Dictiornary-Farsi | شمرده نشده | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
uncounted	شمرده نشده


Other Matches

unpremediated	پیش بینی نشده الهام نشده غیر منتظره
unresolved	تصمیم نگرفته حل نشده تصفیه نشده
unobligated	اعتبارتعهد نشده تعهدات پرداخت نشده
unborn	هنوز زاده نشده هنوززاده نشده
unpicked	نچیده گزین نشده انتخاب نشده
uncommitted	غیر متعهد نشده تعهد نشده
unbroke	رام نشده سوقان گیری نشده
unbaoked	سوار نشده رام نشده بی پشتیبان
undisciplined	تربیت نشده تادیب نشده بی انتظام
articulately	شمرده
measured	شمرده
distinct	شمرده
multiplicand	بس شمرده
incalculable	شمرده نشدنی
postulating	بدیهی شمرده
postulates	بدیهی شمرده
postulated	بدیهی شمرده
postulate	بدیهی شمرده
he read other than distinctly	شمرده نخواند
taboo	حرام شمرده
tabu	حرام شمرده
to be reputed	شمرده شدن
taboos	حرام شمرده
articulates	شمرده سخن گفتن
articulating	شمرده سخن گفتن
We would like to take this opportunity to …	مواقع را مغتنم شمرده ...
To talk in measured terms . To talk slowly.	شمرده صحبت کردن
he read other than distinctly	همه جورخوانده جز شمرده
incalculably	بطور شمرده نشدنی
articulate	شمرده سخن گفتن
syllabic	دارای هجاهای شمرده
unsifted	الک نشده رسیدگی نشده
irredenta	انجام نشده جبران نشده
uncharged	محسوب نشده رسمامتهم نشده
unsought	جستجو نشده کشف نشده
unredeemed	جبران نشده سبک نشده
unset	جایگزین نشده جاانداخته نشده
unasked	خواسته نشده پرسیده نشده
untried	امتحان نشده محاکمه نشده
inconsummate	تکمیل نشده انجام نشده
undirected	رهبری نشده راهنمایی نشده
articulation	تلفظ شمرده طرز گفتار
head counts	تعداد مردم شمرده شده
head count	تعداد مردم شمرده شده
To speak slowly.	آهسته صحبت کردن (شمرده)
incomputability	عدم امکان شمرده شدن بیشماری
de minimis	خیلی جزئی [که به حساب شمرده شود] [قانون]
one of the most respected families	یکی از خانواده های بسیار محترم شمرده
unintended saving	پس انداز برنامه ریزی نشده پس انداز پیش بینی نشده
worded	طول کلمه کامپیوتری که به صورت تعداد بیتها شمرده میشود
word	طول کلمه کامپیوتری که به صورت تعداد بیتها شمرده میشود
incomplete	انجام نشده پر نشده
unintended investment	سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
rool crush	اثر تاخوردگی [فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
unbowed	خم نشده
uncharged	پر نشده
unworn	استعمال نشده
wound less	زخمی نشده
unworn	کهنه نشده
unsocialized	اجتماعی نشده
unwashed	شسته نشده
unthickened	تغلیظ نشده
unstudied	مطالعه نشده
in sheets	صحافی نشده
imperforate	منگنه نشده
Before it is too late. While there is stI'll time.	تا دیر نشده
unreconstructed	بازسازی نشده
unquestioned	بحث نشده
unquestioned	بررسی نشده
unquestioned	استنتاق نشده
unpublished	نشر نشده
unpublished	چاپ نشده
unguarded	حساب نشده
unguarded	حراست نشده
unearned	کسب نشده
unconnected	وصل نشده
in quires	صحافی نشده
custom uncleared	ترخیص نشده
unsight	دیده نشده
undefined	تعریف نشده
undeeded	در سندقید نشده
uncoditioned	شرط نشده
uncoditioned	قطعی نشده
uncleared	ترخیص نشده
uncircumcised	ختنه نشده
intemerate	بی ناموس نشده
unbowed	سر کوب نشده
non switched line	خط گزینه نشده
unbacked	رام نشده
unaccomplished	انجام نشده
roughdry	اطو نشده
unaccommodated	فراهم نشده
unissued <adj.>	منتشر نشده
the date was not specified	نشده بود
undirected	هدایت نشده
undisiplined	تربیت نشده
unexploded	منفجر نشده
unshod	نعل نشده
unset	ثابت نشده
unsaved	پس انداز نشده
unsaturated	اشباع نشده
unsaturate	اشباع نشده
unpremediated	تصور نشده
unpolished	پرداخت نشده
unnormalized	هنجار نشده
unspotted	ننگین نشده
increate	افریده نشده
unsought	کاوش نشده
unlicked	لیسیده نشده
inedited	منتشر نشده
unleached	سفید نشده
inedited	چاپ نشده
inextinct	نیست نشده
innascible	زایده نشده
tenantless	اشغال نشده
unexamined <adj.>	امتحان نشده
unexamined <adj.>	ممیزی نشده
uninspected <adj.>	ممیزی نشده
untested <adj.>	ممیزی نشده
unevaluated <adj.>	ممیزی نشده
unchecked <adj.>	ممیزی نشده
unaudited <adj.>	ممیزی نشده
uninspected <adj.>	امتحان نشده
untested <adj.>	امتحان نشده
unaudited <adj.>	ارزیابی نشده
unchecked <adj.>	ارزیابی نشده
unevaluated <adj.>	ارزیابی نشده
unexamined <adj.>	ارزیابی نشده
uninspected <adj.>	ارزیابی نشده
untested <adj.>	ارزیابی نشده
unverified <adj.>	بازرسی نشده
unverified <adj.>	امتحان نشده
unverified <adj.>	ارزیابی نشده
unverified <adj.>	ممیزی نشده
unverified <adj.>	تست نشده
unissued <adj.>	توزیع نشده
unverified <adj.>	آزمایش نشده
unverified <adj.>	کنترل نشده
unverified <adj.>	تایید نشده
unverified <adj.>	بررسی نشده
unevaluated <adj.>	امتحان نشده
unaudited <adj.>	کنترل نشده
unchecked <adj.>	کنترل نشده
unevaluated <adj.>	کنترل نشده
unexamined <adj.>	کنترل نشده
uninspected <adj.>	کنترل نشده
untested <adj.>	کنترل نشده
unaudited <adj.>	تایید نشده
unchecked <adj.>	تایید نشده
untested <adj.>	آزمایش نشده
uninspected <adj.>	آزمایش نشده
unexamined <adj.>	آزمایش نشده
non-registered [not registered] <adj.>	ثبت نشده
undeterred <adj.>	منصرف نشده
unbleached <adj.>	سفیدگری نشده
undyed <adj.>	رنگرزی نشده
unaudited <adj.>	آزمایش نشده
unchecked <adj.>	آزمایش نشده
unevaluated <adj.>	آزمایش نشده
unevaluated <adj.>	تایید نشده
unexamined <adj.>	تایید نشده
uninspected <adj.>	تایید نشده
untested <adj.>	تست نشده
unaudited <adj.>	بازرسی نشده
unchecked <adj.>	بازرسی نشده
unevaluated <adj.>	بازرسی نشده
unexamined <adj.>	بازرسی نشده
uninspected <adj.>	بازرسی نشده
untested <adj.>	بازرسی نشده
unaudited <adj.>	امتحان نشده
uninspected <adj.>	تست نشده
unexamined <adj.>	تست نشده
unevaluated <adj.>	تست نشده
untested <adj.>	تایید نشده
unaudited <adj.>	بررسی نشده
unchecked <adj.>	بررسی نشده
unevaluated <adj.>	بررسی نشده
unexamined <adj.>	بررسی نشده
uninspected <adj.>	بررسی نشده
untested <adj.>	بررسی نشده
unaudited <adj.>	تست نشده
unchecked <adj.>	تست نشده
unchecked <adj.>	امتحان نشده
unasked	سوال نشده
unabridged	تلخیص نشده
uncommitted	تقبل نشده
unbroken	رام نشده
undisturbed	مختل نشده
uncharted	اکتشاف نشده
unfulfilled	انجام نشده
unfulfilled	اجرا نشده
unmitigated	کاسته نشده
unabridged	کوتاه نشده
unchanged	عوض نشده
uncontrolled	کنترل نشده
opens	واریز نشده
unseen	مکشوف نشده
uncontrolled	مهار نشده
unseen	مشاهده نشده
sightless	دیده نشده