English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 113 (6 milliseconds)
English Persian
reducing flame شعله احیاگر
Other Matches
Dantesqua [منسوب به دانته احیاگر سبک گوتیک در قرن نوزدهم]
lurid شعله تیره شعله دودنما
luridly شعله تیره شعله دودنما
flares شعله زنی شعله
flare شعله زنی شعله
flame شعله
flame proof ضد شعله
flamy شعله ور
flameless بی شعله
flashproof ضد شعله
flaring شعله ور
heating flame شعله
ingle شعله
aphlogistic بی شعله
flames شعله
afire شعله ور
alights شعله ور
alighting شعله ور
inflammable شعله ور
aflame شعله ور
bonefire شعله
flaming شعله ور
flameproof ضد شعله
alighted شعله ور
alight شعله ور
backfired پس زدن شعله
oriflamme شعله زرین
oxidizing flame شعله اکساینده
positive glow شعله اندی
positive glow شعله مثبت
calenture شعله ور شدن
white flame شعله سفید
twin jet blowpipe مشعل دو شعله
torch cutting [برشکاری شعله ای]
falmethrower شعله افکن
fire point نقطه شعله
gaslight شعله گاز
flashproof لباس ضد شعله
lurid flame شعله تیره
lurid flame شعله دودنما
flashless charges خرج بی شعله
flash suppressor شعله پوش
flareback پس زهنی شعله
flamy شعله مانند
neutral flame شعله خنثی
flame test محک شعله
flame holder شعله نگهدار
flame damper شعله خفه کن
flame thrower شعله افکن
fire thrower شعله افکن
commissioning pennant پرچم شعله
flashback پس زدن شعله
flashback برگشت شعله
backfiring پس زدن شعله
backfires پس زدن شعله
backfire پس زدن شعله
flashbacks پس زدن شعله
flashbacks برگشت شعله
inflammation شعله ور سازی
flamboyant شعله دار
flamboyant شعله مانند
anode glow شعله اندی
multi flame burner اجاق چند شعله
flashless charges خرج کم کننده شعله
multi jet blowpipe بوری چند شعله
flame adjustment wheel چرخ تنظیم شعله
to smother a flame شعله ای را خاموش کردن
muzzle bell شعله پوش شیپوری
oxy hydrogen flame شعله اکسی ئیدروژن
powder cutting برش توسط شعله
reducer کم کننده شعله یا حرارت
flameproof عایق شعله ضد اتش
rate of flame propagation سرعت انتشار شعله
flashback screen توری مانع شعله
flame scraf با شعله پهن کردن
flame harden با شعله سخت کردن
flash reducer کم کننده شعله باروت
inflammable قابل شعله ورشدن
acetylene oxygen flame شعله استیلن اکسیژن
blind coal زغال سنگ بی شعله
backblast شعله عقب نشینی
flames شعله زدن زبانه کشیدن
to burn blue شعله یا نور ابی دادن
flame safety ایمنی در مقابل شعله اتش
flamboyant gothic شیوه گوتیک شعله اسا
blaze شعله درخشان یا اتش مشتعل
whiffle نا بهنگام وزیدن جنبیدن شعله
blazed شعله درخشان یا اتش مشتعل
blazes شعله درخشان یا اتش مشتعل
muzzle brake شعله پوش لوله توپ
flame شعله زدن زبانه کشیدن
flash برق زدن ناگهان شعله ور شدن
flash ناگهان شعله ور شدن نور مختصر
flashed برق زدن ناگهان شعله ور شدن
flash suppressor خنثی کننده شعله دهانه توپ
ignisfatuus چیز گمراه کننده شعله کمرنگ
flareback اشتعال برخلاف مسیر عادی شعله
garish دارای زرق و برق زیاد شعله ور
flashes ناگهان شعله ور شدن نور مختصر
flashes برق زدن ناگهان شعله ور شدن
anode glow شعله مثبت فضای روشن اند
flashed ناگهان شعله ور شدن نور مختصر
flame hardening سخت گردانی سطح فلز توسط شعله
carburizing flame شعله اکسی استیلن که مقداراستیلن در ان زیاد است
napalms ماده مخصوص تغلیظ بنزین وتهیه بمب اتش زا و پرتاب شعله
napalming ماده مخصوص تغلیظ بنزین وتهیه بمب اتش زا و پرتاب شعله
napalmed ماده مخصوص تغلیظ بنزین وتهیه بمب اتش زا و پرتاب شعله
napalm ماده مخصوص تغلیظ بنزین وتهیه بمب اتش زا و پرتاب شعله
wet stowage نوعی روش بارگیر مهمات درخودروها با غوطه ور کردن انها در مایعات ضد شعله
rate of flame propagation سرعت پخش شدن شعله سرعت احتراق
pearl مروارید [طرح این سنگ قیمتی در فرش های چینی بکار رفته و یک نوع آن بنام مروارید شعله ور معروف می باشد.]
lanceolate leaves برگ های اسلیمی [شاه عباسی] [نیزه ای] [شعله] [اغلب در یک یا دو سمت برگ بصورت کنگره بوده و در اغلب فرش های لچک ترنج و باغی بکار می رود.]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com