Dictiornary-Farsi | شیر بدون خامه | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (11 milliseconds)

English	Persian
skimmed milk	شیر بدون خامه


Search result with all words

unspun pile	[خامه و پرز کم تاب یا بدون تاب]
Other Matches

floss silk	خامه
raw silk	خامه
raw cream	خامه
cinnamon per	خامه پر
styloipodium	ته خامه
sleave silk	خامه
with cream	با خامه
remex	ساقه پر خامه پر
with single cream	با کرم یا خامه کم
creaminess	خامه داری
silk pile	خامه ابریشمی
pile	خامه فرش
bale of pile	عدل خامه
creamer	خامه گیر
cream separator	خامه گیر
penning	خامه نوشتن
sleave	ابریشم خامه
pens	خامه نوشتن
penned	خامه نوشتن
pen	خامه نوشتن
slab	برامه خامه
slabs	برامه خامه
sour cream	خامه ترش
styling	خامه سبک نگارش
skim	شیر خامه گرفته
hard sauce	مخلوطی از خامه وشکروچاشنی
skimmed	شیر خامه گرفته
styles	خامه سبک نگارش
skims	شیر خامه گرفته
cream	کرم، خامه، سرشیر
styled	خامه سبک نگارش
separator	الت خامه گیری
with double cream	با کرم یا خامه زیاد
style	خامه سبک نگارش
The cream wont keep tI'll tomorrow .	خامه تا فردا خراب می شود
styloipodium	ته خامه گیاهان خانواده هویج
cream cheese	پنیری که با شیر خامه دارتهیه شود
mousses	خامه زده که شیرینی بان سردمی کنندیا افسرده شود
mousse	خامه زده که شیرینی بان سردمی کنندیا افسرده شود
without any reservation	بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
informally	بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
hook knife	چاقوی قلاب شکل [جهت گره زدن خامه ها در روش ترکی بافت]
unformed	بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
flat	ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flattest	ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
independently	آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
of no interest	بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
Taoism	روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
parataxis	مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law	مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
unbranched	بدون انشعاب بدون شعبه
unstressed	بدون اضطراب بدون کشش
achylous	بدون کیلوس بدون قیلوس
offhand	بدون مقدمه بدون تهیه
eclair	شیرینی خامه دار و بستنی دار
recoilless	جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
inoperculate	بدون سرپوش جانور بدون سرپوش
indubitable	بدون شک
and no mistake	بدون شک
goalless	بدون گل
ex	بدون
ex-	بدون
unstressed	بدون مد
obtrusively	بدون حق
i'll warrant	بدون شک
acheilos	بدون لب
undoubted	بدون شک
acheilous	بدون لب
sans	بدون
to a certainty	بدون شک
not nearctic	بدون
undoubtedly	بدون شک
but	بدون
doubtlessly	بدون شک
bottomless	بدون ته
without	بدون
wanting	بدون
unmennerly	بدون اداب
unmaned	بدون سرنشین
unfunded	بدون سرمایه
achromic	بدون ترخیم
involuntarily	بدون اراده
insecure	بدون ایمنی
untitled	بدون عنوان
unlined	بدون پوشش
unmannered	بدون اداب
indubitable	بدون تردید
notwithstanding	بدون توجه
unspotted	بدون الودگی
unsprung	بدون فنر
unlined	بدون استر
untitled	بدون سراغاز
unvalued	بدون ارج
unpromising	بدون امید
unsigned	بدون امضاء
unvocal	بدون موسیقی
to be sure <idiom>	مطمئنا ،بدون شک
consistently	بدون تناقض
faultless	بدون خطا
unmanned	بدون سرنشین
unexceptional	بدون استثنا
faceless	بدون ویژگی
faceless	بدون صورت
cold turkey	بدون آمادگی
unequivocal	بدون ابهام
unequivocally	بدون ابهام
under one's own steam <idiom>	بدون کمک
wing it <idiom>	بدون آمادگی
unoccupied	بدون مستاجر
safely	بدون خطر
unceasing	بدون وقفه
constantly	بدون تغییر
without milk	بدون شیر
decaffeinated	بدون کافئین
excluding meals	بدون غذا
nothing if not <idiom>	مطمئنا،بدون شک
in vain <idiom>	بدون تفثیروموفقیت
backless	بدون پشتی
humblest	بدون ارتفاع
wayless	بدون جاده
warless	بدون جنگ
voteless	بدون رای
vibrationless	بدون لرزه
bachelor	بدون عیال
bachelors	بدون عیال
valveless	بدون سوپاپ
vacant succession	بدون جانشین
humble	بدون ارتفاع
weanting	بدون بی منهای
backless	بدون پشت
unattended	بدون متصدی
endless	بدون پایان
zero elasticity	بدون کشش
workless	بدون عمل
without recourse	بدون رجوع
without recourse	بدون حق مراجعه
without justification	بدون مجوز
glabrous	بدون کرک
with in compass	بدون مبالغه
inaction	بدون فعالیت
awless	بدون بیم
cordless	بدون سیم
irrespective of	بدون ملاحظه
irreflexive	بدون واکنش
inviscid	بدون لزوجت
dealated	بدون بال
degas	بدون گازکردن
intolerantly	بدون بردباری
deice	بدون یخ کردن
diamensionless	بدون اندازه
diamensionless	بدون بعد
no doubt	بدون تردید
non delay	بدون تاخیر
quiescently	بدون جنبش
prosaically	بدون لطافت
bareheaded	بدون کلاه
pathless	بدون جاده
bloodlessly	بدون خونریزی
on the square	بدون کجی
nonsyllabic	بدون هجایی
nonstop	بدون توقف
by rote	بدون فکر
nonboresafe	بدون ضامن
dimensionless	بدون بعد
disconnectedly	بدون ارتباط
discontinuously	بدون اتصال
free from backlash	بدون لقی
free from slip	بدون لغزش
immusical	بدون هماهنگی
free of tax	بدون مالیات
immethodical	بدون اسلوب
free play	بدون محدودیت
free trader	بدون گمرک
holdless	بدون گیره
hands down	بدون احتیاط
fruitlessly	بدون نتیجه
inapproachable	بدون دسترسی
incognizant	بدون شناسایی
inoperculate	بدون دریچه
inofficial	بدون اجازه
ingenuously	بدون تزویر
inelastic	بدون کشش
exclusive of	بدون در نظرگرفتن
indolently	بدون درد
indistinctively	بدون فرق
failure free	بدون خرابی
incommunicable	بدون رابطه
flavorless	بدون مزه
guilelessly	بدون تزویر
avirulent	بدون شدت
unfinanced	بدون پشتوانه
undue	بدون مداخله
unadvised	بدون اطلاع
toeless	بدون پنجه
expired	بدون اعتبار
inoffensive	بدون زنندگی
terrorless	بدون ترس
termless	بدون شرط
tenantless	بدون مستاجر
strikeless	بدون ضربت

skimmed milk

شیر بدون خامه