English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 210 (3 milliseconds)
English Persian
affidavit شهادت نامه
certificate شهادت نامه
certificates شهادت نامه
acknowledgment شهادت نامه
passionary شهادت نامه
Search result with all words
affidavits شهادت نامه استشهاد
affidavits شهادت نامه قسم نامه
certificate رضایت نامه شهادت نامه
certificates رضایت نامه شهادت نامه
affidavy شهادت نامه استشهاد
Other Matches
post script مطلبی که در هنگام تهیه نامه فراموش شده و بعدا درذیل نامه ذکر میگردد
letter of intent تمایل نامه نامه علاقه مندی به انجام معامله
pourparler جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
pourparley جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
cryptoparts بخشهای یک نامه رمز قسمتهای رمزی نامه
libeling هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeled هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelling هجو نامه یا توهین نامه افترا
libels هجو نامه یا توهین نامه افترا
libel هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelled هجو نامه یا توهین نامه افترا
written agreement موافقت نامه پیمان نامه
credential گواهی نامه اعتبار نامه
evidence شهادت
attestation شهادت
martyry شهادت
testis شهادت
witnessing شهادت
witness شهادت
witnessed شهادت
testimonials شهادت
testimonial شهادت
witnesses شهادت
oral evidence شهادت
hearsay evidence شهادت بر شهادت
martyrdom شهادت
testimonies شهادت
certification شهادت
testimony شهادت
affirmed شهادت دادن
affirming شهادت دادن
witnesses شهادت دادن
deponont شهادت دهنده
affirm شهادت دادن
witnessed شهادت دادن
perjury شهادت کذب
witness شهادت دادن
martyr به شهادت رساندن
martyrs به شهادت رساندن
false testimony شهادت کذب
perpetuting testtimony حفظ شهادت
affirms شهادت دادن
forefingers انگشت شهادت
parol evidence شهادت شفاهی
oral evidence شهادت شفاهی
attests شهادت دادن
to bear testimony شهادت دادن
giving evidence اداء شهادت
attest شهادت دادن
call to witness به شهادت طلبیدن
the first or index finger انگشت شهادت
forefinger انگشت شهادت
bear witness شهادت دادن
evidence شهادت دادن
testable شهادت پذیر
witnessing شهادت دادن
voucher شهادت دادن
vouchers شهادت دادن
attesting شهادت دادن
attested شهادت دادن
bear testimony شهادت دادن
hearsay evidence شهادت سماعی
to a. letter روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان
perjures شهادت دروغ دادن
perjure شهادت دروغ دادن
perjuring شهادت دروغ دادن
to bear witness to شهادت دادن نسبت به
witness گواه شاهد شهادت دادن
Two witnesses should testify. دو شاهد باید شهادت بدهند
witnessed گواه شاهد شهادت دادن
testify شهادت دادن تصدیق کردن
testifies شهادت دادن تصدیق کردن
testified شهادت دادن تصدیق کردن
testifying شهادت دادن تصدیق کردن
witnesses گواه شاهد شهادت دادن
tests شهادت گواهی بازرسی کردن
tested شهادت گواهی بازرسی کردن
test شهادت گواهی بازرسی کردن
warrantable دارای ارزش برای شهادت
testate وصیت کردن شهادت دادن
witnessing گواه شاهد شهادت دادن
testacy دارای وصیت نامه بودن نگارش وصیت نامه
witness stand محلی که شاهد درانجا ایستاده و شهادت میدهد
certifies صحت وسقم چیزی را معلوم کردن شهادت کتبی دادن
certify صحت وسقم چیزی را معلوم کردن شهادت کتبی دادن
certifying صحت وسقم چیزی را معلوم کردن شهادت کتبی دادن
voir dire سوالاتی که پیش از پرس ازمایی اصلی از شاهد میشود و هدف از ان احرازصلاحیتش برای ادای شهادت است
recredential نامهای است که بعضی اوقات رئیس دولتی که سفیر نزد ان ماموریت دارد در جواب احضار نامه سفیر به رئیس دولت فرستنده سفیر می نویسد و در واقع این نامه پاسخی است به استوار نامهای که سفیر در شروع ماموریتش تقدیم داشته است
perjurer کسی که سوگند دروغ می خورد یا شهادت دروغ میدهد
purgation روش باستانی دادرسی در CL که به موجب ان متهم بایستی دوازده تن ازهمسایگان را به بیگناهی خود به شهادت می گرفت ویااز طریق رفتن در اب جوش یا اب یخ یا اتش بیگناهی خودرا ثابت می کرد
manifest نامه
manifesting نامه
breve نامه
manifested نامه
carrier نامه بر
carriers نامه بر
epistle نامه
epistles نامه
manifests نامه
letters نامه
letter نامه
post boy نامه بر
correspoundence نامه ها
deed of conveyance صلح نامه
concessionary agreement امتیاز نامه
certificate of incorporation شرکت نامه
decameron داستان نامه
concordat موافقت نامه
concession deed امتیاز نامه
credential استوار نامه
corrigenda غلط نامه
collins نامه پر سود
circular letter نامه اداری
rental اجاره نامه
protocols پیوند نامه
treaties عهد نامه
testimonials تصدیق نامه
testimonials گواهی نامه
testimonial تصدیق نامه
family tree نسب نامه
testimonial گواهی نامه
treaty موافقت نامه
treaties موافقت نامه
bacchanalian song ساقی نامه
billet doux نامه عاشقانه
by low ایین نامه
byelaw ایین نامه
bylaw ایین نامه
bylaws ایین نامه
open letter نامه سر گشاده
herbal گیاه نامه
bill of sale بیع نامه
bill of lading بار نامه
bail bond ضمانت نامه
protocol پیوند نامه
open letters نامه سر گشاده
bill of divorce طلاق نامه
bill of exception اعتراض نامه
bill of indicment ادعا نامه
recognizance تعهد نامه
recognizance التزام نامه
registered letter نامه سفارشی
lexicon [dictionary] لغت نامه
road book راه نامه
glossary لغت نامه
dictionary لغت نامه
wordbook واژه نامه
word book واژه نامه
lexicon [dictionary] واژه نامه
glossary واژه نامه
dictionary واژه نامه
questionary پرسش نامه
pursuivant نامه رسان
packet boat کشتی نامه بر
passionary مصیبت نامه
pigeongram نامه کبوتر
wordbook لغت نامه
word book لغت نامه
statement of a claim افهار نامه
stemma نسب نامه
surety bond تضمین نامه
written contract پیمان نامه
log book رخداد نامه
log books رخداد نامه
storybook داستان نامه
Did you carry (deliver) the letter ? نامه را بردی یا نه ؟
Letter of recommendation. توصیه نامه
Are there any letters for me? من نامه ای ندارم؟
Registered mail. نامه سفارشی
wordbook واژه نامه
word hoard لغت نامه
swamped with letters غرق نامه
swearing formula قسم نامه
swearing formula سوگند نامه
sylva درخن نامه
tenency agreement اجاره نامه
the original letter عین نامه
threnddy سوگ نامه
threnod سوگ نامه
threnode سوگ نامه
waybill بار نامه
waybill راه نامه
hear from <idiom> دریافت نامه
deed of endowment وقف نامه
genealogical tree شجره نامه
genealogical tree نسب نامه
guaranty ضمانت نامه
l/c اعتبار نامه
lease contract اجاره نامه
leetter writing نامه نگاری
leter of condolenee تعزیت نامه
letter book رونوشت نامه
letter de chancellerie نامه رسمی
letter missive امر نامه
gender tree شجره نامه
deed of gift هبه نامه
deed of sale بیع نامه
deed of transfer انتقال نامه
demand note مطالبه نامه
epistoler نامه نویس
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com