Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (25 milliseconds)
English
Persian
leech
شفا دادن پزشکی کردن
leeches
شفا دادن پزشکی کردن
Other Matches
premedical
دوره مقدماتی پزشکی وابسته به پیش پزشکی
professional service
تیمهای متخصص پزشکی قسمتهای تخصصی پزشکی
otorhinolaryngology
پزشکی گوش و حلق و بینی
[پزشکی]
ENT medicine
پزشکی گوش و حلق و بینی
[پزشکی]
to place
[put]
somebody in an artificial coma
کسی را بیهوش کردن
[پزشکی]
discipline
نظم دادن ادب کردن تربیت کردن انضباط دادن
disciplines
نظم دادن ادب کردن تربیت کردن انضباط دادن
disciplining
نظم دادن ادب کردن تربیت کردن انضباط دادن
to go cold turkey
یکدفعه اعتیادی را ترک کردن
[روانشناسی]
[پزشکی]
to depict somebody or something
[as something]
کسی یا چیزی را بعنوان چیزی توصیف کردن
[وصف کردن]
[شرح دادن ]
[نمایش دادن]
conducting
هدایت کردن انتقال دادن انجام دادن رفتار
conducted
هدایت کردن انتقال دادن انجام دادن رفتار
conduct
هدایت کردن انتقال دادن انجام دادن رفتار
conducts
هدایت کردن انتقال دادن انجام دادن رفتار
to picture
شرح دادن
[نمایش دادن]
[وصف کردن]
reduce
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reducing
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduces
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
foster
تشویق کردن- حمایت کردن-پیشرفت دادن- تقویت کردن- به جلو بردن
aeromedical unit
یکان تخلیه پزشکی هوایی یکان مسئول تخلیه پزشکی
to temper
[metal or glass]
آب دادن
[سخت کردن]
[آبدیده کردن]
[بازپخت کردن]
[فلز یا شیشه]
assigned
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
assign
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
to inform on
[against]
somebody
کسی را لو دادن
[فاش کردن]
[چغلی کردن]
[خبرچینی کردن]
assigns
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
assigning
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
tooth bleaching
سفید کردن دندان
[دندان پزشکی]
tooth whitening
سفید کردن دندان
[دندان پزشکی]
design
پروژه دادن طرح دادن طرح کردن برنامه
designs
پروژه دادن طرح دادن طرح کردن برنامه
institutionalize
در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
institutionalizes
در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
institutionalising
در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
institutionalises
در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
institutionalizing
در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
pursuing
تعاقب کردن تحت تعقیب قانونی قرار دادن دنبال کردن
pursue
تعاقب کردن تحت تعقیب قانونی قرار دادن دنبال کردن
pursues
تعاقب کردن تحت تعقیب قانونی قرار دادن دنبال کردن
pursued
تعاقب کردن تحت تعقیب قانونی قرار دادن دنبال کردن
collimate
موازی قرار دادن لوله و هدف میزان کردن تعدیل کردن
predicate
اطلاق کردن بصورت مسند قرار دادن مبتنی کردن
predicated
اطلاق کردن بصورت مسند قرار دادن مبتنی کردن
predicates
اطلاق کردن بصورت مسند قرار دادن مبتنی کردن
lays
قرار دادن طرح کردن مطرح کردن توط ئه چیدن
lay
قرار دادن طرح کردن مطرح کردن توط ئه چیدن
out lawry
طراحی کردن بطور مختصر شرح دادن خلاصه کردن
predicating
اطلاق کردن بصورت مسند قرار دادن مبتنی کردن
receive
اخذ دریافت کردن جا دادن وپنهان کردن مال مسروقه
receives
اخذ دریافت کردن جا دادن وپنهان کردن مال مسروقه
anneal
نرم کردن فلز به وسیله حرارت دادن و سرد کردن اهسته در کوره
pays
جبران کردن غرامت دادن کارسازی کردن مزد
to veer and heul
پیوسته تغییرعقیده دادن شل کردن وسفت کردن دراوردن
paying
جبران کردن غرامت دادن کارسازی کردن مزد
pay
جبران کردن غرامت دادن کارسازی کردن مزد
set out
شرح دادن تنظیم کردن تعیین کردن
connect
اتصال دادن متصل کردن مربوط کردن
hires
اجیر کردن اجاره کردن کرایه دادن
statement
بیان کردن توضیح دادن تاکید کردن
propagating
منتشر کردن قلمه کردن انتقال دادن
propagates
منتشر کردن قلمه کردن انتقال دادن
propagated
منتشر کردن قلمه کردن انتقال دادن
to adjust
وفق دادن
[سازگار کردن]
[مطابق کردن ]
propagate
منتشر کردن قلمه کردن انتقال دادن
hiring
اجیر کردن اجاره کردن کرایه دادن
connects
اتصال دادن متصل کردن مربوط کردن
statements
بیان کردن توضیح دادن تاکید کردن
hire
اجیر کردن اجاره کردن کرایه دادن
designate
انتخاب کردن تعیین کردن تخصیص دادن
compensated
تنظیم کردن میزان کردن تاوان دادن
mount
ثابت کردن نصب کردن قرار دادن
introduced
وارد کردن نشان دادن داخل کردن
compensates
تنظیم کردن میزان کردن تاوان دادن
introduce
وارد کردن نشان دادن داخل کردن
designating
انتخاب کردن تعیین کردن تخصیص دادن
compensate
تنظیم کردن میزان کردن تاوان دادن
introduces
وارد کردن نشان دادن داخل کردن
designates
انتخاب کردن تعیین کردن تخصیص دادن
mounts
ثابت کردن نصب کردن قرار دادن
introducing
وارد کردن نشان دادن داخل کردن
consents
اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consented
اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consent
اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consenting
اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
ammoniate
با امونیاک ترکیب کردن تحت تاثیر امونیاک قرار دادن تبدیل بامونیاک کردن
natural philosophy
پزشکی
medico
پزشکی
medic
پزشکی
medical profession
پزشکی
doctoral
پزشکی
medicines
پزشکی
medicine
پزشکی
leech craft
پزشکی
doctorhood
پزشکی
medical
پزشکی
stomatology
دهان پزشکی
fast heart beat
تندتپشی
[پزشکی]
medical psychology
روانشناسی پزشکی
medical recovery
اخراجات پزشکی
medical recovery
تخلیه پزشکی
medical services
خدمات پزشکی
medical service
خدمات پزشکی
medical evacuation
تخلیه پزشکی
medical fitness
امادگی پزشکی
medical jurisprudence
پزشکی قانونی
tachycardia
تندتپشی
[پزشکی]
tachyrhythmia
تندتپشی
[پزشکی]
medical programs
برنامههای پزشکی
medicolegal
پزشکی- حقوقی
spasm
تنجش
[پزشکی]
forensic medicine
پزشکی قانونی
spasm
اسپاسم
[پزشکی]
geriatrics
پیری پزشکی
the healing art
علم پزشکی
medical college
دانشکده پزشکی
gynecology
پزشکی زنان
ophthalmitis
گل مژه
[پزشکی]
iatric
وابسته به پزشکی
iatrochemistry
شیمی پزشکی
legal medicine
پزشکی قانونی
iatrology
رساله پزشکی
acology
مفردات پزشکی
flean
نیشتردام پزشکی
hay fever
[med.]
تب یونجه
[پزشکی]
pollinosis
[med.]
تب یونجه
[پزشکی]
pollenosis
[med.]
تب یونجه
[پزشکی]
brachio
<prefix>
بازویی
[پزشکی]
binnacle
استراحت پزشکی
social medicine
پزشکی اجتماعی
medical
پزشکی طبی
stethoscope
گوشی پزشکی
space medicine
پزشکی فضانوردی
space medicine
پزشکی فضایی
battlefield evacuation
تخلیه پزشکی
practice of medicine
کار پزشکی
defibrillator
دفیبریلاتور
[پزشکی]
dry mouth
زروستومی
[پزشکی]
defibrillator
تارلرزه بر
[پزشکی]
dry mouth syndrome
زروستومی
[پزشکی]
monitor
پایش
[پزشکی ]
hayfever
[med.]
تب یونجه
[پزشکی]
halitosis
هالیتوز
[پزشکی]
osteoporosis
استئوپروز
[پزشکی]
profession of medicine
پیشه پزشکی
preventive medicine
پزشکی پیشگیر
allergic rhinitis
[med.]
تب یونجه
[پزشکی]
bad breath
هالیتوز
[پزشکی]
oncology
آنکولوژی
[پزشکی ]
fetor oris
هالیتوز
[پزشکی]
treatment facility
تاسیسات پزشکی
xerostomia
زروستومی
[پزشکی]
scarlet
مخملک
[پزشکی]
measles
سرخک
[پزشکی]
morbilli
{sg}
سرخک
[پزشکی]
rubeola
{sg}
سرخک
[پزشکی]
red measles
سرخک
[پزشکی]
mumps
اوریون
[پزشکی]
epidemic parotitis
اوریون
[پزشکی]
scarlet fever
مخملک
[پزشکی]
psychiatry
پزشکی روانی
Medicare
مراقبتهای پزشکی
Medicare
مراقبت پزشکی
Hippocratic oath
سوگنددانشجویان پزشکی
rubella
{sg}
سرخجه
[پزشکی]
German measles
سرخجه
[پزشکی]
three-day measles
سرخجه
[پزشکی]
headache
سردرد
[پزشکی]
cephalea
سردرد
[پزشکی]
hair loss
آلوپسی
[پزشکی]
loss of hair
ریزش مو
[پزشکی]
lopecia
ریزش مو
[پزشکی]
council of physicians
شورای پزشکی
baldness
ریزش مو
[پزشکی]
alopecia
ریزش مو
[پزشکی]
hair loss
ریزش مو
[پزشکی]
evacuation ship
ناواخراجات پزشکی
alopecia
آلوپسی
[پزشکی]
baldness
آلوپسی
[پزشکی]
cephalgia
سردرد
[پزشکی]
loss of hair
آلوپسی
[پزشکی]
lopecia
آلوپسی
[پزشکی]
f.for practising medicine
پروانه پزشکی
pediatrics
پزشکی کودک
cyst
کیست
[پزشکی]
stomach upset
دل درد
[پزشکی]
scurf
شوره سر
[پزشکی]
dandruff
{sg}
شوره سر
[پزشکی]
lockjaw
کزاز
[پزشکی]
tetanus
کزاز
[پزشکی]
catalepsy
کزاز
[پزشکی]
ophtalmology
چشم پزشکی
constipation
یبوست
[پزشکی]
pediatrics
پزشکی کودکان
costiveness
یبوست
[پزشکی]
dyschezia
یبوست
[پزشکی]
dental clinic
دندان پزشکی
cysts
کیست ها
[پزشکی]
ophthalmology
چشم پزشکی
allergy
حساسیت
[پزشکی]
allergy
آلرژی
[پزشکی]
headaches
سردرد
[پزشکی]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com