Total search result: 204 (23 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
flop |
شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی |
flopped |
شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی |
flopping |
شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی |
flops |
شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی |
|
|
Other Matches |
|
smother |
شیرجه دروازه بان برای مهار گوی |
smothered |
شیرجه دروازه بان برای مهار گوی |
smothering |
شیرجه دروازه بان برای مهار گوی |
smothers |
شیرجه دروازه بان برای مهار گوی |
flopper |
دروازه بان شیرجه رو |
clearance diving |
شیرجه رفتن برای پاک کردن مین شیرجه برای مین روبی |
inhibits |
توقف رخ دادن یک فرآیند یا جلوگیری از انجام عملیات در مدار مجتمع یا دروازه . |
inhibit |
توقف رخ دادن یک فرآیند یا جلوگیری از انجام عملیات در مدار مجتمع یا دروازه . |
send-off |
حرکت اسبها از دروازه شروع |
send off |
حرکت اسبها از دروازه شروع |
send-offs |
حرکت اسبها از دروازه شروع |
straight line coding |
برنامه نوشته شده برای جلوگیری از استفاده حلقه و انشعاب برای اجرای سریع تر |
break |
جداکردن دو بوکسور ازیورتمه به چهارنعل حرکت از دروازه شروع اسبدوانی |
breaks |
جداکردن دو بوکسور ازیورتمه به چهارنعل حرکت از دروازه شروع اسبدوانی |
whip stall |
شیرجه قائم سوت کشیدن شیرجه کردن هواپیما |
snubbed |
جلوگیری از حرکت طناب باپیچاندن دور تیر و غیره |
snubbing |
جلوگیری از حرکت طناب باپیچاندن دور تیر و غیره |
snubs |
جلوگیری از حرکت طناب باپیچاندن دور تیر و غیره |
snub |
جلوگیری از حرکت طناب باپیچاندن دور تیر و غیره |
strufe |
با هواپیما شیرجه زدن شیرجه زیر اتش |
feinting |
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف |
feints |
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف |
feinted |
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف |
feint |
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف |
aerial pickets |
شیرجه هوایی شیرجه از راه هوا |
trackball |
وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند |
inverter |
دروازه منط قی برای امکانات بر عکس کردن |
slotting |
منطقه جلو دروازه برای حمله مناسب |
slot |
منطقه جلو دروازه برای حمله مناسب |
slots |
منطقه جلو دروازه برای حمله مناسب |
obstructionist |
کسیکه برای جلوگیری |
in order to prevent |
برای جلوگیری کردن |
rugby point |
امتیاز 3 یا 4 برای رساندن توپ به پشت خط پایان امتیاز 2 برای ضربه با پاوفرستان توپ از روی دروازه |
dykes |
دیواری که برای جلوگیری از اب دریا می سازند |
kyanize |
باداراشکنه اندودن برای جلوگیری ازپوسیدگی |
copy protect |
یچ برای جلوگیری از کپی گرفتن از یک دیسک |
dyke |
دیواری که برای جلوگیری از اب دریا می سازند |
dikes |
دیواری که برای جلوگیری از اب دریا می سازند |
to avoid distortion of the results [produced] by ... |
برای جلوگیری از اعوجاج نتایج توسط ... |
drag |
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه |
dragged |
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه |
drags |
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه |
buffer |
امپلی فایری برای جلوگیری ازتداخل مدارات |
sunscreen |
کرم پوست برای جلوگیری از آفتاب زدگی |
bailout |
کمک مالی [برای جلوگیری از ورشکستگی] [اقتصاد] |
sunscreens |
کرم پوست برای جلوگیری از آفتاب زدگی |
ttl |
استفاده از طراحی TTL و قط عات برای پیاده سازی مدارهای منط قی و دروازه ها |
goal light |
چراغ قرمز پشت دروازه لاکراس برای نشان دادن امتیاز در هر بار |
team handball court |
مربع مستطیل 04 در 02 متر که باخطی به موازات خط دروازه به دو قسمت تقسیم شده وهر منطقه یک دروازه دارد |
passout |
پاس از پشت دروازه به یاردر جلوی دروازه |
gaiting strap |
تسمه مخصوص ارابه برای جلوگیری از انحراف اسب |
bulk head |
دیواریکه برای جلوگیری ازفشار اب یا خاک ساخته میشود |
boundary |
جلوگیری از هر برنامه برای نوشتن بر یک فضای مشخص از حافظه |
fly net |
پشه پران تورسیمی برای جلوگیری ازامدن مگس |
boundaries |
جلوگیری از هر برنامه برای نوشتن بر یک فضای مشخص از حافظه |
infibulation |
چفت کردن الت تناسلی برای جلوگیری از جماع |
maintenance |
مراقب مرتب از سیستم برای جلوگیری از رویداد خرابی |
spill wind |
سست کردن بادبان برای جلوگیری از تمایل قایق به یک سمت |
kick save |
نجات دروازه با پای دروازه بان |
windbreaks |
درختستان یابوته هایی که برای جلوگیری از وزش باد کاشته میشوند |
to take action to prevent [stop] such practices |
اقدام کردن برای اینکه از چنین شیوه هایی جلوگیری شود |
windbreak |
درختستان یابوته هایی که برای جلوگیری از وزش باد کاشته میشوند |
retraction lock |
وسیله مکانیکی برای جلوگیری از جمع شدن غیرعمدی ارابه فرود |
to rough a horse's shoes |
میخ مخصوص بنعل اسب زدن برای اینکه از سرخوردن ان جلوگیری شود |
encoding |
روش کد گذاری داده در دیسک مغناطیسی برای جلوگیری از مجموعهای از بیتهای مشابه |
sealsking |
نوار پوست سگ ماهی زیرچوب اسکی تورینگ برای جلوگیری از سر خوردن بعقب |
fail safe system |
سیستمی که برای جلوگیری ازخرابی طراحی شده است سیستم با خرابی ملایم |
radiation shield |
وسیلهای برای جلوگیری ازتابشهای ناخواسته که دراندازه گیری کمیت موردنظرتاثیر میگدارند |
revenue cutter |
کشتی مسلح دولتی که برای جلوگیری ازقاچاق واجرای قوانین مالیاتی بکار رود |
normal |
روش ساخت اطلاعات در پایگاه داده برای جلوگیری از افزونگی و بهبود کارایی ذخیره |
bacteriolysis |
مواد شیمایی جهت جلوگیری از رشد باکتری خصوصا برای انبار کردن فرش بیش از سه ما ه |
control lock |
وسیلهای برای قفل کردن سطوح فرامین و جلوگیری ازحرکت انها وقتیکه هواپیمامتوقف است |
anti spin |
سیستمی برای جلوگیری ازچرخش چرخهای هواپیماهنگامیکه ارابه فرود خارج از هواپیما قرار دارد |
wire locking |
بستن تعدادی مهره یا پیچ به یکدیگر توسط سیم ایمنی برای جلوگیری از شل شدن انها |
find touch |
بیرون فرستادن توپ نزدیک خط دروازه برای تجمع نزدیک |
compressor bleed air |
هوایی که از قسمت کمپرسورموتور توربینی برای جلوگیری از واماندگی و یابرای بکار اندازی بعضی متعلقات گرفته میشود |
carbon seal |
وسیلهای مقاوم در برابرگرما که در موتورهای توربینی برای جلوگیری ازخروج یا نشت روغن ازمحفظه یاتاقان بکار میرود |
propagation delay |
1-زمان لازم برای فاهر شدن خروجی در دروازه منط قی پس از اعمال ورودی . 2-زمانی که بیت داده روی شبکه از مبدا به مقصد می رود |
clear one's ears |
متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب |
semaphore |
مشخصات دو کار و تصدیق مناسب برای جلوگیری از قفل کردن یا سایر مشکلات وقتی که هر دو نیاز به وسیله جانبی یا تابعی دارند |
preventive justice |
قسمتی ازحقوق که به بررسی اقدامات مختلفی که برای جلوگیری ازارتکاب جرم از ناحیه تبهکاران احتمالی لازم است اختصاص دارد |
locknut |
قراردادن مهره دوم برای جلوگیری ازشل شدن مهره اول |
joggled |
بریدگی اجر و امثال ان برای جلوگیری از لغزش تیزی یا شکاف اجر و چوب وغیره |
joggling |
بریدگی اجر و امثال ان برای جلوگیری از لغزش تیزی یا شکاف اجر و چوب وغیره |
joggle |
بریدگی اجر و امثال ان برای جلوگیری از لغزش تیزی یا شکاف اجر و چوب وغیره |
joggles |
بریدگی اجر و امثال ان برای جلوگیری از لغزش تیزی یا شکاف اجر و چوب وغیره |
anti blush tinner |
ماده رقیق کننده ایکه به کندی خشک میشود و در شرایط رطوبت زیاد برای جلوگیری از التهاب لعاب روی سطح بکار میرود |
marshall plan |
طرح کمک امریکابرای توسعه اقتصادی کشورهای اروپای غربی که پس از جنگ جهانی دوم برای جلوگیری از نفوذ کمونیسم دراین کشورها اجراگردید |
goal judge |
داور پشت دروازه لاکراس داور دروازه واترپولو |
spacer |
امکانی در سیستم کلمه پرداز برای جلوگیری از فاصله دار شدن کلمات یا جدا شدن در محل نادرست |
dive schedule |
جدول حداکثر زمان و عمق استخر برای شیرجه جدول نشاندهنده عمق و زمان ماندن زیر اب غواص |
named departure point |
نقطه مشخص برای حرکت |
named airport of departure |
فرودگاه معین برای حرکت |
marching orders |
فرمان حرکت برای جنگ |
CMOT |
استفاده از پروتکلهای مدیریت شبکه CMIS , CMIP برای مدیریت دروازه ها در یک شبکه TCP / IP |
end finish |
گره جناقی [گره زدن دو انتهای فرش در محل ریشه ها برای جلوگیری از باز شدن و بهم ریختگی تار و پود] |
scrambler |
وسیله کدگزاری رشته دادهای به صورت تصادفی پیش ازارسال برای جلوگیری از اینکه مجموعهای از صفرها یا یک ها وصفرهای متغیر باعث مشکلات هماهنگی در گیرنده شوند |
scramblers |
وسیله کدگزاری رشته دادهای به صورت تصادفی پیش ازارسال برای جلوگیری از اینکه مجموعهای از صفرها یا یک ها وصفرهای متغیر باعث مشکلات هماهنگی در گیرنده شوند |
element |
دروازه یا ترکیبی از دروازه ها |
elements |
دروازه یا ترکیبی از دروازه ها |
fail |
سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد |
fails |
سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد |
failed |
سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد |
fin |
جلو و عقب بردن بازو در اب برای حرکت |
brush block |
سد کردن سبک برای ایجادتاخیر در حرکت رقیب |
fins |
جلو و عقب بردن بازو در اب برای حرکت |
transhumant |
حرکت کننده بسوی کوهستان برای چرا |
go baseline |
حرکت کردن در امتداد خط پایانی برای دریافت پاس |
heading select feature |
عرشه کمکی برای انتخاب سمت حرکت هواپیما |
water level |
سطح کوچکی برای کنتل جهت حرکت روی لب |
enroute personnel |
افراد پیوسته به یکان حین حرکت برای عملیات |
rocker arm |
اهرم خود کار برای حرکت سوپاپ ماشین |
hydroplaning |
نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب |
counter disengagement |
حرکت شمشیر به دور شمشیرحریف برای مواجهه درمسیر قبلی |
golf car |
وسیله باطری دار برای حرکت دو بازیگر در زمین گلف |
stunt |
حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم |
hydroplane |
نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب |
stunts |
حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم |
hydroplaned |
نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب |
hydroplanes |
نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب |
low low |
حرکت یواشترازمعمول برای عادت کردن به حمل بار سنگین |
bell crank |
اهرم دوطرفهای در سیستم کنترل برای تغییر جهت حرکت |
stunting |
حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم |
cabin pressurization safety valve |
شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین |
deflector |
صفحه تیغه یا وسیله دیگری برای منحرف کردن یک جریان یا حرکت |
gluteus |
یکی از سه عضله سرینی که برای حرکت دادن ران بکار میرود |
boost rocket |
موتور راکت با سوخت جامد یامایع برای به حرکت دراوردن یک رسانگر |
stop [Engineering] |
توقف [برخورد] [محدودیتی برای حرکت یک سیستم مکانیکی و یا تکه ای] [مهندسی] |
end stop [Engineering] |
توقف [برخورد] [محدودیتی برای حرکت یک سیستم مکانیکی و یا تکه ای] [مهندسی] |
hypoid |
چرخدنده هایی برای انتقال حرکت و قدرت بین شفت ها یامحورهای متنافر |
attitude motor |
موتورهای راکت کوچک برای کنترل وضعیت رسانگر فضایی در حال حرکت |
skate off |
حرکت بطرف حریف و تماس بدنی با او برای دور کردن اواز گوی |
bracket |
رویارویی در مسابقه حذفی حرکت برای ساختن شکلی بصورت پرانتز روی یخ |
capture |
کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب |
captures |
کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب |
pedrail |
اسباب خودکار برای اسان کردن حرکت ماشینهای سنگین در جادههای ناهموار |
capturing |
کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب |
differential ailerons |
ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است |
carrier |
پروتکل ارتباطات شبکهای که از ارسال دو منبع در یک زمان جلوگیری میکند و باید منتظر شوند و سپس ارسال کنند. قابل استفاده برای کنترل ارسال داده روی شبکه ایترنت |
carriers |
پروتکل ارتباطات شبکهای که از ارسال دو منبع در یک زمان جلوگیری میکند و باید منتظر شوند و سپس ارسال کنند. قابل استفاده برای کنترل ارسال داده روی شبکه ایترنت |
half area |
محل توقف سربازان در حین حرکت برای تجدید سازمان یاگرفتن مهمات یا استراحت |
pass |
یک دور حرکت در مسیرمسابقه اسکی روی اب انصراف از پرش برای انتخاب اندازههای بالاتر |
CDs |
دستور سیستم در UNIX , DOS-MS برای حرکت دادن شما اطراف ساختار دایرکتوری |
CD |
دستور سیستم در UNIX , DOS-MS برای حرکت دادن شما اطراف ساختار دایرکتوری |
passed |
یک دور حرکت در مسیرمسابقه اسکی روی اب انصراف از پرش برای انتخاب اندازههای بالاتر |
check point |
نقطه از پیش تعیین شدهای در سطح زمین برای کنترل حرکت رسانگرها یا پرتابه ها |
hanger |
اسکلت یاچهارچوبهای که از سقف اویتخه ودارای بلبرینگ برای حرکت دادن ماشین باشد |
passes |
یک دور حرکت در مسیرمسابقه اسکی روی اب انصراف از پرش برای انتخاب اندازههای بالاتر |
hangers |
اسکلت یاچهارچوبهای که از سقف اویتخه ودارای بلبرینگ برای حرکت دادن ماشین باشد |
technical escort |
پرسنل فنی متخصصی که همراه یک وسیله برای نصب یا اموزش یا کار انداختن ان حرکت می کنند |
stroboscope |
وسیلهای برای بی حرکت کردن فاهری جسم دوار یانوسان دار توسط پرتوافکنی متناوب |
control column |
فرمانی برای کنترل حرکت هواپیما حول محور طولی وعرضی که میتواند بصورت میله یا رل باشد |
solid |
چاپگری که از شکل حرف کامل برای چاپ یک حرکت استفاده کند مثل چاپگر -daisy wheel |
solids |
چاپگری که از شکل حرف کامل برای چاپ یک حرکت استفاده کند مثل چاپگر -daisy wheel |
power down |
خاموش کردن یک کامپیوتر یادستگاه جانبی اقداماتی که به هنگام خرابی برق یا قطع عملیات ممکن است توسط کامپیوتر برای حفافت حالت پردازنده و جلوگیری ازخرابی ان یا دستگاههای جانبی متصل به ان به اجرادراید |
goalposts |
تیر دروازه تیر عمودی دروازه |
goalpost |
تیر دروازه تیر عمودی دروازه |
differential spoilers |
اسپویلرهای روی بال که بعنوان سطوح کنترل اولیه وثانویه برای حرکت حول محور طولی بکار میروند |
gyro |
برای نشان دادن یا اندازه گیری حرکت زاویهای پایه خودحول یک یا دو محور عمود برمحور دوران بهره میگیرد |
aircraft arresting hook |
مجموعه قطعاتی که برای گرفتن سرعت یا کاهش اندازه حرکت یا گشتاور هواپیما درفرود معمولی یا اضطراری باان درگیر میشوند |
movement credit |
وقت پیش بینی شده و تعیین شده برای حرکت یک ستون |
taxiway |
محوطه حرکت هواپیماها برای گرم شدن محوطه تاکسی کردن |
via |
حرکت به سوی چیزی یا استفاده از چیزی برای رسیدن به مقصد |
voyage repairs |
تعمیرات مخصوص اماده شدن ناو برای دریانوردی تعمیرات قبل از حرکت دریایی |
plotters |
وسیلهای که در رسام استفاده میشود برای علامت گذاری کاغذ با چجوهر با حرکت آن روی کاغذ |
plotter |
وسیلهای که در رسام استفاده میشود برای علامت گذاری کاغذ با چجوهر با حرکت آن روی کاغذ |
swan dive |
شیرجه |
springboarder |
شیرجه رو |
plunge |
شیرجه |
somersaulted |
شیرجه |
somersaulting |
شیرجه |
power dive |
شیرجه |
diver |
شیرجه رو |
somersaults |
شیرجه |
somersault |
شیرجه |
header |
شیرجه با سر |
nosedived |
شیرجه |
dive |
شیرجه |
jackknife |
شیرجه جک |
plunged |
شیرجه |
nosedive |
شیرجه |
headers |
شیرجه با سر |
nosedives |
شیرجه |
plunges |
شیرجه |
nosediving |
شیرجه |
dived |
شیرجه |
switching |
مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه |
blitter |
عنصر الکترونیکی که برای حرکت دادن یک تصویر از یک ناحیه حافظه به ناحیه دیگر طراحی شده است |
springboards |
تخته شیرجه |
squat under the ball |
توپگیری با شیرجه |
nosediving |
شیرجه رفتن |
dive |
شیرجه رفتن |
plunges |
شیرجه رفتن |
boarded |
سکوی شیرجه |
board |
سکوی شیرجه |
springboard |
تخته شیرجه |
nosedived |
شیرجه رفتن |
nosedives |
شیرجه رفتن |
layout |
شیرجه فرشته |
plunge |
شیرجه رفتن |