English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
bedevilment شیطان سازی
Other Matches
rectification یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
the evil one شیطان
devils شیطان
arch شیطان
mephistopheles شیطان
cacodemon شیطان
apollyon شیطان
deuce شیطان
bogy شیطان
puckish شیطان
impish شیطان
archfiend شیطان
tempter شیطان
the tempter شیطان
deil شیطان
arch- شیطان
arches شیطان
lucifer شیطان
bogie شیطان
beelzebub شیطان
daemon شیطان
naughty شیطان
arch fiend شیطان
arch enemy شیطان
bogeys شیطان
bogies شیطان
devil شیطان
cloot شیطان
fiends شیطان
fiend شیطان
naughtiest شیطان
naughtier شیطان
Satan شیطان
demon شیطان
bogey شیطان
demons شیطان
his sable majesty ابلیس یا شیطان
Damn it ! Darn it ! Curse it ! لعنت بر شیطان !
devil's advocates شریک شیطان
devil's advocate شریک شیطان
mischievously شیطان بدجنس
pixies بچه شیطان
pixie بچه شیطان
mischievous شیطان بدجنس
impish شیطان صفت
pucks بچه شیطان
impishness شیطان صفتی
pawpaw شیطان شریر
malkin ماده شیطان
terror بچه شیطان
terrors بچه شیطان
elvish بدذات شیطان
pawpaws شیطان شریر
satanophobia شیطان هراسی
gossamer بند شیطان
devilish شیطان صفت
prince of darkness اهریمن یا شیطان
air thread مخاط شیطان
devilishness شیطان صفتی
infernal شیطان صفت
devil worship شیطان پرستی
maleficent شریر شیطان
fiendlike شیطان صفت
fiendishness شیطان صفتی
pixy بچه شیطان
puck بچه شیطان
impishly مانند بچه شیطان
She is exteremly adamant (unyielding). شیطان را درس می دهد
imps بچه شریر و شیطان
To stop being intransigent. از خر شیطان پایین آمدن
imp بچه شریر و شیطان
To stop being adamant (unyielding). از خر شیطان پائین آمدن
pandemonium کاخ شیطان دوزخ
lead us not into temtation ماراازوسوسه شیطان رهایی ده
tyke بچه شیطان و موذی
devildom فرمان روایی شیطان
Touch wood . Lets keep our fingers crossed . She is extremely cunning . گوش شیطان کر (بزن بچوب )
infernality دیو خویی شیطان صفتی
will o the wisp روشنایی مردابی فانوس شیطان
urchin بچه شیطان جوجه تیغی
urchins بچه شیطان جوجه تیغی
hagborn شیطان زاده فرزند ساحره
He was working like the devil. مثل شیطان کارمی کرد(پرتلاش)
diabol کلمات پیشوندیست بمعنی "شیطان " و " شیطانی "
I have a good mind to quit my job. شیطان میگه کارم راول کنم
diabolo کلمات پیشوندیست بمعنی "شیطان " و " شیطانی "
calculating دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
ordnance plant کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
jagger الت کنگره سازی یادندانه سازی
pre-treatment عملیات مقدماتی و آماده سازی [مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
frustration خنثی سازی محروم سازی
imagery مجسمه سازی شبیه سازی
irritancy پوچ سازی باطل سازی
formularization کوتاه سازی ضابطه سازی
subjugation مقهور سازی مطیع سازی
frustrations خنثی سازی محروم سازی
ouster بی بهره سازی محروم سازی
erasable 1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
saves ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
save ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saved ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
symmetrical compression سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
sorts الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorted الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sort الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
hitting داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hits داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hit داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
electronic کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
dump 1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
Indeo فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی
externals روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
external روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
flooring کف سازی
individualizes تک سازی
individualised تک سازی
bridgework پل سازی
individualises تک سازی
bridge building پل سازی
padding له سازی
individualized تک سازی
flection خم سازی
stylization مد سازی
local anasthesia سر سازی
individualising تک سازی
retortion کج سازی
retortion خم سازی
individualize تک سازی
individualizing تک سازی
pavements کف سازی
pavement کف سازی
idolization بت سازی
individualization تک سازی
individuation تک سازی
deflexion خم سازی
truncation بی سر سازی
compaction تو پر سازی
repk lection پر سازی
asphalt paving جاده سازی
bonification به سازی محیط
divestiture بی بهره سازی
brick works اجر سازی
divestiture برهنه سازی
divestment بی بهره سازی
domestication اهلی سازی
duplexing مضاعف سازی
calcination اهک سازی
balladry تصنیف سازی
cabinetwork قفسه سازی
atomization ریز سازی
discolourment بدرنگ سازی
arrefication لطیف سازی
arrefication رقیق سازی
aromatization عطر سازی
road building جاده سازی
road construction جاده سازی
aromatization معطر سازی
beadwork تسبیح سازی
dilution رقیق سازی
belittlement کم ارزش سازی
bellfounding زنگ سازی
refrigeration سرد سازی
dazzlement خیره سازی
countersink خزینه سازی
cooperage پیت سازی
cooperage چلیک سازی
coordination هماهنگ سازی
die shop حدیده سازی
confectionary شیرینی سازی
conceptualization مفهوم سازی
computer simulation شبیه سازی
compactions فشرده سازی
compaction فشرده سازی
coking time زمان کک سازی
crystallization بلور سازی
defeasance باطل سازی
de energize بی برق سازی
cavitation حفره سازی
de escalation محدود سازی
deactivation بی اثر سازی
deallocation ازاد سازی
debilitation ناتوان سازی
decryption اشکار سازی
deep foundation پی سازی در عمق
optimality بهینه سازی
dactyliography نگین سازی
coking period زمان کک سازی
coking chamber اطاقک کک سازی
carcassing اسکلت سازی
carbonize کربن سازی
capitalization سرمایه سازی
capital building سرمایه سازی
canalization کانال سازی
canalization ابراه سازی
canalization مجرا سازی
calico printing چیت سازی
die making حدیده سازی
cabinetwork مبل سازی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com