Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (34 milliseconds)
English
Persian
snap
شکستن صدای شلاق با سرعت عمل کردن
snapped
شکستن صدای شلاق با سرعت عمل کردن
snapping
شکستن صدای شلاق با سرعت عمل کردن
snaps
شکستن صدای شلاق با سرعت عمل کردن
Other Matches
squish
صدای شکستن یا پرتاب چیزی له کردن
crackles
صدای انفجار وشکستگی تولید کردن شکستن
crackled
صدای انفجار وشکستگی تولید کردن شکستن
crackle
صدای انفجار وشکستگی تولید کردن شکستن
knack
صدای شلاق استعداد
smacked
صدای سیلی یا شلاق مزه
smacks
صدای سیلی یا شلاق مزه
smack
صدای سیلی یا شلاق مزه
creptation
تخریب خلل و فرج بتن همراه با صدای درهم شکستن
sonic boom
صدای برخورد هوا با جلوهواپیمای دارای سرعت مافوق صوت
sonic booms
صدای برخورد هوا با جلوهواپیمای دارای سرعت مافوق صوت
forcing
درهم شکستن قفل یا چفت را شکستن
force
درهم شکستن قفل یا چفت را شکستن
forces
درهم شکستن قفل یا چفت را شکستن
chortled
صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
chortle
صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
chortles
صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
chortling
صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
cat
قی کردن شلاق لنگربرداشتن
cats
قی کردن شلاق لنگربرداشتن
cartwhip
شلاق زدن تنبیه کردن
horsewhip
شلاق زدن تنبیه کردن
horsewhips
شلاق زدن تنبیه کردن
horsewhipped
شلاق زدن تنبیه کردن
horsewhipping
شلاق زدن تنبیه کردن
breakaway
شکستن خط محاصره شکستن بند زندان فرار از زندان
stave
شکستن ریزش کردن
violated
شکستن نقض کردن
violates
شکستن نقض کردن
violate
شکستن نقض کردن
smite
خرد کردن شکستن
smites
خرد کردن شکستن
smiting
خرد کردن شکستن
shatter
داغان کردن شکستن
smashes
خرد کردن شکستن
smash
خرد کردن شکستن
shatters
داغان کردن شکستن
pips
شکستن شکستن وبازشدن
pip
شکستن شکستن وبازشدن
pipped
شکستن شکستن وبازشدن
pipping
شکستن شکستن وبازشدن
To set the Thames on fire . to do a herculeam task .
کمر غول راخم کردن ( شکستن )
multilation
شکستن یا فلج کردن اعضا بدن
twang
صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
twanged
صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
twangs
صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
twanging
صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
lay waste
<idiom>
خراب کردن وویران نگه داشتن ،شکستن
cracking
وارد کردن گرما و معمولافشار برای شکستن هیدروکربنهای کمپلکس گاه درحضور کاتالیزور
tinkles
صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
tinkling
صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
tinkled
صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
tinkle
صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
honked
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honks
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honk
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honking
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
acrophony
صدای حرف اول کلماتی که معرف خود ان کلمه باشدمانند صدای a درالف
speed ring
طوقه تطبیق سرعت توپ پدافند هوایی طبله سرعت نما
combined speed indicator
عقربه نشان دهنده سرعت علمی و عملی سرعت نمای مرکب
inflow ratio
نسبت سرعت واقعی رتورکرافت به سرعت محیطی نوک تیغه ها
synthesizer
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
synthesisers
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
synthesizers
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
ping
صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
pinged
صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
voice
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
pings
صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
voices
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
voicing
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
pinging
صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
indicated airspeed
سرعت تعیین شده بوسیله سرعت نمای هواپیما
burning rate
سرعت سوزش مهمات یا خرج سرعت مصرف سوخت
drag
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
drags
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
dragged
وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
contraltos
زیرترین صدای مردانه بم ترین صدای زنانه
contralto
زیرترین صدای مردانه بم ترین صدای زنانه
true air speed
سرعت حقیقی هواپیما یا سرعت تنظیم شده ان
machine number
عدد نسبت سرعت هواپیما به سرعت صوت
tachometer
اندازه گیر سرعت چرخش سرعت سنج
rate of flame propagation
سرعت پخش شدن شعله سرعت احتراق
monophthong
صدای ساده وتنها صدای بسیط
phut
تق صدای ترکیدن بادکنک صدای گلوله
variable ratio
گیربکسهایی که در ان به منظور ثابت نگاه داشتن سرعت برونگذاشت نسبت تبدیل صرف نظر از سرعت درون گذاشت تغییر میکند
muzzle velocity
سرعت دهانهای سرعت اولیه گلوله
rate of pouring
سرعت سیلان سرعت جاری شدن
inputted
فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
input
فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
plink
صدای دق دق کردن
swishing
صدای فش فش کردن
swished
صدای فش فش کردن
crepitate
صدای خش خش کردن
swishes
صدای فش فش کردن
swoosh
صدای خش خش کردن
to blate
مع مع کردن
[صدای بز]
swish
صدای فش فش کردن
skirl
صدای زیر صدای نی انبان
support
CI مخصوص که با cpu کار میکند و یک تابع جمع یا عملیات استاندارد را به سرعت انجام میدهد و سرعت پردازش را افزایش میدهد
chocked nozzle
خروجی موتور جت که سرعت جریان گازهای خروجی دران به سرعت صوت رسیده است
accelerates
سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerated
سرعت دادن سرعت گرفتن
subsonic
با سرعت کمتر از سرعت صوت
accelerating
سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerate
سرعت دادن سرعت گرفتن
whoosh
صدای صفیرایجاد کردن
keck
صدای قی کردن دراوردن
sizzle
صدای هیس کردن
chirr
صدای ملخ کردن
sizzling
صدای هیس کردن
sizzles
صدای هیس کردن
whooshed
صدای صفیرایجاد کردن
sizzled
صدای هیس کردن
gee
صدای هی و هین کردن
pings
صدای غژایجاد کردن
bleats
صدای بزغاله کردن
pinging
صدای غژایجاد کردن
whooshes
صدای صفیرایجاد کردن
bellow
صدای گاو کردن
whooshing
صدای صفیرایجاد کردن
bellowed
صدای غرش کردن
bellowed
صدای گاو کردن
turn down
<idiom>
کم کردن صدای بلند
bleated
صدای بزغاله کردن
pinged
صدای غژایجاد کردن
ping
صدای غژایجاد کردن
bleating
صدای بزغاله کردن
bleat
صدای بزغاله کردن
bellowing
صدای غرش کردن
bellowing
صدای گاو کردن
bellow
صدای غرش کردن
barrel
با سرعت زیادحرکت کردن
spanks
با سرعت حرکت کردن
spanked
با سرعت حرکت کردن
rates
سرعت ارزیابی کردن
rate
سرعت ارزیابی کردن
spank
با سرعت حرکت کردن
barrels
با سرعت زیادحرکت کردن
mach hold
بستن سرعت ماخ به هواپیما بستن سرعت لازم به هواپیمابه طور خودکار
dragger
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
zooms
با صدای وزوز حرکت کردن
zoomed
با صدای وزوز حرکت کردن
zoom
با صدای وزوز حرکت کردن
stridulate
تولید صدای گوشخراش کردن
screak
صدای گوشخراش ایجاد کردن
squeaks
با صدای جیغ صحبت کردن
screeck
صدای گوشخراش ایجاد کردن
vociferate
با صدای بلند ادا کردن
bellowed
صدای شبیه نعره کردن
squeaking
با صدای جیغ صحبت کردن
bellowing
صدای شبیه نعره کردن
squeaked
با صدای جیغ صحبت کردن
bellow
صدای شبیه نعره کردن
squeak
با صدای جیغ صحبت کردن
checked
کم یا متوقف کردن سرعت بدن
check
کم یا متوقف کردن سرعت بدن
to bolt
با سرعت زیاد حرکت کردن
checks
کم یا متوقف کردن سرعت بدن
zero wait state
که آن قدر سریع است که با سرعت قط عات دیگر در کامپیوتر کار میکند و نیاز نیست به صورت مصنوعی سرعت آن کم شود یا وضعیت انتظار درج شود
the lash
شلاق
gad
شلاق
scourge
شلاق
whips
شلاق
lash
شلاق
lashed
شلاق
whip
شلاق
whiplashes
شلاق
lashes
شلاق
horsewhip
شلاق
whiplash
شلاق
horsewhipped
شلاق
whipped
شلاق
scourage
شلاق
knout
شلاق
flagellum
شلاق
horsewhips
شلاق
horsewhipping
شلاق
snuffled
زهد فروشی کردن صدای خس خس بینی
diphthongize
تلفظ کردن دو صدای جداگانه در یک وهله
snuffle
زهد فروشی کردن صدای خس خس بینی
snuffles
زهد فروشی کردن صدای خس خس بینی
snuffling
زهد فروشی کردن صدای خس خس بینی
plodding
اهسته ومحکم حرکت کردن صدای پا
plods
اهسته ومحکم حرکت کردن صدای پا
distorts
صدای نامفهوم از بی سیم بی قواره کردن
distort
صدای نامفهوم از بی سیم بی قواره کردن
whish
: صدای حرف "سین " ایجاد کردن
plash
صدای چلپ چلوپ ایجاد کردن
plodded
اهسته ومحکم حرکت کردن صدای پا
plod
اهسته ومحکم حرکت کردن صدای پا
fleets
هدف متحرک با سرعت حرکت کردن
fleet
هدف متحرک با سرعت حرکت کردن
crossover
متقاطع کردن برای ازدیادفشار و سرعت
cut off velocity
سرعت موشک در لحظه جداشدن موتور سرعت صعودنهایی موشک
transonic
سرعت سیال بین مافوق صوت و زیر سرعت صوت
air plot wind velocity
سرعت باد در مسیر هواپیما سرعت باد محاسبه شده
boo
صدای گاو یا جغد کردن افهار تنفر
booed
صدای گاو یا جغد کردن افهار تنفر
boos
صدای گاو یا جغد کردن افهار تنفر
quacked
صدای اردک کردن دوای قلابی دادن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com