English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 132 (2 milliseconds)
English Persian
out break of a disease شیوع ناخوشی
Other Matches
an intercurrent disease ناخوشی که توی ناخوشی دیگر میافتد
pathologically از لخاظ ناخوشی شناسی ازروی علم ناخوشی شناسی
break out شیوع
rampancy شیوع
rifeness شیوع
spreads شیوع
spread شیوع
prevalence شیوع
accession شیوع
break out شیوع یافتن
bursts شیوع قطاری
outbreaks فهور شیوع
incidence شیوع مرض
outbreak فهور شیوع
diffusion effect اثر شیوع
burst شیوع قطاری
prevalence تفوق درجه شیوع
epizootiology علم مطالعه خواص و بوم شناسی و علل شیوع امراض حیوانی
epizootology علم مطالعه خواص و بوم شناسی و علل شیوع امراض حیوانی
epizoology علم مطالعه خواص وبوم شناسی و علل شیوع امراض حیوانی
epiphytology علمی که درباره خواص و بوم شناسی وعلل شیوع امراض گیاهی بحث میکند
indisposedness ناخوشی
morbidity ناخوشی
morbidness ناخوشی
pathogenetic ناخوشی زا
invalidism ناخوشی
ill health ناخوشی
had health ناخوشی
maladies ناخوشی
sickness ناخوشی
trichosis ناخوشی مو
malady ناخوشی
unhealthiness ناخوشی
disease ناخوشی
diseases ناخوشی
illness ناخوشی
illnesses ناخوشی
sicknesses ناخوشی
mal de mer ناخوشی دریا
estival ناخوشی تابستانی
to be infected with disease ناخوشی راواگیرکردن
maldemer ناخوشی دریا
laryngopathy ناخوشی خرخره
microzym میکرب ناخوشی
morbific تولیدکننده ناخوشی
morbific ناخوشی اور
hepatic disease ناخوشی جگر
diagnosis تشخیص ناخوشی
morbid ویژه ناخوشی
liver trouble ناخوشی جگر
morbid anatomy از لحاظ ناخوشی
impaludism ناخوشی مردابی
diagnoses تشخیص ناخوشی
spell حمله ناخوشی
spelled حمله ناخوشی
spells حمله ناخوشی
pathogeny پیدایش ناخوشی
liver ناخوشی جگر
livers ناخوشی جگر
altitude sickness ناخوشی ارتفاع
pathognomic نماینده ناخوشی
biliousness ناخوشی زردابی
bulimy ناخوشی گرسنگی
myopathy ناخوشی ماهیچه
dermatopathy ناخوشی پوست
pathognomomical نماینده ناخوشی
diseases of this nature اینگونه ناخوشی ها
enteropathy ناخوشی رودهای
morbidly بطور ناخوشی یا فاسد
metastasis جابجا شدن ناخوشی
mycotic دچار ناخوشی قارچی
paragrahia ناخوشی غلط نویسی
to swing the lead خود را به ناخوشی زدن
sickleave مرخصی بابت ناخوشی
psychiater پزشک ناخوشی دماغی
pellagrous دچار ناخوشی که در بالااشاره شد
pathogenesis مبحث پیدایش ناخوشی
laryngopathy ناخوشی خشک نای
pandemic ناخوشی همه گیر
pandemics ناخوشی همه گیر
qualm ناخوشی همه جاگیر
foot rot ناخوشی پا در گاو و گوسفند
qualms ناخوشی همه جاگیر
epizootic ناخوشی همه گیرحیوانی
diagnostic وابسته به تشخیص ناخوشی
epidmic disease ناخوشی همه جا گیر
bunt ناخوشی قارچی گندم
arthropathy ناخوشی بند یا مفصل
cirrhosis ناخوشی الکی جگر
he is liable to become sick اماده ناخوشی است
attack اصابت یا نزول ناخوشی
attacked اصابت یا نزول ناخوشی
immune from disease مصون از گرفتن ناخوشی
illness faded her beauty ناخوشی زیبایی اوراکاست
attacks اصابت یا نزول ناخوشی
contagion سرایت ناخوشی واگیر
contagions سرایت ناخوشی واگیر
pestilence ناخوشی همه جاگیر
unhealthy ناخوش ناخوشی اور
psychopathic وابسته به ناخوشی دماغی
nephritic درمان کننده ناخوشی گرده
pathognomic وابسته به تشخیص ناخوشی یا احساسات
pyretotherapy معالجه ناخوشی بوسیله تولیدتب
otological وابسته به گوش یا ناخوشی هاان
mycetoma یکجور ناخوشی فرچی در دست و پا
hydropathic وابسته به درمان کردن ناخوشی با اب
idiopathy علاقه خاص ناخوشی جداگانه
to i. the germs of a disease میکربهای یک ناخوشی را به کسی تلقیح کردن
hydrargyia or rism مسموم شدگی از جیوه ناخوشی سیمابی
To pretend sickness(ignorance). تظاهر به ناخوشی ( بی اطلاعی وناآگاهی ) کردن
pathognomonic وابسته بتشخیص ناخوشی شاخص مرض
foot and mouth یکجور ناخوشی واگیردار با تب در جانوران شاخدار
framboesia ناخوشی واگیرداری که درپوست سیاهان پیدامیشودواماسهایی میاورد
orthopaedy معالجه ناخوشی بی انکه دارویی بکار برند
the disease threatens to sprea این ناخوشی خطر منتشر شدن دارد
germtheory فرض اینکه میکروب وسیله واگیره ناخوشی است
prosodemic درباب ناخوشی ای که ازشخص به شخص دیگری انتقال می یابد
intercurreace مداخله وقوع درمیان ورود یک ناخوشی درناخوشی دیگر
morbidity شیوع مرض حالت مرض
pellagra یکجور ناخوشی که پوست رامی ترکاندو بساک ه انسانرابدیوانگی می کشاند
humoral pathology علم ناخوشی شناسی که به موجب ان همه بیماریهارانتیجه فسادخلط هامیدانند
pebrine یکجور ناخوشی درکرم ابریشم که نشان ان دانههای فلفلی سیاه است
galvanist متخصص تولید نیروی کهربایی با عمل شیمیایی یامعالجه ناخوشی با برق
psilosis یکجور ناخوشی گرمسیری که نشانه ان زخم شدن شامه مخاطی دهان است
vives یکجور ناخوشی گوش که کره اسبهای تازه بعلف بسته بدان دچار می شوند
pliantly polonica یکجور ناخوشی که ازان موی سر کرک شده بهم گره میخوردناخوشی لهستانی است
to pretend illness نا خوشی را بهانه کردن خودرا به ناخوشی زدن تمارض کردن
invermination دچاری به کرم روده ناخوشی کرم
helminthiasis ابتلاء به کرم روده ناخوشی کرم
mycosis ناخوشی قارچی بیماری قارچی
aestival تابستانی ناخوشی تابستانی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com