Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 91 (7 milliseconds)
English
Persian
speech recogintion
شناخت کلام
Other Matches
understanding
شناخت
gnosis
شناخت
incognito
نا شناخت
knowledge
شناخت
recognition
شناخت
cognition
شناخت
cognition
شناخت
cognisance
[British]
شناخت
realizing
شناخت
realising
[British]
شناخت
knowledge
شناخت
ecology
بوم شناخت
sentience
شناخت حسی
logical cognition
شناخت منطقی
cognizance need
نیاز شناخت
enviromental biology
بوم شناخت
epistemology
شناخت شناسی
psychognosis
شناخت روانی
kinematics
حرکت شناخت
telegnosis
شناخت غیبی
acoustics
صوت شناخت
cosmology
کیهان شناخت
cosmologies
کیهان شناخت
recognizably
شناخت پذیر
recognizable
شناخت پذیر
electrotechnology
شناخت صنعت برق
prerecognition hypothesis
فرضیه پیش شناخت
security cognizance
شناخت ازنظر صلاحیت
ocr
شناخت کاراکتر نوری
language
کلام
hearts
لب کلام
languages
کلام
heart
لب کلام
technology
حرفه شناسی شناخت دانشی
technologies
حرفه شناسی شناخت دانشی
metrological
شناخت علم اوزان و مقیاسات
system dynamics
شناخت اثرعوامل تغییر دهنده نظام
in other words
<adv.>
به کلام دیگر
quibbling
نیش کلام
in other words
<idiom>
به کلام دیگر
catch-phrase
تکیه کلام
ad-libs
کلام فیالبداهه
ad-libbing
کلام فیالبداهه
ad-libbed
کلام فیالبداهه
speech recogintion
بازشناسی کلام
catch-phrases
تکیه کلام
quibbled
نیش کلام
preterition
غمض کلام
quibbles
نیش کلام
boilerplate
تکیه کلام
aphorism
کلام موجز
aphorisms
کلام موجز
aposiopesis
وقفهء کلام
quibble
نیش کلام
ad-lib
کلام فیالبداهه
nutshell
ملخص کلام
well-spoken
خوش کلام
well spoken
خوش کلام
speech recogintion
تشخیص کلام
gist
جان کلام
crystallography
کریستال شناسی مطالعه بلورها شناخت بلور
circumlocutions
طول وتفصیل در کلام
gist
لب کلام نکته مهم
slogan
تکیه کلام شعار
slogans
تکیه کلام شعار
circumlocution
طول وتفصیل در کلام
galimatias
کلام غیر مفهوم
He is verbose (garrulous). He has verbal diarrhea.
شهوت کلام دارد
to spar at each other
مبادله کلام کردن
steal one's thunder
<idiom>
قاپیدن کلام دیگران
He didnt say a word.
یک کلام هم حرف نزد
The crux of the matter . The quintessence.
جان کلام ( مطلب )
rhythm method
روش تنظیم خانواده از راه شناخت دوران باروری زن
First food , then talk .
<proverb>
اول طعام آخر کلام .
speech synthesis
ترکیب کلام امیزش سخن
catchword
تکیه سخن مفتاح کلام
resuming
چکیده کلام ادامه یافتن
grotesquery
کلام یا حرکت بی تناسب و غریب
resume
چکیده کلام ادامه یافتن
resumed
چکیده کلام ادامه یافتن
resumes
چکیده کلام ادامه یافتن
apothegm
کلام موجز امثال و حکم
filibustered
کسی که قانونگذاری مجلس را با اطاله کلام ووسایل دیگر بتاخیر می اندازد
filibustering
کسی که قانونگذاری مجلس را با اطاله کلام ووسایل دیگر بتاخیر می اندازد
filibuster
کسی که قانونگذاری مجلس را با اطاله کلام ووسایل دیگر بتاخیر می اندازد
filibusters
کسی که قانونگذاری مجلس را با اطاله کلام ووسایل دیگر بتاخیر می اندازد
race condition
حالت نامعینی که به هنگام عملکرد همزمان ددستورالعملهای دو کامپیوتربوجود می اید و امکان شناخت این مسئله که کدام یک از انها ابتدا تمام خواهند شدوجود ندارد
profession of arms
شناخت رسته ها اشنایی با رسته ها
epistemologycal
وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
spectrophotometry
اسپکتروفتومتر
[در این روش با تجزیه رنگ ها و مقایسه آن نمونه های مرجع، نوع رنگینه بکار رفته مشخص می شود. این روش خصوصا در تجزیه رنگ های فرش های قدیمی و شناخت رنگینه های آن مورد استفاده قرار می گیرد.]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com