Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
ye
شکل قدیمی کلمه The شماها
Other Matches
hyphen
فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود
hyphens
فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود
logogriph
نوعی معماکه چند کلمه داده میشود وشخص باید ازمیان این کلمات کلمه مطلوب راپیداکندویا از حروف انها کلمه مورد نیاز را بسازد
search and replace
خصوصیتی در کلمه پرداز که به کاربر امکان یاتن کلمه یا عبارت خاص میدهد وآنرا با کلمه یا عبارت دیگری جایگزین میکند
on your part
<adv.>
از طرف شماها
for your part
<adv.>
از طرف شماها
from your part
<adv.>
از طرف شماها
paralleled
اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
parallels
اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
parallelling
اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
parallelled
اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
paralleling
اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
parallel
اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
word
تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود
worded
تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود
least significant bit
رقم دودویی در سمت راست یک کلمه که کمترین توان کلمه را می گیرد.
statute at large
چاپ قانون به طور کلمه به کلمه از روی متن اصلی
prefixes
کلمه متصل به ابتدای کلمه بعد که به آن معنای خاص می بخشد
prefix
کلمه متصل به ابتدای کلمه بعد که به آن معنای خاص می بخشد
marker
نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
augment
تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
augmented
تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
word
نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
augmenting
تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
markers
نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
augments
تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
worded
نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
Persian rug
[فرش ایرانی در حالت کلی کلمه که گاه با کلمه قالی شرقی نیز مانوس می باشد.]
to rime one word with another
یک کلمه رابا کلمه دیگر قافیه اوردن
ring shift
جابجایی داده به چپ و راست در یک کلمه بیتی که از موز کلمه بیفتد نادیده گرفته میشود و محلهای خالی با صفر پر می شوند
processor
ساخت CPU با اندازه کلمه بزرگ با وصل کردن پلاکهای با اندازه کلمه کوچکتر به هم
hypertext
روش اتصال کلمه یا تصویر به صفحه بعد پس از انتخاب کلمه یا تصویر توسط کاربر
syllable
جزء کلمه مقطع کلمه
synonyms
کلمه مترادف کلمه هم معنی
syllables
جزء کلمه مقطع کلمه
synonym
کلمه مترادف کلمه هم معنی
lsb
رقم دودویی که محل سمت راست کلمه را اشغال میکند و کمترین توان دو را در کلمه دارد که معمولا معادل رو به توان صفر است
soft
محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد
softer
محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد
enclitic
متکی به کلمه قبلی کلمهای که تکیه ندارد و یااگر دارد تکیه اش رابکلمه پیش از خود میدهد ودر تلفظ بدان کلمه می چسبد
softest
محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد
keyword
1-کلمه دستور در زبان برنامه نویسی برای انجام عملی . 2-کلمه مهم در عنوان یا متنی که محتوای آن را می نویسد. 3-کلمهای که در رابط ه با متنی باشد
Can you watch the dog for us this weekend?
آیا شماها می توانید آخر این هفته مواظب این سگ باشید؟
shifts
جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
shifted
جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
shift
جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
softest
حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود
softer
حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود
soft
حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود
old red sandstone
سنگ ماسه قرمز قدیمی ماسه سنگ سرخ قدیمی
cycled
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycle
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycles
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
You need to take care to differentiate between facts and opinions
[ differentiate facts from opinions]
.
شماها باید به فرق بین حقایق و نظرات توجه بکنید
[حقایق را از نظرات تشخیص بدهید]
.
olden
قدیمی
outdated
قدیمی
old-timer
قدیمی
date
قدیمی
fogram
قدیمی
old timer
قدیمی
antiquated
قدیمی
age-old
قدیمی
old-timers
قدیمی
archaic
قدیمی
dates
قدیمی
age old
قدیمی
stale cheque
چک قدیمی
seniors
قدیمی
old time
قدیمی
We old – fashioned people .
ما قدیمی ها
senior
قدیمی
ancient
قدیمی
veteran
قدیمی
veterans
قدیمی
out of date
قدیمی
bygone
قدیمی
timeworn
قدیمی
old hat
قدیمی مسلک
old hat
هر چیز قدیمی
fuddy-duddy
قدیمی مسلک
unreconstructed
قدیمی مسلک
fuddy-duddies
قدیمی مسلک
paleography
کتابت قدیمی
scholastic
متفکران قدیمی
primal
بسیار قدیمی
presentation copy
نسخه قدیمی
square toed
قدیمی مسلک
new-
اخیرا و نه قدیمی
uptight
قدیمی مسلک
prolonged
قدیمی مدید
(as) old as the hills
<idiom>
خیلی قدیمی
newest
اخیرا و نه قدیمی
Old – time tunes .
آهنگهای قدیمی
newer
اخیرا و نه قدیمی
protolanguage
زبان قدیمی
incunabulum
کتب قدیمی
museum piece
قدیمی غیرعادی
clapped-out
ماشینخرابو قدیمی
ex
سابق قدیمی
ex-
سابق قدیمی
new
اخیرا و نه قدیمی
past master
استاد قدیمی
culverin
یکجورتوپ قدیمی
by gone
قدیمی گذشته ها
fogeys
ادم قدیمی
fogies
ادم قدیمی
oldest
دیرینه قدیمی
ancient manuscript
نوشته قدیمی
fogy
ادم قدیمی
past masters
استاد قدیمی
fogey
ادم قدیمی
older
دیرینه قدیمی
old
دیرینه قدیمی
arquebus
تفنگ قدیمی
codex
نسخه قدیمی
dating rugs
[antique]
فرش عتیقه
[قدیمی]
slow coach
ادم قدیمی مسلک
falcons
باز توپ قدیمی
falcon
باز توپ قدیمی
old-style
روش گاهشماری قدیمی
sloop
کرجی یک دگلی قدیمی
raffles
نوعی بازی قدیمی
viol
ویولن 5 یا 6 سیمهء قدیمی
ducat
مسکوک طلای قدیمی
raffle
نوعی بازی قدیمی
archaism
انشاء یا گفتاریااصطلاح قدیمی
wailing wall
دیوار قدیمی اورشلیم
blunderbuss
نوعی تفنگ قدیمی
sequin
سکه زر قدیمی در ایتالیاوعثمانی
sequins
سکه زر قدیمی در ایتالیاوعثمانی
clepsydra
ساعت ابی قدیمی
primitively
بطور قدیمی یا بدوی
rebec
کمانچه سه سیمه قدیمی
rebeck
کمانچه سه سیمه قدیمی
to cling to the old ways
به رسوم قدیمی چسبیدن
cataphract
نوعی زره قدیمی
rundlet
واحدگنجایش مایعات قدیمی
runlet
واحدگنجایش مایعات قدیمی
shandradan
درشکه تک اسبه قدیمی
fud
ادم قدیمی مسلک
shandrydan
درشکه تک اسبه قدیمی
tod
واحد قدیمی وزن
dodo
آدم قدیمی مسلک
dodoes
آدم قدیمی مسلک
flintlock
تفنگ سرپرچخماقی قدیمی
alpenstock
عصای قدیمی کوهنوردی
flintlocks
تفنگ سرپرچخماقی قدیمی
nine pins
نوعی بولینگ قدیمی
Antiguated
آنتیک ،کهنه،قدیمی
old wives' tale
عقیدهی قدیمی و مردود
old wives' tales
عقیدهی قدیمی و مردود
dodos
آدم قدیمی مسلک
inkhorn
دوات شاخی قدیمی
back copy
نسخه قدیمی مجله یا روزنامه
neoclassic
احیا کننده سبکهای قدیمی
cithara
یکنوع الت موسیقی قدیمی
spicery
انباری ادویه
[واژه قدیمی]
fustiest
کفک زده قدیمی مسلک
back issue
نسخه قدیمی مجله یا روزنامه
viola da gamba
ویلون سل قدیمی 5 یا6 سیمه
stroud
پارچه یا پتوی صخیم قدیمی
fusty
کفک زده قدیمی مسلک
fustier
کفک زده قدیمی مسلک
father file
پشتیبان گونه قدیمی فایل
fogyish
مانع پیشرفت قدیمی مسلک
auditory
[نام قدیمی شبستان کلیسا]
flying wedge
نوعی مانور تهاجمی قدیمی
cubit
مقیاس قدیمی طول معادل 81 تا 22 اینچ
carrack
کشتی بزرگ باری وجنگی قدیمی
driving iron
نام قدیمی چوب شماره 1 گلف
skald
شاعر قدیمی اسکاندیناوی داستان نویس
bad
زمان ماضی قدیمی فعل bid
stomacher
پیش دامنی قدیمی زنانه ومردانه
hierologist
متخصص خواندن خطوط قدیمی مصر
revivalist
طرفدار احیای آداب و رسوم قدیمی
vulgate
نسخه لاتین قدیمی کتاب مقدس
touchhole
سوراخ جای فتیله در توپهای قدیمی
bireme
یکنوع قایق کوچک قدیمی دوپارویی
Give me those old cars any day . I miss those old cars .
قربان آن اتو مبیل های قدیمی
graphophone
نوعی دستگاه ضبط صوت قدیمی
dog-ear
[واژ ی قدیمی پا پیکره ی بالا سنتوری]
tumbling verse
شعر بی قاعده وبی وزن قدیمی
carack
کشتی بزرگ باری وجنگی قدیمی
Afro-American
نژاد آفریقایی آمریکایی
[عبارت قدیمی]
bawdry
زنا
[دین]
[حقوق]
[واژه قدیمی]
Hey, old chap!
<idiom>
چطوری رفیق قدیمی!
[اصطلاح روزمره]
She's not the Laleh I used to know.
او
[زن]
دیگر لاله قدیمی
[از نظر رفتار]
نیست.
You look ridiculous in that old hat .
با این کلاه قدیمی قیافه ات مسخره شده
This is the oldest Persian script in existence.
این قدیمی ترین خط فارسی موجود است
upgrading
به روز رسانی
[معاوضه قسمتهای قدیمی]
[مهندسی]
I want to look at old coins.
من می خواهم سکه های قدیمی را تماشا کنم.
supersede
گرفتن جای چیزی که قدیمی تر یا کم استفاده تر است
superseding
گرفتن جای چیزی که قدیمی تر یا کم استفاده تر است
hutch
نوعی پیمانه قدیمی زغال سنگ وغیره
latium
ناحیه قدیمی مرکزایتالیا واقع درجنوب شهرروم
hutches
نوعی پیمانه قدیمی زغال سنگ وغیره
supersedes
گرفتن جای چیزی که قدیمی تر یا کم استفاده تر است
bibliopole
کتاب فروش فرشنده کتب قدیمی وکمیاب
He's back to his usual self.
او
[مرد ]
دوباره برگشت به رفتار قدیمی خودش.
superseded
گرفتن جای چیزی که قدیمی تر یا کم استفاده تر است
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com