Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (34 milliseconds)
English
Persian
She is passionately fond of tennis .
شهوت تنیس باز ی کردن دارد
Other Matches
He is verbose (garrulous). He has verbal diarrhea.
شهوت کلام دارد
voluptuous
شهوت پرست شهوت انگیز
to gratify ones passions
شهوت رانی کردن
he has a rage for money
برای گرد کردن پول شهوت
to pander any one's lust
وسائل شهوت رانی کسی رافراهم کردن
scalar
متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
tennis
تنیس
caddy
توپ تنیس
pine pong
تنیس رومیزی
tennis court
زمین تنیس
clay
زمین تنیس
tennist
بازیگر تنیس
racket
راکت تنیس
racquets
راکت تنیس
netman
تنیس باز
racquet
راکت تنیس
team tennis
بازیهای مختلف تنیس
backboard
دیوار تمرین تنیس
lawn tennis
تنیس روی چمن
ping-pong
تنیس روی میز
table tennis
تنیس روی میز
service ace
امتیاز سرویس تنیس
presses
قاب راکت تنیس
baseline
خط انتهای زمین تنیس
court tennis
تنیس داخل سالن
senior
تنیس باز سالمند
baselines
خط انتهای زمین تنیس
pelota
بازی تنیس اسپانیولی
seniors
تنیس باز سالمند
tennis shoe
تنیس کفش کتانی
tennis set
یک دور مسابقه تنیس
press
قاب راکت تنیس
tennis grip
طرز گرفتن راکت تنیس
center strap
نوار پهن تور تنیس
forty
سومین امتیاز در یک گیم تنیس
forties
سومین امتیاز در یک گیم تنیس
ad court
زمین سرویس سمت چپ تنیس
center strop
نوار پهن تور تنیس
half court
قسمت سرویس زمین تنیس
baseline game
بازی در انتهای زمین تنیس
lawn tennis
بازی تنیس روی چمن
ground stroke
ضربه پس از تماس توپ تنیس با زمین
wimbledon
جام بین المللی تنیس ویمبلدون
badminton
نوعی بازی تنیس باتوپ پردار
deuce court
زمین سرویس سمت راست تنیس
We mark out the tennis court.
زمین تنیس راعلامت گذاری کردیم
backswing
تاب اولیه راکت تنیس بسمت عقب
up and back
بازیگران عقب و جلو در بازی تنیس دوبل
hack
ضربه ناشیانه تنیس راندن اسب بصورت تفریحی
hacks
ضربه ناشیانه تنیس راندن اسب بصورت تفریحی
hacked
ضربه ناشیانه تنیس راندن اسب بصورت تفریحی
desiring
شهوت
concupiscence
شهوت
passion
شهوت
conoupiscence
شهوت
lust
شهوت
desires
شهوت
desire
شهوت
eros
شهوت
appetite
شهوت
appetites
شهوت
ruts
شهوت
carnality
شهوت
rut
شهوت
pop up
ضربه قوسی بلند از نزدیک تور تنیس تمرین پرش
pop-up
ضربه قوسی بلند از نزدیک تور تنیس تمرین پرش
liking
شهوت ومیل
orality
شهوت دهانی
oral eroticism
شهوت دهانی
anaphrodisiac
کاهنده شهوت
lascivious
شهوت انگیز
organ eroticism
شهوت اندامی
obscene
شهوت انگیز
genital eroticism
شهوت تناسلی
alloeroticism
شهوت دگرگرا
sensuality
شهوت پرستی
salacity
شهوت رانی
lewdness
شهوت پرستی
alloerotism
شهوت دگرگرا
eroticism
شهوت گرایی
voluptuousness
شهوت رانی
lecherous
شهوت پرست
anaphrodisia
کاهش شهوت
erotism
شهوت گرایی
flesh
جسم شهوت
satyriasis
شهوت پرستی
anal eroticism
شهوت مقعدی
anal erotism
شهوت مقعدی
anality
شهوت مقعدی
lustfully
از روی شهوت
sexiness
شهوت انگیزی
graphomania
شهوت نوشتن
urolagnia
شهوت ادراری
urethral erotism
شهوت میزراهی
salacious
شهوت پرست
salaciousness
شهوت رانی
voluptuate
شهوت انگیزکردن
tasty
<adj.>
شهوت انگیز
red-hot
<adj.>
شهوت انگیز
juicy
<adj.>
شهوت انگیز
compressive strength
قابلیت یک جسم برای مقاومت در برابر نیروی فشاری یانیرویی که گرایش به فشردن موتاه کردن و متراکم کردن ان دارد
lusty
قوی شهوت انگیز
passionately
بطور شهوت امیز
lasciviously
از روی شهوت پرستی
Lust for power and riches.
شهوت قدرت وثروت
libidos
شهوت جنسی هوس
libidinously
از روی شهوت رانی
salaciously
از روی شهوت رانی
to provoke passion
شهوت انگیز بودن
impassion
برسر شهوت اوردن
oestrum
شهوت ومستی جانوران
luscious
دلپذیر شهوت انگیز
lustiest
قوی شهوت انگیز
libido
شهوت جنسی هوس
lustier
قوی شهوت انگیز
libidinal
وابسته به شهوت جنسی
ruts
مست شهوت شدن
burn
دراتش شهوت سوختن
burns
دراتش شهوت سوختن
pornography
نوشته شهوت انگیز
voyeurism
اطفاء شهوت با نگاه
voluptuously
بطور شهوت انگیز
libidinous
وابسته به شهوت جنسی
voluptuously
از روی شهوت پرستی
rut
مست شهوت شدن
alleyways
حاشیه اضافی زمین تنیس دربازی دوبل مسیر معمولی گوی بولینگ
alley
حاشیه اضافی زمین تنیس دربازی دوبل مسیر معمولی گوی بولینگ
alleys
حاشیه اضافی زمین تنیس دربازی دوبل مسیر معمولی گوی بولینگ
. The car is gathering momentum.
اتوموبیل دارد دور بر می دارد
to g. with passion
دراتش شهوت یاعشق سوختن
satyriasis
نعوظ یا شدت حس شهوت درمرد
venery
شهوت پرستی خوشگذرانی جنسی
lesbians
وابسته به دفع شهوت یک زن با زن دیگر
bawdry
شهوت پرستی
[غیر مصطلح]
lust
حرص واز شهوت داشتن
voyeurs
اطفا کننده شهوت بانگاه
voyeur
اطفا کننده شهوت بانگاه
lewd
ناشی از هرزگی شهوت پرست
She is blinded by passion .
شهوت او را کور کرده است
lesbian
وابسته به دفع شهوت یک زن با زن دیگر
lesbianism
دفع شهوت زنی با زن دیگر
sexier
دارای تمایلات جنسی شهوت انگیز
sexy
دارای تمایلات جنسی شهوت انگیز
pornographer
نویسنده مطالب قبیح یا شهوت انگیز
sapphic vice
شهوت رانی زنان نسبت به یکدیگر
sexiest
دارای تمایلات جنسی شهوت انگیز
pornographic
وابسته به عکس یانوشته شهوت انگیز
It is written for our benefit
نوشته کردن برای ما فایده دارد
metrist
کسی که در متر کردن مهارت دارد
peeper
اطفا کننده شهوت بانگاه
[اصطلاح روزمره]
peeping Tom
اطفا کننده شهوت بانگاه
[اصطلاح روزمره]
residents
ما در حافظه بار کردن ندارد وجود دارد
resident
ما در حافظه بار کردن ندارد وجود دارد
hooker
مهاجمی که وسط خط جلو درتجمع است و حق رد کردن توپ را با پا دارد
hookers
مهاجمی که وسط خط جلو درتجمع است و حق رد کردن توپ را با پا دارد
poeeping tom
ادمی که بانگاه باعضاء تناسلی واعضای برهنه اطفاء شهوت کند
Walls have ears
<idiom>
دیوار موش دارد و موش گوش دارد
[اصطلاح]
labor theory of value
براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
nympholept
کسیکه جنوی یافتن کمال مطلوب یا پی کردن چیز غیرقابل دسترسی را دارد
zero insertion force socket
[قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
residents
داده نوشتار که همیشه در چاپگر یا وسیلهای که نیاز به بار کردن ندارد وجود دارد
resident
داده نوشتار که همیشه در چاپگر یا وسیلهای که نیاز به بار کردن ندارد وجود دارد
Pronoia
واژه ای جدید: حسی که گویا از طرف دنیا برای کمک کردن وجود دارد
self compiling compiler
کامپایلری که به زبان اصلی خودش نوشته شده و قابلیت کامپایل کردن خود را نیز دارد
enclave economices
اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
walls here ears
دیوار موش دارد موش گوش دارد
routing
مشخص کردن یک مسیر مناسب برای پیام از شبکه , روش جدید مسیریابی داده به کامپیوتر مرکزی وجود دارد
HyperTerminal
برنامه ارتباطی که در ویندوز وجود دارد و به کاربر امکان صدا کردن کامپیوتر راه دور از طریق مودم و فایلهای ارتباطی میدهد
fail
سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
failed
سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
fails
سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
serviced
شرکتی که سرویس خاص مانند خارج کردن فایلهای DTP به مجموعههای تایپ , تبدیل فایلها یا ایجاد اسلاید از فایلهای گرافیکی را بر عهده دارد
service
شرکتی که سرویس خاص مانند خارج کردن فایلهای DTP به مجموعههای تایپ , تبدیل فایلها یا ایجاد اسلاید از فایلهای گرافیکی را بر عهده دارد
chains
متصل کردن فایل و داده ها پشت سر هم به طوری که به هر فایل یا داده بعدی یک اشاره گر وجود دارد
chain
متصل کردن فایل و داده ها پشت سر هم به طوری که به هر فایل یا داده بعدی یک اشاره گر وجود دارد
gig
ماشین خارزنی
[این وسیله برای یکنواخت کردن سطح پرزها و گرفتن ذرات از سطح بافت بکار می رود و در صنعت فرش ماشینی و بعضی منسوجات کاربرد دارد.]
butts
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butted
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butt
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
he has a rage for money
دارد
chain
دارد.
are there any remarks?
دارد
there is a time for everything
دارد
hast
او دارد
heavy fighting is in progress
دارد
he has worms
دارد
chains
دارد.
he is ill with fever
تب دارد
has
دارد
it has sides
سه پهلو دارد
there is a rumour that
شهرت دارد که
I owe him a dept of gratitude.
حق بگردنم دارد
not a patch on
چه دخلی دارد
Buttonhole
کتی که در دو طرف دکمه دارد
He has a day off.
او مرخصی دارد.
what hurt is there in that
چه زیانی دارد
our library is well stocked
خوبی دارد
the reason is manifold
چنددلیل دارد
the probability is
احتمال دارد
god is
خداوجود دارد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com