English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English Persian
triskelion شکلی مرکب از سه پره یا سه انشعاب
Search result with all words
triskele شکلی مرکب ازسه پره یا سه انشعاب
Other Matches
combined influence mine مین با مکانیسم عامل مرکب مین مجهز به مدار باحساسیت مرکب
informity بی شکلی
monotropy تک شکلی
dimorphism دو شکلی
formlessness بی شکلی
for love or money <idiom> به هر شکلی
isodimorphism هم دو شکلی
triform سه شکلی
conformity هم شکلی
amorphism بی شکلی
deformation بد شکلی
unification یک شکلی
trimorphous سه شکلی
distortion کج شکلی
distortions کج شکلی
trimorphism سه شکلی
trimorph سه شکلی سه وجهی
isodimorphism تقارن دو شکلی
judgment on procedural matters حکم شکلی
allotropy چند شکلی
judgment on technicalities حکم شکلی
multiform چند شکلی
allotropism چند شکلی
figural openness گشودگی شکلی
deformation دگر شکلی
trial on procedural matters رسیدگی شکلی
trial on technicalities رسیدگی شکلی
form utility مطلوبیت شکلی
procedural law قانون شکلی
unification یگانگی یک شکلی
(the) size of it <idiom> به شکلی که است
allotriomorphism چند شکلی
figural aftereffect رد حسی شکلی
crystal allotropy چند شکلی بلور
modal dispersion شکلی از پراکندگی پالس ها
figurine algebraic notation ثبت جبری و شکلی حرکات شطرنج
guard cell یکی از دو سلول لوبیایی شکلی که منافذ
baluster-side [شکلی شبیه بالشتک پیچیده شده]
right out <idiom> به شکلی که هیچ چیز پنهان نباشد
isodimorphism تقارن و هم شکلی بین دو چیز دوشکل
junction انشعاب
service branch انشعاب
junctions انشعاب
signing intersection انشعاب
service connections انشعاب
branches انشعاب
branch انشعاب
divergences انشعاب
offshoot انشعاب
divergence انشعاب
parallels انشعاب
parallelling انشعاب
parallelled انشعاب
paralleling انشعاب
paralleled انشعاب
parallel انشعاب
divarication انشعاب
fork انشعاب
forking انشعاب
split انشعاب
embranchment انشعاب
connexions انشعاب
diverging انشعاب
offshoots انشعاب
ramification انشعاب
ramifications انشعاب
bifurcation انشعاب
furcation انشعاب
connection انشعاب
charting شکلی که اطلاعات را به صورت خط وط و بلاکهاو... بیان میکند
pleomorphic چند شکلی دارای اشکال وصور مختلف
chart شکلی که اطلاعات را به صورت خط وط و بلاکهاو... بیان میکند
streamline دارای شکلی که مقاومت هوارا در مقابل ان کم کند
charted شکلی که اطلاعات را به صورت خط وط و بلاکهاو... بیان میکند
charts شکلی که اطلاعات را به صورت خط وط و بلاکهاو... بیان میکند
quincunx شکلی دارای پنج واحد یا نفش یکجور
streamlines دارای شکلی که مقاومت هوارا در مقابل ان کم کند
streamlining دارای شکلی که مقاومت هوارا در مقابل ان کم کند
foreshortening نمایش خطوط واقعی شکلی بصورت کوچک تر
What does he look like? او [مرد] چه شکلی به نظر می آید؟ [شکل ظاهری]
combined operations عملیات رستههای مرکب عملیات مرکب
alpha pegasi مرکب الفرس متن الفرس مرکب
condeitional branch انشعاب شرطی
conduit box جعبه انشعاب
crotches جای انشعاب
rosettes مقره انشعاب
service entrance پست انشعاب
rosette مقره انشعاب
crotch نقطه انشعاب
diverges انشعاب یافتن
dichotomy انشعاب به دو شعبه
crotch جای انشعاب
crotches نقطه انشعاب
connection factor ضریب انشعاب
tributaries شاخه انشعاب
diverge انشعاب یافتن
multiple cable joint موف انشعاب
distribution box جعبه انشعاب
diverged انشعاب یافتن
tributary شاخه انشعاب
additional outlet انشعاب اختصاصی
case branch انشعاب شرطی
branch instruction دستورالعمل انشعاب
cable jointing sleeve موف انشعاب
building connection انشعاب ساختمان
branchpoint نقطه انشعاب
branch cutout فیوز انشعاب
branch address نشانی انشعاب
multiple cable joint مفصل انشعاب
dichotomies انشعاب به دو شعبه
conditonal branching انشعاب شرطی
service wire سیم انشعاب
cold water supply انشعاب ابسرد
conditional branch انشعاب شرطی
master service انشعاب اصلی
drop wire سیم انشعاب
leading in wire سیم انشعاب
humeral veil پارچه مستطیل شکلی که کشیشان بر روی شانه می اندازند
trommel غربال سیمی استوانه شکلی مخصوص سنگ معدن
bypassing سبب انشعاب شدن
pressure taping انشعاب فشار سنجی
pbx تبادل انشعاب خصوصی
barrel switch کلید انشعاب اژیر
bypass سبب انشعاب شدن
branch control structure ساختار کنترل انشعاب
unconditional branch انشعاب غیر شرطی
bypassed سبب انشعاب شدن
take off divider مقسم انشعاب دهنده
bypasses سبب انشعاب شدن
cable jointing sleeve مفصل انشعاب کابل
divergent انشعاب پذیر منشعب
digitation انشعاب بشکل پنجه
rosette cutout مقره انشعاب فیوزدار
extention alarm push جعبه انشعاب اژیر
shoots جوانه زدن انشعاب
private branch exchange مبادله انشعاب خصوصی
wood ray انشعاب اوندی چوب
shoot جوانه زدن انشعاب
junction پیوندگاه [جای انشعاب چهارراه ]
armlet انشعاب کوچک دریاشبیه خلیج
secession تجزیه طلبی انشعاب حزبی
crutch محل انشعاب بدن انسان
surroyal انشعاب شاخ گوزن چهارساله
crutches محل انشعاب بدن انسان
charts شکلی که نرخ ها در آن به صورت قط عاتی از دایره نشان داده شده اند
charting شکلی که نرخ ها در آن به صورت قط عاتی از دایره نشان داده شده اند
bravo, pattern شکلی که حرارت سنج اب درعمق کمتر از 001 فاتوم نشان میدهد
pausal form دردستور عبری شکلی که کلمه هنگام ایست درجمله پیدا میکند
charted شکلی که نرخ ها در آن به صورت قط عاتی از دایره نشان داده شده اند
chart شکلی که نرخ ها در آن به صورت قط عاتی از دایره نشان داده شده اند
dentil-band [بخش مستطیلی شکلی از لایه ی گچ بری شده در قسمتی از پیشانی سرستون]
forking محل انشعاب چند شاخه شدن
crotch محل انشعاب شاخه از بدنه درخت
fork محل انشعاب چند شاخه شدن
crotches محل انشعاب شاخه از بدنه درخت
bracket رویارویی در مسابقه حذفی حرکت برای ساختن شکلی بصورت پرانتز روی یخ
vertical diagraph شکلی از سیستم رمز دو حرفی است که یک حرف بالا و یکی پایین نوشته میشود
stratus لایه یکنواخت و یک شکلی ازابرهای کم ارتفاع وخاکستری رنگ که از سطح زمین بخوبی دیده میشوند
tree سیستم داده که هرداده یا گره آن فقط دو انشعاب دارند
jumpers سیم هادی برای ایجاد انشعاب فرعی موقتی
pabx Exchange AutomaticBranch Private تبادل انشعاب خودکار خصوصی
jumper سیم هادی برای ایجاد انشعاب فرعی موقتی
phillips curve شکلی غیرخطی بوده و در حقیقت نشان میدهد که یک رابطه جانشینی بین تورم و بیکاری وجود دارد
acrostolium [قسمتی از دماغه کشتی در ناو جنگی باستان مه معمولا مدور، مارپیچ یا شکلی شبیه حیوانات داشته است.]
cable drum قرقره استوانه شکلی که کابل کنترل به دور ان پیچیده شده و مقدار کابلی که با هرچرخش دسته حرکت میکند راافزایش میدهد
charted شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
chart شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
load module یک برنامه کامپیوتر به شکلی که میتواند فورا" توسط کامپیوتر اجرا شود
charting شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
charts شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
polymorph عضو یا موجود چند شکلی موجود زنده ایکه چندین مرحله تغییر ودگردیسی داشته باشد
shapes قالب کردن طرح کردن به شکلی دراوردن
shape قالب کردن طرح کردن به شکلی دراوردن
multiplex مرکب
parasyntetic مرکب
conposite مرکب
combined arms مرکب
composite مرکب
formant مرکب
roadster مرکب
roadsters مرکب
compounds مرکب
compounded مرکب
compound مرکب
ink pad مرکب زن
composed مرکب
ink مرکب
inks مرکب
hybrid مرکب
complex مرکب
complexity مرکب
complexities مرکب
complexes مرکب
tracing ink مرکب
combined مرکب
mixed مرکب
law of procedure قانون اصول محاکمات قانون شکلی
composite material مواد مرکب
combined forces نیروهای مرکب
magnetic ink مرکب مغناطیسی
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com