English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
lay deacon شماسی که پیشه غیر روحانی را دنبال میکند
Other Matches
procuratrix زنی که در خانقاه راهبات کارهای غیر روحانی رااداره میکند
career woman زنی که حرفهی بخصوصی را دنبال میکند
career women زنی که حرفهی بخصوصی را دنبال میکند
fetches سیگنالی که مراحل CPU را تا حلقه بازیابی دنبال میکند
fetched سیگنالی که مراحل CPU را تا حلقه بازیابی دنبال میکند
fetch سیگنالی که مراحل CPU را تا حلقه بازیابی دنبال میکند
professionals پیشه ور کسیکه رشتهای را پیشه رسمی
professional پیشه ور کسیکه رشتهای را پیشه رسمی
diaconate شماسی
deaconship شماسی
interrupting به وقفه پاسخ داده میشود و پس سیستم وضعیتهای حفظ شده را به حالت طبیعی دنبال میکند
interrupt به وقفه پاسخ داده میشود و پس سیستم وضعیتهای حفظ شده را به حالت طبیعی دنبال میکند
interrupts به وقفه پاسخ داده میشود و پس سیستم وضعیتهای حفظ شده را به حالت طبیعی دنبال میکند
sag wagon وسیله نقلیه که به دنبال دوچرخه سواران در جاده حرکت میکند تا کسانی را که از مسابقه خارج می شوندسوار کند
anti- برنامه نرم افزاری که در کامپیوتر به دنبال ویروس می گردد و پیش از اینکه به داده یا فایل آسیب برساند آنرا نابود میکند
ordinee کسیکه تازه درجه شماسی گرفته است
sederunt جلسه روحانیان کلیسا اعضای جلسه روحانی شورای روحانی
failed سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
fails سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
fail سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
well there are actors and actors آخر هنر پیشه داریم تا هنر پیشه
mail server کامپیوتری که پستهای وارد شده در ذخیره میکند و به کاربر صحیح ارسال میکند و پست خروجی را ذخیره میکند و به مقصد درست روی اینترنت منتقل میکند
dump نرم افزاری که اجرای برنامه را متوقف میکند وضعیت داده و برنامههای مربوطه را بررسی میکند و برنامه مجدداگ شروع میکند
artisan پیشه ور
artificer پیشه ور
professions پیشه
mysteries پیشه
tradesmen پیشه ور
profession پیشه
functions پیشه
functioned پیشه
artisans پیشه ور
handicraftsman پیشه ور
function پیشه
mystery پیشه
tradesman پیشه ور
job پیشه
avocation پیشه
walk of life پیشه
occupation پیشه
trade پیشه
traded پیشه
careers پیشه
careering پیشه
careered پیشه
career پیشه
occupations پیشه
crafts پیشه
walks of life پیشه
vocation پیشه
line of business پیشه
vocations پیشه
craft پیشه
craftbrother هم پیشه
jobs پیشه
calling پیشه
unfrocked روحانی
marabou روحانی
marabout روحانی
etherean روحانی
unworldly روحانی
ethereal روحانی
anagogic روحانی
spiritual روحانی
spiritualists روحانی
sacred روحانی
herdsmen روحانی
spiritualist روحانی
herdsman روحانی
clergymen روحانی
spiritually روحانی
unwordly روحانی
heavenly روحانی
clergyman روحانی
line of business شاخه پیشه
jackdaws کلاغ پیشه
jackdaw کلاغ پیشه
studios پیشه گاه
handicraft پیشه دستی
studio پیشه گاه
pursuits حرفه پیشه
supervisory مباشر پیشه
chisel tooth دندان پیشه
practice رویه پیشه
practice کار پیشه
amative عاشق پیشه
amorist عاشق پیشه
profession of medicine پیشه پزشکی
pursuit حرفه پیشه
professionally از لحاظ پیشه
the long robe پیشه قضائی
traded پیشه حرفه
trade پیشه حرفه
freelancer پیشه ور آزاد
oppressive ستم پیشه
lay غیر روحانی
charisma جذبه روحانی
hymns سرود روحانی
heavenliness روحانی الوهیت
padres پدر روحانی
temporal غیر روحانی
spirilual nutriment غذای روحانی
copartnership ردای روحانی
pater پدر روحانی
spiritualize روحانی کردن
lays غیر روحانی
laywoman زن غیر روحانی
padre پدر روحانی
residentiary روحانی مقیم
pastor پیشوای روحانی
hierarch رئیس روحانی
perdition مرگ روحانی
spirituality عالم روحانی
prelacy حکومت روحانی
etherealize روحانی کردن
spiritual روحانی معنوی
hymn سرود روحانی
pastorate پیشوایی روحانی
pastors پیشوای روحانی
craft guild صنف پیشه وران
professionally ازراه پیشه یاکسب
laid up in bed پیشه ویژه رشته
career woman زن دارای حرفه یا پیشه
career women زن دارای حرفه یا پیشه
trade پیشه وری کاسبی
traded پیشه وری کاسبی
profession افهار پیشه و حرفه
ministry of industry وزارت پیشه و هنر
he is a physician byprofession پیشه او پزشکی است
industries پیشه و هنر ابتکار
industry پیشه و هنر ابتکار
professions افهار پیشه و حرفه
professions پیشگانی پیشه کار
good will حق کسب و پیشه وتجارت
profession پیشگانی پیشه کار
repeater وسیلهای درارتباطات که سیگنال دریافتی را مجدداگ تولید میکند وسپس ارسال میکند.که برای گسترش محدوده شبکه به کارمی رود.این دستگاه درلایه فیزیکی مدل شبکه DSI کار میکند
twice born تولدتازه روحانی یافته
apostles عالیترین مرجع روحانی
secularize غیر روحانی کردن
pneumatology مبحث موجودات روحانی
secularising غیر روحانی کردن
heavens خدا عالم روحانی
secularises غیر روحانی کردن
secularised غیر روحانی کردن
heaven خدا عالم روحانی
apostle عالیترین مرجع روحانی
secularized غیر روحانی کردن
spiritualization جنبه روحانی دادن به
secular songs سرودهای غیر روحانی
religious تارک دنیا روحانی
goddaughter دختر خواندهی روحانی
deconsecrate غیر روحانی کردن
secularizing غیر روحانی کردن
secularizes غیر روحانی کردن
gnosticism فلسفه عرفانی یا روحانی
inquisitional وابسته به دادگاه روحانی
goddaughters دختر خواندهی روحانی
priest روحانی کشیشی کردن
rapture وجد روحانی ربایش
rapture شعف وخلسه روحانی
laicism غیر روحانی بودن
hiearchic وابسته به سران روحانی
layman شخص غیر روحانی
priests روحانی کشیشی کردن
laymen شخص غیر روحانی
spirituous دارای حالت روحانی
subdeacon معاون گماشته روحانی
raptures شعف وخلسه روحانی
raptures وجد روحانی ربایش
to retain a freelancer استخدام کردن پیشه ور آزاد
specialisms پیروی علم یا پیشه ویژه
specialism پیروی علم یا پیشه ویژه
regenerated زندگی تازه و روحانی یافته
disfrock ازکسوت روحانی خارج شدن
gnostic دارای اسرار روحانی نهانی
regenerating زندگی تازه و روحانی یافته
regenerates زندگی تازه و روحانی یافته
gnosis دانش رازهای روحانی عرفان
reborn تغییر حالت روحانی یافته
defrock خلع کسوت روحانی کردن
minor order صفوف روحانی پایین درجه
unfrock از کسوت روحانی خارج شدن
regenerate زندگی تازه و روحانی یافته
laity مردم غیر روحانی ناشی
charism عطیه الهی جذبه روحانی
spiritual غیر مادی بطور روحانی
eminence پر مقام [بالا رتبه] در گروهی یا پیشه ای
revest جامه روحانی پوشیدن روکش کردن
despiritualize فاقد خاصیت یا جنبه روحانی کردن
laicize بصورت غیر روحانی یا غیرعلمی در اوردن
major seminary دانشکده علوم روحانی جماعت کاتولیک
hierarchy حکومت ودرجه بندی سران روحانی
hierarchies حکومت ودرجه بندی سران روحانی
officiant کشیش شاغل و مسئول مجلس روحانی
nostradamus کسیکه پیشه اش خبراز غیب دادن است
industrial wealth مالی که از راه پیشه و هنربدست امده باشد
actual job [job held] [occupation held] پیشه در حال حاضر نگه داشته شده
godmother نام گذار بچه مادر خوانده روحانی
primate of all england سراسقف که بزرکترین مقام روحانی انگلیس را داراست
godmothers نام گذار بچه مادر خوانده روحانی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com