English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
numerale شماره بردار
Other Matches
polygraph رونوشت بردار نسخه بردار
polygraphs رونوشت بردار نسخه بردار
station number شماره پست مخابراتی شماره ترتیب محل بارها درداخل هواپیما
DTMF روش شماره گیری با دستگاه تلفن که در آن هر شماره یک TONE ایجاد میکند مقایسه شود با Pulse Dialling
count off شمارش به ترتیب شماره بترتیب شماره " بشمار "
cleek چوب شماره 4 چوبی یا اهن شماره 1 گلف
they exceeded us in number شماره انها از شماره مابیشتر بود
anisandrous flower گلی که شماره و شکل پرچمهای ان با شماره و شکل مادگی ان برابر باشد
lay reference number شماره ترتیب کاشتن مین شماره مشخصات مین کاشته شده
an isaiah flower گلی که شماره و شکل پرچمهای ان با شماره و شکل مادگیهای ان برابر باشد
military impedimenta شماره بارنامه نظامی شماره حمل بار نظامی
chalk number شماره سریال بار هوایی شماره سریال حرکت هوایی
stock number شماره فنی انبار شماره انبار
vector بردار
arrow بردار
vectors بردار
resultant بردار
arrows بردار
dope vector بردار
equivocatory اب بردار
forcing بردار نیرو
treatable تعلیم بردار
vectors حامل بردار
voltage vector بردار ولتاژ
vectorial حامل بردار
wave vector بردار موج
weight lifter وزنه بردار
vector حامل بردار
treader گام بردار
stainable زنگ بردار
state vector بردار حلات
state vector بردار وضعیت
rateable نرخ بردار
state vector بردار حالت
ascribing رونویس بردار
ascribes رونویس بردار
ascribed رونویس بردار
forfoitable جریمه بردار
tollable باج بردار
topographer نقشه بردار
ascribe رونویس بردار
disciplinable نظم بردار
harvestman خرمن بردار
discountable تخفیف بردار
interrupt vector بردار وقفه
burgers vector بردار برگرز
bilable ضمانت بردار
benefic بهره بردار
land surveyor نقشه بردار
axial vector بردار محوری
lift vector بردار برا
circulation of a vector چرخه بردار
code vector بردار رمز
dutiable گمرک بردار
exponible توضیح بردار
damageable غرامت بردار
customable گمرک بردار
crucifer صلیب بردار
cross bearer صلیب بردار
field vector بردار میدان
finable جریمه بردار
flux of a vector شاره بردار
lifter وزنه بردار
light vector بردار نور
liner velocity بردار سرعت
patchable وصله بردار
polar vector بردار قطبی
curls حلقه بردار
curled حلقه بردار
curl حلقه بردار
poynting's vector بردار پوینتینگ
radius vector بردار شعاعی
participable شرکت بردار
surveyor نقشه بردار
magnetic vector بردار مغناطیسی
mouldable قالب بردار
normal vector بردار عمود
normal vector بردار قائم
surveyors نقشه بردار
ratable نرخ بردار
photographers عکس بردار
taxable مالیات بردار
component مولفه بردار
components مولفه بردار
velocities بردار سرعت
velocity بردار سرعت
sampler نمونه بردار
samplers نمونه بردار
force بردار نیرو
forces بردار نیرو
swindler کلاه بردار
swindlers کلاه بردار
photographer عکس بردار
suborder فرمان بردار
submission فرمان بردار
hypotaxis فرمان بردار
subordination فرمان بردار
active تنزل بردار
subsumption فرمان بردار
fraudulent کلاه بردار
postponement فرمان بردار
Euclidean vector بردار اقلیدسی [ریاضی]
position بردار مکان [ریاضی]
rodman کمک نقشه بردار
dope vector بردار خصیصه نما
docile تعلیم بردار مطیع
cracky ترک بردار زودشکن
core drill مته نمونه بردار
velocity بردار سرعت [فیزیک]
basis vector بردار پایه [ریاضی]
magnetic field vector بردار میدان مغناطیسی
Pick, what you like [want] ! هر کدام را می خواهی بردار!
magnetic vector potential پتانسیل بردار مغناطیسی
magnetization vector بردار مغناطیس کنندگی
freestone سنگ تراش بردار
core barrel لوله نمونه بردار
location vector بردار مکان [ریاضی]
radius vector بردار مکان [ریاضی]
position vector بردار مکان [ریاضی]
beneficiaries بهره بردار ذیحق
Come off it !Get along-with you. بروبابا(ول کن ؟دست بردار )
It cannot be trifled with . It is no joking matter. شوخی بردار نیست
he was proof against harm اسیب بردار نبود
vector graphics display بردار نمایش گرافیکی
Y coordinate مختصات بردار عمودی
Leave her alone. Stop bothering her. دست از سر دخترک بردار
y axis بردار عمودی گراف
beneficiary بهره بردار ذیحق
X coordinate مختصات بردار افقی
vector data aggregate بردار اطلاعات مجتمع
x axis بردار افقی گراف
vector psychology روانشناسی بردار نگر
crooks ادم قلابی کلاه بردار
indefensibly چنانکه دفاع بردار نباشد
Why dont you come off it! چرا دست بردار نیستی !
None of your tricks. دست ازحقه بازی بردار
field book دفترچه یادداشت نقشه بردار
z axis بردار عمق در گراف سه بعدی
crooking ادم قلابی کلاه بردار
crook ادم قلابی کلاه بردار
make weight سر وزن رسیدن وزنه بردار
Take it as a souvenir! این را به عنوان سوغاتی بردار!
make-weights سر وزن رسیدن وزنه بردار
make-weight سر وزن رسیدن وزنه بردار
Stop your little games (tricks). ازاین بازیها (حقه وکلکها )دست بردار
Take a fresh sheet of paper. یک ورق کاغذ تازه ( نوشته نشده ) بردار
force displaced in parallel [بردار] نیروی بطور موازی جابجا شده
included angle زاویه بین محور طولی یک جسم و بردار جریان هوا
X Y مختصات برای رسم گراف که x بردار افق و y عمودی است
If you don't feel like it, (you can) just stop. اگر حوصله این کار را نداری خوب دست بردار ازش.
jetevator فلپ یا رینگ کوچکی روی نازل خروجی راکت برای کنترل بردار تراست
number شماره
six شماره شش
number generator شماره زا
numerals شماره
threes شماره 3
line number شماره خط
ten شماره 01
sixes شماره شش
code شماره
file number شماره صف
three شماره 3
the total number شماره کل
the t. number شماره کل
dyad شماره دو
number شماره
numeral شماره
ones شماره یک
numbers شماره
one شماره یک
item number شماره ردیف
enumeration تعیین شماره
extension شماره فرعی
number dialling شماره گیری
drive number شماره گرداننده
item number شماره جنس
finder switch شماره یاب
job number شماره کار
document number شماره درخواست
document number شماره سند
hebdomad شماره هفت
head rope طناب شماره یک
grid number n شبکه شماره ان
force designator شماره یکانی
forward breast طناب شماره دو
file number شماره ردیف
file number شماره پرونده
impluse stepping انتخاب شماره
impluse action انتخاب شماره
forward spring طناب شماره سه
letter no نامه شماره 5
sequence number شماره ترتیب
selector switch شماره یاب
room no اطاق شماره 3
requisition number شماره درخواست
release number شماره نشر
registeration number شماره ثبت
reel number شماره حلقه
record number شماره رکورد
sortie reference شماره پرواز
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com