English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English Persian
prank شوخی امیخته بافریب
pranks شوخی امیخته بافریب
Other Matches
A clumsy practical joke. آدم شوخی است ( شوخی های یدی )
It is no joke . این شوخی ندارد ( شوخی نیست )
mixed امیخته
mixture امیخته
mixtures امیخته
portmanteau امیخته
motley امیخته
interwrought در هم امیخته
portmanteaus امیخته
portmanteaux امیخته
medleys امیخته
medley امیخته
zygose امیخته
mixed mode باب امیخته
mixed number عدد امیخته
mixed tides کشندهای امیخته
mixed crystal کریستال امیخته
coalescent بهم امیخته
cold mix امیخته سرد
impanate امیخته بنان
mixed gas گاز امیخته
immiscible امیخته نشدنی
chrism روغن امیخته بابلسان
oxyhydrogen اکسیژن امیخته به ایدروژن
gold amalgam جیوه امیخته بازر
oil is immiscible with water روغن با اب امیخته نمیشود
lemon squash شربت امیخته ازابلیمووسوداواتر
mixed mode experssion عبارت امیخته یاب
mincemeat قیمه امیخته باکشمش
mixed mode macro درشت دستور امیخته باب
mixed radix notation نشان گذاری امیخته مبنا
deep laid امیخته به زیرکی یا حیله نهانی
d. butter کره اب کرده و امیخته با ارد
neo platonism فلسفه افلاطونی امیخته با تصوف شرقی
poudrette کودی که از مدفوع و زغال امیخته باشد
lingua franca زبان امیخته با زبانهای دیگر گویش مختلط
think piece مقاله خبری امیخته باافکار وتفسیرات نویسنده
loam خاک رس وشن که با گیاه پوسیده امیخته باشد
law french اصطلاحات امیخته با فرانسه که در زبان حقوقی بکارمیرود
lingua francas زبان امیخته با زبانهای دیگر گویش مختلط
imbroglios قطعه موسیقی درهم امیخته و نامرتب مسئله غامض
imbroglio قطعه موسیقی درهم امیخته و نامرتب مسئله غامض
omnim gatherum امیختگی چندین چیز باهم توده امیخته جنگ
ingratiatory طرف توجه قرار دهنده امیخته بخود شیرینی
oxyhydrogen blowpipe بوری زرگری که دران اکسیژن و ایدروژن با هم امیخته میشوند
tragi comedy نمایشی که دران مطالب جدی ومضحک باهم امیخته باشد
kamptulicon یکجورفرش که ازقندران وچوب پنبه امیخته بهم درست میکنندو....است
incorporating mill کارخانهای که اجزای باروت دران امیخته میشوند کارخانه باروت سازی
gouache رنگ کاری با رنگی که در اب حل شده و با عسل و صمغ امیخته شده
jargonize بزبان غیر مصطلح یا امیخته در اوردن یا ترجمه کردن بقالب اصطلاحات خاص علمی یافنی مخصوص در اوردن
waggery شوخی
facetiousness شوخی
facetiae شوخی
funny bones شوخی
drollery شوخی
bon mot شوخی
for fun به شوخی
sportiveŠetc شوخی کن
jocundly با شوخی
jocosity شوخی
jink شوخی
jestingly به شوخی
lightsomeness شوخی
in play به شوخی
in a sober earnest بی شوخی
humorousness شوخی
good humouredly به شوخی
gamesomeness شوخی
funniment شوخی
frolicsomeness شوخی
persiflage شوخی
funny bone شوخی
joking شوخی
humoring شوخی
humors شوخی
jests شوخی
humour شوخی
jest شوخی
humouring شوخی
lark شوخی
humoured شوخی
raillery شوخی
fun شوخی
game شوخی
pranks شوخی
humours شوخی
prank شوخی
jokes شوخی
joke شوخی
joked شوخی
humored شوخی
larks شوخی
charlatanic امیخته بازبان بازی یاچاچول بازی
jocularly از روی شوخی
jocoserious شوخی و جدی
indispensables بزبان شوخی
inexpressibles بزبان شوخی
jokes شوخی کردن
Joking apart. <idiom> شوخی به کنار.
joked شوخی کردن
joke شوخی کردن
jink لطفه شوخی
josh شوخی کردن
pranks شوخی خرکی
razz شوخی کردن
sportiveŠetc شوخی امیز
jokingly شوخی کنان
to break a jest شوخی کردن
to crack a joke شوخی کردن
practical jokes شوخی یدی
practical jokes شوخی عملی
practical joke شوخی یدی
practical joke شوخی عملی
randan مستی شوخی
sports بازی شوخی
Joking aside. <idiom> شوخی به کنار.
prank شوخی خرکی
larks شوخی کردن
lark شوخی کردن
monkey business <idiom> شوخی کردن
A flat joke . شوخی بی نمک
prankful شوخی امیز
humorous شوخی امیز
joking شوخی کردن
floppy ear خرگوش [به شوخی]
lop ear خرگوش [به شوخی]
all joking aside شوخی بکنار
horseplay شوخی خرکی
cut a joke شوخی کردن
spree شوخی سرخوشی
sprees شوخی سرخوشی
jocular شوخی امیز
tease شوخی با آزار
rag [British E] شوخی با آزار
jesting a شوخی بکنار
to cut a joke شوخی کردن
tricking شوخی کردن
friskiness فرحناکی شوخی
sported بازی شوخی
gagman شوخی کننده
hand play شوخی بادست
his joke fell f. شوخی اونگرفت
humor شوخی خوشمزگی
humoursome شوخی امیز
Joking apart, ... <idiom> جدای از شوخی، ...
trick شوخی کردن
facetiously ازروی شوخی
sport بازی شوخی
to kid شوخی کردن
tricked شوخی کردن
practical joke شوخی انجام دادنی
practical jokes شوخی انجام دادنی
repartee جواب شوخی امیز
Dirty jokes . شوخی های رکیک
It cannot be trifled with . It is no joking matter. شوخی بردار نیست
Try to be serious for a change . شوخی رابگذار کنار
Joking apart. از شوخی گذشته ( جدی )
waggery شوخی شیطنت امیز
frolicsomely از روی وجد و شوخی
hoaxes شوخی فریب امیز
curvet شوخی جست وخیز
bob سرزنش یا طعنه شوخی
bobbing سرزنش یا طعنه شوخی
bobs سرزنش یا طعنه شوخی
humbugs شوخی فریب امیز
and now to be serious دیگر شوخی بکنار
fay شوخی توهین امیزکردن
facetious اهل شوخی بیجا
hobs شوخی فریب امیز
pleasantry بذله گویی شوخی
pleasantries بذله گویی شوخی
gayety بشاشت شوخی کردن
hob شوخی فریب امیز
gagger شوخی کننده بذله گو
humbug شوخی فریب امیز
hoax شوخی فریب امیز
jocosely شوخی امیز فکاهی
jocose شوخی امیز فکاهی
shavie شوخی گوشه دار
witticism شوخی لطیفه گویی
gaff شوخی فریبنده حیله
gigs شوخی خنده دار
to play a joke on any one با کسی شوخی کردن
gig شوخی خنده دار
witticisms شوخی لطیفه گویی
prandial واژه شوخی امیز
fun شوخی امیز مفرح
fun مطبوع شوخی کردن
quiz شوخی پرسش و ازمون
quizzes شوخی پرسش و ازمون
to do something wrong شیطنت کردن در چیزی [شوخی]
to be up to something شیطنت کردن در چیزی [شوخی]
he can't take a joke شوخی سرش نمی شود
prankster کسیکه شوخی زننده کند
pranksters کسیکه شوخی زننده کند
damage آسیب [شوخی] [اصطلاح روزمره]
damage صدمه [شوخی] [اصطلاح روزمره]
damage ضرر [شوخی] [اصطلاح روزمره]
damage خسارت [شوخی] [اصطلاح روزمره]
damage زیان [شوخی] [اصطلاح روزمره]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com