Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English
Persian
toddies
شیره خرما که در ساختن عرق خرمابکار میرود
toddy
شیره خرما که در ساختن عرق خرمابکار میرود
Other Matches
gasogene
مادهای که برای ساختن اب گاز دار بکار میرود
date
خرما
dates
خرما
datepalm
درخت خرما
dates
درخت خرما
gold oak leaf
برگ خرما
palmoil
روغن خرما
squirrel
موش خرما
squirrels
موش خرما
ferret
موش خرما
ferrets
موش خرما
palm oil
روغن خرما
palm sap
پیه خرما
date tree
درخت خرما
date palm
درخت خرما
date
درخت خرما
palm
درخت خرما
palms
درخت خرما
palm
برگ خرما
palms
برگ خرما
ferrety
مثل موش خرما
palms
نخل خرما نشانه پیروزی
You cant eat your cake and have it .
نمیشه هم خدا را بخواهی هم خرما را
palm
نخل خرما نشانه پیروزی
you can't have it both ways.
<idiom>
نمی توانی هم خدا را بخواهی و هم خرما.
toddies
عرق خرما که بااب گرم مخلوط شود
toddy
عرق خرما که بااب گرم مخلوط شود
sago
شیرینی که با نشاسته ساگو تهیه شود پنیر خرما
scareup
فاهر ساختن برای مصرف تامین کردن بسرعت ساختن
oozing
شیره
oozes
شیره
oozed
شیره
syrup
شیره
ooze
شیره
extracted
شیره
sapless
بی شیره
sirup
شیره
molasses
شیره
sap
شیره
emulsioning
شیره
emulsioned
شیره
emulsion
شیره
saps
شیره
juiceless
بی شیره
sapped
شیره
emulsions
شیره
syrups
شیره
extracts
شیره
extract
شیره
juices
شیره
juice
شیره
extracting
شیره
extract of rhubard
شیره ریوند
milks
شیره گیاهی
latex
شیره گیاهی
sapped
شیره کشیده از
milked
شیره گیاهی
sap
شیره کشیده از
lymph
شیره غذایی
soy sauce
شیره یا سس سویا
saps
شیره گیاهی
saps
شیره کشیده از
milk
شیره گیاهی
indican
شیره نیل
treacle
شیره قند
milking
شیره گیاهی
extract of malt
شیره سمنوی جو
gentian bitter
شیره کوشاد
spiel
شیره مالی
sap
شیره گیاهی
sapped
شیره گیاهی
molasses
شیره قند
viscosity
شیره داری
sappy
<adj.>
شیره دار
gravy
شیره گوشت
almond emulsion
شیره بادام
juicy
شیره دار
gastric juice
شیره معده
sap wood
شیره گیاهی
juiciest
شیره دار
juicier
شیره دار
milk
دوشیدن شیره کشیدن از
sirup
شیره یاشهد زدن به
sucks
شیره کسی را کشیدن
milked
دوشیدن شیره کشیدن از
milking
دوشیدن شیره کشیدن از
theriac
پادزهر شیره قند
spiel
شیره مالی کردن
syrup
شیره یاشهد زدن به
maple syrup
عصاره یا شیره افرا
suck
شیره کسی را کشیدن
pancreatin
دیاستاز شیره لوزالمعده
milks
دوشیدن شیره کشیدن از
sucked
شیره کسی را کشیدن
syrups
شیره یاشهد زدن به
distillation
شیره کشی عصاره گیری
stum
شیره انگور باده تازه
steapsin
لیپاز شیره لوز المعده
that is no bed of roses
شیره گلو سوزی نیست
maple syrup
شیره افرا
[غذا و آشپزخانه]
chylaceous
شیره مانند قیلوس وار
maple syrup
شیره درخت افرا
[غذا و آشپزخانه]
To pull the wool over someones eyes .
سر کسی را شیره مالیدن ( فریب دادن )
orgeat
شربت بهار نارنج با شیره بادام
peptic gland
دژ پبهی که شیره معده از ان تراوش میکند
maple sugar
شکری که از جوشاندن شیره افرا می سازند
maple candy
آب نبات شیره درخت افرا
[غذا و آشپزخانه]
on tap
<adj.>
همیشه آماده
[برای ریختن از شیره بشکه]
pulsatilla
شیره شقایق که برای دارو بکار می رود
lactuarium
شیره تریاک مانندی که از یک جورکاهوی خارداربدست می اید
emulsion injection
تزریق مصنوعی شیره قیر به داخل خاک
gastrin
هورمونی که موجب ترشح شیره معده میگردد
kino
شیره یکجورگیاه که ماننداست بکات هندی ودرداروسازی و....بکارمیرود
alburnum
طبقه دوم شیره برکه که انراsapwood نیزمی گویند
i had no idea he was going
که او میرود
he is going
میرود
the train runs without a stop
میرود
if he goes
اگر او میرود
the probability is
احتمال میرود
it wont wash
اگرانرابشویندرنگش میرود
presumedly
احتمال میرود
Which line goes to ... ?
کدام خط به ... میرود؟
in all probability
احتمال کلی میرود
bleeders
کسی که خونش میرود
neck or nothing
یا سر میرود یا کلاه می اید
bleeder
کسی که خونش میرود
apostrophes
که درموارد زیر بکار میرود
apostrophe
که درموارد زیر بکار میرود
he made a show of goung
چنان وانمودکردکه گویی میرود
night walker
کسیکه در خواب راه میرود
grifter
فروشندهای که بهمراه سیرک میرود
churchgoers
کسی که مرتب به کلیسا میرود
churchgoer
کسی که مرتب به کلیسا میرود
indiaman
کشتی ای که در بازرگانی باهندبکار میرود
the scale preponderates
کفه ترازو پایین میرود
such goods will sell very high
اینگونه کالاهاخوب بفروش میرود
it promisews to be easy
امید میرود اسان باشد
somnambulistic
کسیکه درخواب راه میرود
saltigrade
کارتنهای که باجست وخیزراه میرود
nightwalker
کسیکه شب در خواب راه میرود
where does this road lead to
این راه بکجا میرود
moviegoer
کسی که اغلب به سینما میرود
moviegoers
کسی که اغلب به سینما میرود
Which line goes to ... ?
کدام خط راه آهن به ... میرود؟
Does this train go to ... ?
آیا این قطار به ... میرود؟
cat burglar
<idiom>
دزدی که از دیوار بالا میرود
Where does this road lead to?
این جاده به کجا میرود؟
playgoer
ادمی که قالبا بنمایش میرود نمایشرو
She will only date you if you ...
او
[زن]
فقط به شرطی با تو میرود بیرون اگر تو...
pneumatometer
الت سنجش هوایی که در یک دم به شش فرو میرود
studs
زائدهائی که در میلههای گرد بکار میرود
weekender
کسیکه به تعطیل اخر هفته میرود
When is the bus to Pimlico?
چه وقت اتوبوس به شهر پیملیکو میرود؟
Which bus goes to the town centre?
کدام اتوبوس به مرکز شهر میرود؟
day-trippers
کسی که به سفر تفریحی یکروزه میرود
day-tripper
کسی که به سفر تفریحی یکروزه میرود
lapboard
تختهای که بعنوان میز تحریربکار میرود
lampron
چراغ فیتلهای که درچراغانی بکار میرود
fuller's earth
خاکی که درصافی اب وغیره بکار میرود
companion ladder
نردبانی که ازعرشه باطاق کشتی میرود
companion hatchway
راهی که ازعرشه باطاق کشتی میرود
chaperon
شخصی که همراه خانمهای جوان میرود
it may be presumed that
احتمال قوی میرود که میتوان فرض که
chaperone
شخصی که همراه خانمهای جوان میرود
chaperons
شخصی که همراه خانمهای جوان میرود
lakh
سدهزار در شممردن روییه بکار میرود
chaperones
شخصی که همراه خانمهای جوان میرود
bay leaf
برگ خشک برگبو که دراشپزی بکار میرود
dacoit
راهزن سلاحدارهندی یابرمهای که بادسته راهزنان میرود
crosse
چوگان پهنی که دربازی گلف بکار میرود
shirt-tail
بخشی از پیراهن مردانه که زیر شلوار میرود
shirt-tails
بخشی از پیراهن مردانه که زیر شلوار میرود
baby siphon
سیفون کمکی که در هوابند ابی بکار میرود
deliver the goods
<idiom>
موفق درانجام کاری که خوب انتظار میرود
bathometer
دستگاهی که برای تعیین عمق اب بکار میرود
boring tubes
لوله هایی که برای حفاری بکار میرود
blacktop
موادی که برای اسفالت خیابان بکار میرود
gatecrashers
کسیکه به محفلی که در آن دعوت نشده است میرود
gatecrasher
کسیکه به محفلی که در آن دعوت نشده است میرود
fucus
رنگی که برای زیبایی پوست بکار میرود
parotid duct
لولهای که از غده بنا گوشی بدهان میرود
sneakers
کسی که دزدکی راه میرود کفش کتانی
wisha
برای بیان تعجب فراوان بکار میرود
breaking point
سرحدی که پس از آن شخص اختیاراز دست میدهد و یا از جا در میرود
he walks as if he were drunk
چنان راه میرود که گویی مست است
sneaker
کسی که دزدکی راه میرود کفش کتانی
palmer
زوار امکنه مقدسه که دو برگ خرما را صلیب وار به امکنه مقدسه حمل میکنند
aquaplane
قطعهء چوبی که برای اسکی ابی بکار میرود
nuggar
بکجور کرجی بزرگ که دررودخانه نیل بکار میرود
balbriggan
یکنوع پارچهء نخی که برای زیرپوش بکار میرود
aniseed
تخم بادیان رومی که بصورت ادویه بکار میرود
baseboard
چوب یا تختهای که بعنوان ستون یا پایه بکار میرود
jacana
پرنده پا دراز و پنجه بزرگ مکزیکی که در اب راه میرود
property master
متصدی اثاثیهای که در روی صفحه نمایش بکار میرود
propety man
متصدی اثاثیهای که در روی صفحه نمایش بکار میرود
inoculum
مادهای که برای مایه کوبی وتلقیح بکار میرود
hypodermic syringe
کوچکی که برای تزریقات تحت جلدی بکار میرود
mudflat
زمین صاف گلی که هنگام برکشند زیر آب میرود
man a bout town
ادم بیکاری که همیشه به باشگاه و نمایشگاههای شهر میرود
flag stones
تخته سنگهایی که برای سنگ فرش بکار میرود
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com