately بصورت شرکت
corporate appraisal ارزیابی شرکت
cooperative شرکت تعاونی
acting company شرکت عامل
pall bearer شرکت میکند
accession شرکت در مالکیت
cooperative company شرکت تعاونی
mutual company شرکت تعاونی
business شرکت تجاری
cooperative society شرکت تعاونی
assists شرکت جستن
joint-stock companies شرکت سهامی
associativity شرکت پذیری
tandy corporation شرکت Tandy
associative شرکت پذیر
unity وحدت شرکت
associated company شرکت وابسته
artieles of association شرکت ناور
articles of assosiation اساسنامه شرکت
memorandum of association اساسنامه شرکت
take a hand at شرکت کردن در
microsoft corporation شرکت مایکروسافت
share [in] شرکت [سهم] [در]
ncr corporation شرکت NCR
corporation شرکت سهامی
a stand-alone company یک شرکت مستقل
private enterprise شرکت خصوصی
stock company شرکت سهامی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com