English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 168 (9 milliseconds)
English Persian
hip شیروانی کوبی
Other Matches
roof boarding سطح توفال کوبی شده یا تخته کوبی شده زیر پوشش بام
thrashes کوزل کوبی
thrashed کوزل کوبی
thrash کوزل کوبی
lath توفال کوبی
tatoo خال کوبی
inoculation مایه کوبی
variolation ابله کوبی
piling شمع کوبی
tattoos خال کوبی
tattooing خال کوبی
tattooed خال کوبی
wainscot تخته کوبی
wainscots تخته کوبی
vaccination ابله کوبی
wainscoting تخته کوبی
flail mower ماشینگندم کوبی
furring تخته کوبی
studding توفال کوبی
hammer-beam خرپا کوبی
staking میخچه کوبی
inoculation of vaccine ابله کوبی
inoculations مایه کوبی
tattoo خال کوبی
juck work میخ کوبی
boarding تخته کوبی
panel work تخته کوبی
lining of the ceiling لمبه کوبی
shingle تخته کوبی
picoid دار کوبی
lathing توفال کوبی
lath work توفال کوبی
lath work تخته کوبی
threshing floor زمین خرمن کوبی
dwarf wainscoting تخته کوبی کوتاه
vaccination cards دفترچه های مایه کوبی
vaccination card دفترچه مایه کوبی
threshing machine ماشین خرمن کوبی
stamping mill اسیاب سنگ کوبی
stamp mill اسیاب سنگ کوبی
stomp لگد کوبی کردن
lathing تخته کوبی تراشکاری
stomped لگد کوبی کردن
stomping لگد کوبی کردن
lath توفال کوبی کردن
dancing پای کوبی رقص
stomps لگد کوبی کردن
vaccine point سوزن ابله کوبی
compluvium شیروانی
gable roof شیروانی
pitched roof شیروانی
embossed sculpture برجسته سازی با چکش کوبی
nagasan concrete بتن قابل میخ کوبی
picketing of aligment میخ کوبی مسیر کار
tack hammer چکش میخ کوبی کوچک
immunization واکسن زدن مایه کوبی
inoculating مایه کوبی کردن اغشتن
colonial siding [روکش کوبی با تخته عریض]
inoculates مایه کوبی کردن اغشتن
clap-board [تخته ی رو کوبی یا روکار ساختمان]
inoculated مایه کوبی کردن اغشتن
inoculate مایه کوبی کردن اغشتن
to stake off مساحتی را میخچه کوبی کردن
tat [American E] خال کوبی [اصطلاح روزمره]
to panel a wall دیواری را تخته کوبی کردن
tatt خال کوبی [اصطلاح روزمره]
pent roof شیروانی واریخته
ridge piece کش بالای شیروانی
ridge tree کش بالای شیروانی
the ridge of a roof خرپشته شیروانی
slope of embankment شیروانی کند
slope of embankment شیروانی خاکریزی
slope of cutting شیروانی خاکبرداری
slope of a roof شیب شیروانی
arch-beam کمرکش شیروانی
bonnet-top سفال شیروانی
sky light پنجره شیروانی
roof trusses خرپاهای شیروانی
hip-tile سفال شیروانی
roof tree کش بالای شیروانی
ridge pole کش بالای شیروانی
monopitch roof شیروانی واریخته
syringa یاس شیروانی
mock orange یاس شیروانی
gutter ابرو شیروانی
gutters ء برو شیروانی
gutters ابرو شیروانی
dormer window پنجره شیروانی
lilacs یاس شیروانی
gutter ء برو شیروانی
gable roof شیروانی سنتوری
lilac یاس شیروانی
lean to roof شیروانی واریخته
cut roof شیروانی واریخته
mansard شیروانی چارترک
threshed از پوست دراوردن خرمن کوبی کردن
thresh از پوست دراوردن خرمن کوبی کردن
threshing از پوست دراوردن خرمن کوبی کردن
threshes از پوست دراوردن خرمن کوبی کردن
dog-kennel پنجره زیر شیروانی
drop-point slating سنگ شیروانی اریب
curb-roof شیروانی چهار تکه
attic اطاق زیر شیروانی
attic اتاقک زیر شیروانی
lofts اطاق زیر شیروانی
attics اطاق زیر شیروانی
loft در زیر شیروانی قراردادن
hip-rafter تیر شیب شیروانی
hip-roof شیروانی چند کله
skylight پنجره شیروانی یا سقف
skylights پنجره شیروانی یا سقف
carpenters نجار شیروانی ساز
carpenter نجار شیروانی ساز
lofts در زیر شیروانی قراردادن
loft اطاق زیر شیروانی
attics اتاقک زیر شیروانی
slating شیروانی با سنگ لوح
cyrb roof شیروانی چهار ترک
saw tooth roof شیروانی واریخته کمرشکن
gamberel roof نوعی شیروانی چارترک
hip roof شیروانی چند کله
hipped roof شیروانی چند کله
chckloft اطاق زیر شیروانی
mansard شیروانی چهار ترک
bear tape shutter gate دریچه شیروانی شکل
mansard اطاق زیر شیروانی
angle of repose زاویه شیروانی طبیعی
angle of repose زاویه طبیعی شیروانی
pavilion roof شیروانی چهار کله تکمیل
gavel [سه گوشی کنار شیروانی] [معماری]
gable roof پشت بام شیروانی دار
rafter شاه تیر زیر شیروانی
dragging-piece [مهار تیر شیروانی نبش]
dragon-piece [مهار تیر شیروانی نبش]
carpenter نجار شیروانی ساز چوب بر
carpenters نجار شیروانی ساز چوب بر
rafters شاه تیر زیر شیروانی
cross-gable [سه گوشی کنار شیروانی عرضی]
interlocking tile اجر سفال روی شیروانی
combine ترکیب کردن ماشین درو وخرمن کوبی کمباین
combining ترکیب کردن ماشین درو وخرمن کوبی کمباین
inoculum مادهای که برای مایه کوبی وتلقیح بکار میرود
combines ترکیب کردن ماشین درو وخرمن کوبی کمباین
pasteurism مایه کوبی پاستوری جلوگیری از ترش شدن شیر
gables سه گوشی کنار شیروانی دیوار کناری
slating پوشش روی شیروانی با سنگ شیست
gable سه گوش بالای پنجره یا کنار شیروانی
gable سه گوشی کنار شیروانی دیوار کناری
gables سه گوش بالای پنجره یا کنار شیروانی
attic door-case [چارچوب در کشویی اتاق زیر شیروانی]
the ridge of a roof حلبی که دوشیب شیروانی بهم برمیخورند
chien-assis [پنجره زیر شیروانی مینیاتوری در قرون وسطی]
attic اطاق کوچک زیر شیروانی وابسته به شهر اتن
corbie steps برجستگیهایی که بشکل پله یاکنگره درسرازیریهای شیروانی میسازن
pole plate حمال تیر شیروانی که سرلاپه هارا نگاه میدارد
attics اطاق کوچک زیر شیروانی وابسته به شهر اتن
crow steps لاریز:برجستگی هایی که بشکل پله یاکنگره درسرازیریهای شیروانی م
gable سرپناه سه گوش سقف سراشیب از دو سمت سه گوشی کنار شیروانی لچکی
crown-steps لاریز [برجستگی هایی که شکل پله یا کنگره در سرازیرهای شیروانی است.]
gables سرپناه سه گوش سقف سراشیب از دو سمت سه گوشی کنار شیروانی لچکی
shingle توفال چوبی یاسیمانی وغیره توفال کوبی کردن
partial pressure [فشار اولیه و جزئی که در اثر شانه کوبی و یا کشیدن تار در چله کشی به نخ های تار وارد می شود.]
king post تیر بزرگ عمودی شیروانی شاه تیر
slope of cutting دامنه برش یا سینه برش شیروانی کند
corbel-gable شیروانی پله پله
corbie gable شیروانی پله پله
roof covering material مصالح پوشش شیروانی مصالح پوشش بام
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com