English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
English Persian
claimant agency شعبه کارپردازی شعبه تعیین امادو تجهیزات عمومی ارتش
Other Matches
quartermaster general رئیس کل کارپردازی ارتش
commissariats اداره خوار و بار و کارپردازی ارتش کلانتری
commissariat اداره خوار و بار و کارپردازی ارتش کلانتری
section شعبه
apparatus شعبه
branch شعبه
branches شعبه
offshoots شعبه
offshoot شعبه
sections شعبه
chapters شعبه
lines شعبه
line شعبه
chapter شعبه
member شعبه
members شعبه
prongs شعبه
prong شعبه
branch office شعبه
embranchment شعبه
end office شعبه جز
filial شعبه
substation شعبه
succursal شعبه
agency of communications شعبه ارتباطات
operating agency شعبه عامل
lodges شعبه فراماسون ها
agency اژانس شعبه
agencies اژانس شعبه
branch of a company شعبه شرکت
branch office دفتر شعبه
major activity شعبه اصلی
member شعبه بخش
members شعبه بخش
subclass شعبه فرعی
frith شعبه رود
lodged شعبه فراماسون ها
lodge شعبه فراماسون ها
annexes شعبه فرعی
branches شعبه زدن
branch شعبه زدن
branches شعبه رشته
annex شعبه فرعی
headquarters شعبه اصلی
dichotomy انشعاب به دو شعبه
dichotomies انشعاب به دو شعبه
annexing شعبه فرعی
branch شعبه رشته
apparatus شعبه حزب
executive agent شعبه اجرایی
winging شاخه شعبه
dichotomization دو شعبه کردن
departments قسمت شعبه
department قسمت شعبه
executing agency شعبه اجرایی
wing شاخه شعبه
departmentalize چند شعبه کردن
arm شعبه جنگ افزار
distributary انشعابی شعبه رود
subhome office شعبه دفتر اصلی
subhome office شعبه اصلی یک اداره
army post office شعبه پستی نیروی زمینی
coordinated procurement assigness شعبه مسئول خرید کلی اماد
troche قرص مکیدنی شاخ سه شعبه گوزن
commissary store annex شعبه فروشگاه مواد غذایی پادگان
extension طولانی کردن اتصالی شعبه فروشگاه یااداره
apparatus شعبه زیرزمینی و مخفی فعال دستگاه وسیله
extensions طولانی کردن اتصالی شعبه فروشگاه یااداره
army general staff ستاد عمومی ارتش
general issue تدارکات عمومی ارتش
criminal investigation شعبه بازجویی جنایی تحقیقات جنایی
army genetal classification test ازمون طبقه بندی عمومی ارتش
agct ازمون طبقه بندی عمومی ارتش
unbranched بدون انشعاب بدون شعبه
headquarters شعبه مرکزی اداره مرکزی
eco-branch شعبه زیست بوم [شاخه اقتصاد مناسب با زیست بوم]
combined arms army ارتش مختلط ارتش متشکل از نیروهای مرکب
gl مخفف issue generalملزومات ارتش تدارکات ارتش
active army ارتش پیمانی ارتش کادر ثابت
supply department کارپردازی
commissarial کارپردازی
claimant agency اداره کارپردازی
commissariats اداره کارپردازی وخواربارارتش
commissariat اداره کارپردازی وخواربارارتش
issue commissary کارپردازی یادفتر توزیع
subsistence department اداره کارپردازی وخواربارارتش
army of occupation ارتش فاتح ارتش اشغالگر
general quarters اماده باش عمومی دریایی محلهای سکونت عمومی
introduced بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introducing بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introduce بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introduces بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
common hardware ابزار و الات عمومی سخت ابزارهای عمومی
in service درخدمت ارتش در ارتش
authentication تعیین نشانی تعیین معرف کردن
adopted types انواع تجهیزات مورد قبول انواع تجهیزات قبول شده
general porpose کارهای عمومی مصارف عمومی
general orders دستورات عمومی دستورالعملهای عمومی
default مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulting مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulted مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaults مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
judge advocate general رئیس دادرسی ارتش مشاور حقوقی وزارت جنگ یا وزارت دفاع مشاور حقوقی ارتش
paymaster general رئیس سررشته داری رئیس کارپردازی
foreign military sales فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
dosimetry تعیین مقدار جذب شده دارو یاتشعشع اتمی ازمایش تعیین دوز جذب شده
located جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
locate جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
locates جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
locating جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
consolidated dining facility تاسیسات غذاخوری عمومی مجتمع غذاخوری عمومی
air priorities committee کمیته تعیین ارجحیت حمل ونقل هوایی یا تعیین ارجحیت حمل بار
transfer equipment تجهیزات
equipments تجهیزات
equipment تجهیزات
accouterments تجهیزات
instrumentation تجهیزات
materiel تجهیزات
acoutrement تجهیزات
appliances تجهیزات
appliance تجهیزات
fixture تجهیزات
rigs تجهیزات
rigged تجهیزات
accouterment تجهیزات
parrot تجهیزات ای اف اف
parroted تجهیزات ای اف اف
parroting تجهیزات ای اف اف
rig تجهیزات
parrots تجهیزات ای اف اف
device تجهیزات
devices تجهیزات
radar equipment تجهیزات رادار
protective equipment تجهیزات حفافتی
technical equipment تجهیزات فنی
machine equipment تجهیزات ماشین
illuminating device تجهیزات روشنایی
peripheral equipment تجهیزات جنبی
standby equipment تجهیزات جانشینی
individual aquipment تجهیزات انفرادی
mechanical equipment تجهیزات مکانیکی
output equipment تجهیزات خروجی
outfit تجهیزات حفاری
handling equipment تجهیزات بار
switching device تجهیزات سوئیچینگ
electric equipment تجهیزات الکتریکی
ancillary equipment تجهیزات جانبی
ancillary equipment تجهیزات پیرامونی
plants تجهیزات کارگاه
auxiliary equipment تجهیزات کمکی
assembly fixture تجهیزات مونتاژ
plant تجهیزات کارگاه
auxiliary equipment تجهیزات جانبی
cryptoequipment تجهیزات رمز
critical materials تجهیزات مهم
capital equipments تجهیزات سرمایهای
ancillary equipment تجهیزات اضافی
garage equipment تجهیزات گاراژ
telephone equipment تجهیزات تلفن
outfits تجهیزات حفاری
extra equipment تجهیزات اضافی
turning attachment تجهیزات تراشکاری
ventilating equipment تجهیزات تهویه
war material تجهیزات جنگی
mobilization تجهیزات قوا
accessory equipment تجهیزات یدکی
equipment logbook دفتر تجهیزات
convoy routing تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی
die sinking attachment تجهیزات فرز حدیده
measuring device تجهیزات اندازه گیری
honing equipment تجهیزات سنگ زنی
equipment logbook دفترچه خدمتی تجهیزات
grinding attachment تجهیزات سنگ سمباده
shuttles بردن افرادو تجهیزات
mobile lubricating equipment تجهیزات روغنکاری متحرک
shuttled بردن افرادو تجهیزات
mold making equipment تجهیزات قالب سازی
shuttle بردن افرادو تجهیزات
accoutre با تجهیزات اماده نمودن
emergency brake equipment تجهیزات ترمز اضطراری
core blowing equipment تجهیزات دمیدن هسته
cam turning attachment تجهیزات تراش بادامک
basic end item تجهیزات ووسایل اولیه
data communications equipment تجهیزات ارتباطات داده ها
defense articles اماد و تجهیزات دفاعی
data terminal equipment تجهیزات ترمینال داده
panoply تجهیزات و ارایش کامل
ingot conveying device تجهیزات انتقال شمش
magazine feeding attachment تجهیزات تغذیه مخزن
induction melting equipment تجهیزات ذوب القائی
forming attachment تجهیزات تراش پروفیل
nitriting equipment تجهیزات ازت دهی
peripheral equipment operator متصدی تجهیزات جانبی
precision measuring equipment تجهیزات سنجش دقیق
plant records امار تجهیزات کارگاه
table of organization and equipment (toe جدول سازمان و تجهیزات
producer durable equipment تجهیزات با دوام تولیدی
pattern milling attachment تجهیزات فرز مدل
arsenal ساختمان تجهیزات نظامی
paint spraying equipment تجهیزات رنگ پاشی
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com