Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (21 milliseconds)
English
Persian
pace
شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
paced
شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
paces
شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
Other Matches
stacks
قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stacked
قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stack
قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
senior
مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
seniors
مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
pacer
شریک نوبتی بازیگروقتی که شرکت کننده کم باشد
carried
گرفتن توپ ودویدن برای کسب امتیاز
carrying
گرفتن توپ ودویدن برای کسب امتیاز
carries
گرفتن توپ ودویدن برای کسب امتیاز
carry
گرفتن توپ ودویدن برای کسب امتیاز
holding
گرفتن بازیگر ماندن غیرمجاز توپ والیبال در دست صیقلی بودن مسیرگوی بولینگ
shut out
<idiom>
مانع از گرفتن امتیاز برای تیم مقابل شدن
kick back
<idiom>
تنها استراحت کردن
badminton
بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
attacked
فشار برای پایان دادن به عمل یک بازیگر کریکت
attack
فشار برای پایان دادن به عمل یک بازیگر کریکت
attacks
فشار برای پایان دادن به عمل یک بازیگر کریکت
rugby point
امتیاز 3 یا 4 برای رساندن توپ به پشت خط پایان امتیاز 2 برای ضربه با پاوفرستان توپ از روی دروازه
handicap
مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
handicaps
مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
bowled for a duck
باختن بازیگر بی امتیاز
freedoms
آزاد بودن برای انجام کاری بدون محدودیت
freedom
آزاد بودن برای انجام کاری بدون محدودیت
goal light
چراغ قرمز پشت دروازه لاکراس برای نشان دادن امتیاز در هر بار
dehind
شمارش امتیاز منفی بازیگر
composite average
معدل امتیاز بازیگر بولینگ
handicaps
امتیاز برای ایجاد تعادل امتیاز تعادلی
handicap
امتیاز برای ایجاد تعادل امتیاز تعادلی
mass practice
تمرین بدون استراحت
loose ends
<idiom>
بدون کار معلوم وروشنی برای انجام دادن
put to the question
برای گرفتن اعتراف زجر دادن
free agent
بازیگر بدون قرارداد
free agents
بازیگر بدون قرارداد
scoreless
بدون امتیاز
partook
شریک شدن سهم گرفتن
bases empty
ضربه بدون حضور بازیگر درپایگاهها
to be an accessory to murder
شریک در قتل بودن
penalties
پرتاب خطای بدون امتیاز
penalty
پرتاب خطای بدون امتیاز
to have an interest
[in]
سهم داشتن
[شریک بودن]
[در]
to be complicit in
[with]
something
[در جرمی]
شریک بودن
[قانون ]
maiden over
بخشی از بازی کریکت بدون امتیاز
converted
امتیاز گرفتن
convert
امتیاز گرفتن
converts
امتیاز گرفتن
converting
امتیاز گرفتن
intestable
وصیت کردن ناشایسته برای گواه بودن یاگواهی دادن
double up
<idiom>
اتاق خود را باکسی شریک بودن
stonewall
توپ زدن تدافعی بدون کسب امتیاز
stonewalled
توپ زدن تدافعی بدون کسب امتیاز
stonewalling
توپ زدن تدافعی بدون کسب امتیاز
forwarding merchant
حق الزحمهای دریافت می دارد بدون انکه دروسیله حمل یا پرداخت کرایه شریک باشد
damping vane
پرهای در فلومتر سوخت برای کاهش دادن و گرفتن نوسانات حاصل از جریان متلاطم
monopolize
امتیاز انحصاری گرفتن
monopolizes
امتیاز انحصاری گرفتن
monopolising
امتیاز انحصاری گرفتن
monopolised
امتیاز انحصاری گرفتن
burns
امتیاز گرفتن از حریف
monopolized
امتیاز انحصاری گرفتن
monopolizing
امتیاز انحصاری گرفتن
burn
امتیاز گرفتن از حریف
monopolises
امتیاز انحصاری گرفتن
formats
روش قرار گرفتن سط رها و ستون ها برای نمایش دادن داده یا حروف در کارت پانچ
format
روش قرار گرفتن سط رها و ستون ها برای نمایش دادن داده یا حروف در کارت پانچ
score
امتیاز گرفتن حساب امتیازات
scored
امتیاز گرفتن حساب امتیازات
monopolization
گرفتن امتیاز انحصاری چیزی
scores
امتیاز گرفتن حساب امتیازات
base on halls
گرفتن امتیاز با رسیدن به پایگاه نخست
bogeys
گرفتن امتیاز یک ضربه بیشتراز استاندارد
bogey
گرفتن امتیاز یک ضربه بیشتراز استاندارد
bogies
گرفتن امتیاز یک ضربه بیشتراز استاندارد
quarterback sneak
حمله بازیگر بالا با دویدن بجلو پس از گرفتن توپ
dwellings
پیاده شدن برای استراحت
dwelling
پیاده شدن برای استراحت
bucket step
فیکس کردن پا برای استراحت
change up
جهشهای کوتاه برای استراحت بازو
change of pace
جهشهای کوتاه برای استراحت بازو
contain
در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
contains
در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
contained
در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
series
4 تماس پی در پی با زمین که باعث گرفتن امتیاز 01 یاردپیشروی میشود
Being an actor has a certain amount of kudos attached to it.
بازیگر بودن خودش تا اندازه ای جلال دربردارد .
hazards
امتیاز با به کیسه انداختن هرکدام از گویهای بیلیارد قسمت بدون چمن زمین گلف
hazarded
امتیاز با به کیسه انداختن هرکدام از گویهای بیلیارد قسمت بدون چمن زمین گلف
hazard
امتیاز با به کیسه انداختن هرکدام از گویهای بیلیارد قسمت بدون چمن زمین گلف
hazarding
امتیاز با به کیسه انداختن هرکدام از گویهای بیلیارد قسمت بدون چمن زمین گلف
truces
وقتی که برای تنفس و استراحت داده میشود
truce
وقتی که برای تنفس و استراحت داده میشود
lounge
محل استراحت ولم دادن
lounging
محل استراحت ولم دادن
lounged
محل استراحت ولم دادن
lounges
محل استراحت ولم دادن
rehabilitation
اردوگاه استراحت تسلی دادن
a chromatic
[معماری بدون رنگ یعنی تنها با رنگ سیاه و سفید با آلروماتیک]
i was reserved for it
تنها برای من مقدر شده بود
rest and recuperation
عقب بردن پرسنل برای استراحت و تجدید قوا
byes
صعود به دور بعدبه سبب نداشتن حریف گذشتن توپ از خط عرضی دروازه امتیاز بدون توپزن
bye
صعود به دور بعدبه سبب نداشتن حریف گذشتن توپ از خط عرضی دروازه امتیاز بدون توپزن
This is the only way to guarantee that ...
تنها راه برای تضمین این است که ...
honor
امتیاز اولین نفر بودن درشروع بازی گلف
coffee breaks
تعطیل چند دقیقهای کار برای استراحت و صرف قهوه
coffee break
تعطیل چند دقیقهای کار برای استراحت و صرف قهوه
lounge
اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
lounging
اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
lounges
اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
lounged
اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
major penalty
اخراج بازیگر برای 5 دقیقه
unilateral contract
پیمانی که تنها برای یکی از طرفین الزام اور باشد
try for point
تلاش برای کسب امتیاز
magic number
امتیاز لازم برای قهرمانی
One point for you.
یک درجه امتیاز
[ بازی]
برای تو.
oddest
امتیاز دادن
odd
امتیاز دادن
odder
امتیاز دادن
awarding of points
امتیاز دادن
slanders
درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
slander
درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
slandering
درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
This is important, not only today, but also and especially for the future.
این، نه تنها امروز، بلکه به ویژه برای آینده هم مهم است.
slandered
درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
heisman trophy
جام هایزمن برای بهترین بازیگر دانشگاهی
half area
محل توقف سربازان در حین حرکت برای تجدید سازمان یاگرفتن مهمات یا استراحت
boundary
6 یا 4 امتیاز برای عبور توپ از خط مرزی
match point
اخرین امتیاز برای بردن مسابقه
boundaries
6 یا 4 امتیاز برای عبور توپ از خط مرزی
hand
تغییروضع و فرصت برای کسب امتیاز
handing
تغییروضع و فرصت برای کسب امتیاز
match points
اخرین امتیاز برای بردن مسابقه
free handicap
مسابقه با امتیاز تعادلی برای اسبها
handicap
امتیاز دادن اشکال
handicaps
امتیاز دادن اشکال
standoff half
بازیگر میانی پشت خط تجمع برای دریافت توپ
drop ball
انداختن توپ بین دو بازیگر برای شرع مجدد
rugby point
3 امتیاز برای ضربه ازاد یاضربه پنالتی
rugby point
3 امتیاز برای رد کردن توپ از فراز دروازبا پا
investitures
سرمایه گذاری دادن امتیاز
lincense
اجازه یا پروانه یا امتیاز دادن به
investiture
سرمایه گذاری دادن امتیاز
golf car
وسیله باطری دار برای حرکت دو بازیگر در زمین گلف
mallet goal
نمره دادن از صفر تا 01 به بازیگر به نسبت مهارت او
block
یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
blocked
یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
steals
از فرصت استفاده کردن توپزن برای کسب امتیاز
par
حساب امتیاز استاندارد برای هر بخش از بازی گلف
blocks
یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
steal
از فرصت استفاده کردن توپزن برای کسب امتیاز
wipe out
شکست دادن حریف با امتیاز زیاد
cues
اشارت اشاره برای راهنمایی خواننده یاگوینده یا بازیگر چوب بیلیارد
cue
اشارت اشاره برای راهنمایی خواننده یاگوینده یا بازیگر چوب بیلیارد
appeal play
تقاضای بازیگر برای اعلام رای داور نسبت به خطای حریف
fly kick
ضربه در هوا با پا بدون گرفتن با دست
pocket
کیسه یاجیبهای 6 گانه میز بیلیارد انداختن گوی به کیسه دربازی بیلیارد فاصله بین میلههای 1 و 3 برای بازیگرراست دست و 1 و 2 برای بازیگر چپ دست بولینگ
pockets
کیسه یاجیبهای 6 گانه میز بیلیارد انداختن گوی به کیسه دربازی بیلیارد فاصله بین میلههای 1 و 3 برای بازیگرراست دست و 1 و 2 برای بازیگر چپ دست بولینگ
belly
نوعی روش حمله با پاس دادن به شکم بازیگر
bellies
نوعی روش حمله با پاس دادن به شکم بازیگر
winter book
تعیین امتیاز شرطبندی درزمستان برای مسابقه فصل بعد
nursed
حفظ یک گوی یا بیشتر در یک نقطه برای کسب امتیاز پی درپی
best ball
بازی یک نفر درمقابل 2 یا 3نفر برای کسب بهترین امتیاز
nurse
حفظ یک گوی یا بیشتر در یک نقطه برای کسب امتیاز پی درپی
nurses
حفظ یک گوی یا بیشتر در یک نقطه برای کسب امتیاز پی درپی
lodd of down
از دست دادن امتیاز فرود به علت پنالتی
cold
بدون آماده بودن
colds
بدون آماده بودن
colder
بدون آماده بودن
coldest
بدون آماده بودن
send in
وارد کردن بازیگر به زمین فرستادن بازیگر به میدان
fittest
شایسته بودن برای مناسب بودن
fits
شایسته بودن برای مناسب بودن
fit
شایسته بودن برای مناسب بودن
mirror carpet
طرح آینه
[در این طرح زمینه اصلی فرش بصورت کاملا ساده و بدون هیچ نقش و نگاری بافته شده و تنها از یک یا دو حاشیه ساده استفاده می شود.]
shake bottle
بطری حاوی گویهای کوچک نمره دار برای تعیین شماره بازیگر بیلیارد
try
کسب 3 امتیاز با تماس دادن توپ با زمین در خط دروازه حریف
tries
کسب 3 امتیاز با تماس دادن توپ با زمین در خط دروازه حریف
cad
پست و بدون مبادی اداب بودن
smooth
صاف کردن بدون اشکال بودن
smoothest
صاف کردن بدون اشکال بودن
smooths
صاف کردن بدون اشکال بودن
smoothed
صاف کردن بدون اشکال بودن
cads
پست و بدون مبادی اداب بودن
to let rip
حرف بدون جلوی خود را گرفتن زدن
[اصطلاح روزمره]
literacy
اصط لاحات مربوطه و قادر بودن برای استفاده از کامپیوتر برای برنامه نویسی و برنامههای کاربردی
point after touchdown
[یک امتیاز با گذراندن توپ بر فراز دروازه با ضربه پا پس از کسب شش امتیاز با رسیدن به پشت خط پایان]
setup
توپ اسان برای برگرداندن وضع گویهایی که به اسانی می توان امتیاز بدست اورد
overtime
وقت نامحدودپس از تساوی در امتیاز 41برای کسب دو امتیاز
par in
پایان دادن بازی گلف با کسب امتیاز استاندارد در بخشهای باقیمانده
shack up with
<idiom>
هم خانه با جنس مخالف بودن بدون ازدواج
listening silence
به گوش بودن از نظر رادیویی بدون ارسال پیام
protection
عملی که مانع کپی گرفتن از دادههای محرمانه افراد بدون اجازه میشود.
to send round the hat
برای کسی اعانه جمع کردن کشکول گدایی برای کسی دست گرفتن
outsource
به کار گرفتن شرکت دیگر برای مدیریت و تامین شبکه برای شرکت شی
monitor
رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
monitored
رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
monitors
رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
to be a fifth wheel
[to be in the way]
آدم اضافه
[بدون همسر]
بودن
[در جشنی که همه زوج دارند]
prim
رسمی وخشک بودن خود را گرفتن
double footed
بازیگر چپ پا- راست پا بازیگر با هردو پا
lawn bowling point
یک امتیاز برای رساندن گوی خود به گوی جک نزدیکتر ازگوی حریف
partnered
شریک کردن شریک
partnering
شریک کردن شریک
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com